آیا زمان پایان کپیبرداری مایکروسافت از روی اپل نرسیده؟
ديجياتو/ از زمان شروع بحران کرونا هر روز خبر از تعطيلي فروشگاههاي يک برند به گوش ميرسد و در تازه ترين مورد نوبت به مايکروسافت رسيد. اين خبر چندان غير منتظره هم نبود چرا که فروشگاههاي به مراتب شلوغتر و محبوبتر از اين شرکت هم زير فشار کرونا بسته شده بودند. اگر جزو معدود افرادي باشيد که روزي گذرتان به اين فروشگاهها افتاده، احتمالا از شباهت آن با اپل استور شگفت زده شدهايد. اين شباهت البته چندان هم اتفاقي نيست و مايکروسافت پس از ديدن رونق فروشگاههاي شيک و مدرن کوپرتينوييها به اين فکر افتاد که چرا ما چنين چيزي نداشته باشيم؟ مشکل اما در تفاوت اساسي اين دو برند بود. اپل براي ميليونها عاشق سينه چاک در سراسر دنيا به يک نماد تبديل شده. برخي آنرا يک سمبل و حتي سبک زندگي ميدانند و عده اي ديگر هم طرفدار طراحي و کيفيت بالاي محصولات اين شرکت هستند. نمود اين مساله را ميتوان در اپل استورها ديد؛ فروشگاههاي بزرگ، جذاب و با طراحي اعياني و در عين حال مينيماليستي که خود به خود مراجعان را به خريدار تبديل ميکند. بر اساس گزارشي در سال ۲۰۱۷ به ازاي هر متر مربع از فضاي اين مکانها اپل به فروش ۶۱ هزار دلاري دست پيدا کرده و خرده فروشهاي ديگر حتي به گرد پاي آنها نميرسند. همين عامل باعث شده مايکروسافت به فکر کپي برداري از اپل برسد اما در نهايت مجبور به تعطيلي فروشگاههايش شد. محبوب اما نه معشوق مشکل مايکروسافت به برند اين شرکت برميگردد. محصولات ردمونديها از ويندوز گرفته تا آفيس بين کاربران محبوب هستند اما آيا کسي عاشق آنها هم است؟ بعيد است کسي عاشق محصولات مايکروسافت باشد و همين مساله تکرار موفقيت هاي درخشان اپل را براي آنها ناممکن کرده است با معرفي هر يک از محصولات اپل صدها هزار نفر براي خريد آنها لحظه شماري ميکنند و چند روز قبل از عرضه پشت در اپل استورها صف ميبندند. مهم نيست سرفيسها چقدر محصولات خوبي هستند اما تا حالا کسي را ديدهايد که از شب قبل براي خريد آنها صف ببندد؟ تنها محصولي که در پرتفوي مايکروسافت محبوبيتي در حد و اندازه آيديوايسها دارد بدون شک ايکس باکس است. شايد اگر از همان روز اول اسم فروشگاههاي مايکروسافت ايکس باکس استور بود به چنين روزي نميافتادند. هرچند بخشي از فضاي فروشگاه به ايکس باکس اختصاص يافت اما قرار دادن يک کنسول گيمينگ در برابر لپتاپها و تبلتهاي بيزينسي و توليد محتوا چندان ايده جالبي نبود و کسي را به خود جذب نکرد، آن هم در حالي که اين فروشگاهها در بهترين نقاط شهرها داير شده بودند. براي مثال مايکروسافت استور لندن در يکي از بهترين نقاط «وستمينستر» به نام ميدان آکسفورد افتتاح شد و تنها چند متر با اپل استور فاصله داشت؛ ظاهرا ردمونديها در انتخاب مکان هم از روي دست رقيب رونويسي کرده بودند. اين مرکز در ميدان آکسفورد يکي از معدود نقاطي است که به جاي تعطيلي به «مرکز تجربه» تبديل خواهد شد. هرچند در اين فروشگاه ديگر خبري از فروش محصولات فيزيکي نيست اما درب آن براي آزمايش محصولات مايکروسافت به روي مراجعان باز خواهد بود. کسي چه ميداند شايد تعطيلي همه فروشگاه بعد از آن افتتاحيههاي پر سر و صدا و پر زرق و برق براي ردمونديها آنقدر شرم آور بوده که ترجيح دادند چند تايي به اين بهانه باز بمانند. دنبالهرو نه رهبر اين اولين باري نيست که مايکروسافت در تقليد موفقيتهاي يک رقيب شکست ميخورد. داستان توسعه ويندوز فون هم در واقع تلاش براي بازسازي موفقيت آيفون و اندرويد بود که در نهايت همه ميدانيم به کجا رسيد. سرفيس ايرباد هم با آن ظاهر نامتعارفش که بي شباهت به دکمه مانتو نيست، احتمالا زير چرخ موفقيتهاي ايرپاد و حتي ايربادهاي شيائومي و هواوي خرد ميشود. لپتاپها و تبلتهاي سري سرفيس هم که البته ظاهري چشم نواز و کيفيتي انکار ناپذير دارند، بيشتر تلاشي از سوي مايکروسافت براي ارائه دستگاههاي پريميوم به عنوان رقيب آيپد و مک بوک به نظر ميرسند. حتي ايکس باکس هم به عنوان محبوبترين ديوايس مايکروسافت نه از نظر تعداد بازي و نه از نظر فروش در برابر پلي استيشن حرفي براي گفتن ندارد. همه اين موارد نشان دهنده شکست نسبي مايکروسافت در بازارهايي هستند که اين شرکت نه رهبر بلکه يک دنبالهرو است. اما راه حل چيست؟ نقاط قوتت را بدان يکي از مهمترين کارهايي که مايکروسافت بايد انجام دهد پذيرش موفقيتهايش است. ويندوز، بسته آفيس و سرويسهاي اژور شايد پر زرق و برق نباشند اما فوق العاده محبوبند و هر کدام مبالغ هنگفتي درآمد را روانه جيب شرکت کردهاند. وقتي هر کدام از اين سرويسها سالانه اين همه درآمد را نصيب مايکروسافت ميکنند ديگر چه اهميتي دارد که کسي عاشق آنها نيست؟ براي مثال اگر پاي تعداد کاربران ويندوز نسبت به macOS در ميان باشد، اپل به گرد پاي ردمونديها هم نميرسد. بنابراين مايکروسافت بايد دويدن دنبال سرابهاي جذاب در بيابان را تمام کرده و روي داراييهاي خودش تمرکز کند. اين اواخر روزي نيست که اپديتهاي ويندوز براي تعدادي از کاربران مشکل ساز نشود و احتمالا دليلي جز اين ندارد که مايکروسافت چشم از ويندوز برداشته و دنبال چيز ديگري است. اين شرکت به جاي حسادت نسبت به رقيب بايد نحوه استفاده کاربران از محصولاتش را بپذيرد و با تمرکز روي آن بهترين خدمات و محصولات ممکن را در حوزه قدرتش به کاربران ارائه کند. متفاوت باش نمي توان مايکروسافت را از نوآوري منع کرد اما اين شرکت به جاي کپي و رونويسي از روي دست رقبا و به ويژه اپل بايد کار متفاوت را انجام دهد. اين روش قبلا براي مايکروسافت جواب خود را پس داده است. هرچند ايکس باکس وان از نظر کيفيت بازي به پاي توليدات استوديوي سوني براي پلي استيشن نميرسد اما زماني که مايکروسافت سرويس اشتراکي Games Pass را راهاندازي کرد، سوني و نينتندو جوابي براي آن نداشتند. اينجا بود که دو شرکت ديگر در تلاش براي رقابت با مايکروسافت به دنبالهروي اين شرکت روي آوردند و تا حدودي ميتوان پلي استيشن Now را جوابي براي آن به شمار آورد. اين مساله تا حدودي شامل نسلهاي اول و دوم سرفيس گو هم ميشود. اين دو تبلت نسخههاي ارزانتري از سرفيس پرو هستند و ردمونديها در حالي آنرا عرضه کردند که اپل به عنوان رقيب اصلي هنوز به اين حوزه گام نگذاشته و تمام تبلتهايش پرچمدارهايي گرانبها هستند. سرفيس گو ۲ نتيجه تفکري متفاوت در مايکروسافت بود. اين شرکت بدون صرفنظر از کيفيت بالا يا طراحي چشم نواز محصولي ارزانتر را عرضه کرد که براي شمار بيشتري از افراد قابل خريداري است. بنابراين مايکروسافت براي قدرتنمايي در بربر رقبا و جا کردن خودش در دل کاربران چارهاي جز کنار گذاشتن کپي برداري از روي موفقيتهاي ديگران و تمرکز روي نقاط قوت خودش ندارد؛ همان کاري که ما هم ميتوانيم براي موفقيت در کار و زندگي انجام دهيم.