پایان انحصارطلبی و پنهانکاری غول های فناوری
ديجياتو/ در روزهاي پيش رو، «کميسيون قضايي مجلس نمايندگان ايالات متحده» قرار است مديران عامل شرکتهاي گوگل، فيسبوک، آمازون و اپل را به واشنگتن آورده و آنها را به خاطر رويکردهاي تجاري غير رقابتيشان سين جيم ميکند. به جز اپل، تنها يک پاسخ براي پرسش قوه قضاييه اين کشور وجود خواهد داشت: ما همه گناهکاريم.
اگرچه رويکردهاي غير رقابتي بيشتر از يک قرن پيش ممنوع شدند، عدم قانونگذاري صحيح از زماني که رونالد ريگان در سال ۱۹۸۱ به رياست جمهوري ايالات متحده رسيد، دردسرساز شده است. با باور به اينکه بازار به صورت خودکار منابع را به نقاط مورد نياز تخصيص ميکند، دولت فدرال آمريکا از نقش سنتي خود به عنوان داور و ميانجي دست کشيد.
انقلابي که ريگان به پا کرد منجر به رشد چشمگير اقتصادي شد و در پي آن، برههاي طولاني از رفاه و البته قدرت اقتصادي متمرکز رقم خورد. طي ۲۰ سال اخير، ثروتمندان آمريکايي ثروتمندتر شدند و نيمي از جمعيت اين کشور ماندند با درآمدهاي ثابت و بدون تغيير. اين بيقانوني هيچوقت به اندازه امروز به چشم نيامده، خصوصا ميان کمپانيهاي بزرگ حوزه تکنولوژي که از تمام قدرت اقتصادي خود براي نابود کردن رقبا، تامينکنندگان، شرکاي تجاري و حتي مصرفکنندگان استفاده ميکنند.
حالا نيز پاندمي کرونا ويروس ضعفهايي بزرگ در اقتصاد جهاني به وجود آورده و ضعفهاي پيشين را بيش از پيش به چشم. از جمله اين مشکلات ميتوان به پرداخت بستههاي حمايتي اندک به کارگراني که مشاغلي خطرناک و اساسي دارند، عدم توانايي توليد تجهيزات محافظت شخصي کافي و سيستم سلامت عمومي که نميتواند همگام با مشکلاتي که هر روز ظهور ميکنند باقي بماند اشاره کرد. بدتر از همه اينها، مونوپولي پلتفرمهاي اينترنتي باعث شده با انتشار اطلاعات کذب، کشورها قادر به واکنش درست به پاندمي نباشند.
قانونگذاريهاي اقتصادي و قدرت متمرکز احتمالا يکي از دلايل ضعف بسياري از کشورها در کنترل صحيح پاندمي کوويد-۱۹ باشد. متخصصين آمريکايي اکنون ميگويند که اين کشور نيازمند قوانيني تازه است که شرکتها را تشويق و ترغيب به رقابت، نوآوري و تطبيقپذيري کند و ديگر تمرکزي کمتر بر سهامداران باشد. کاري که قوه قضاييه آمريکا اکنون در صدد انجامش برآمده، قرار است به شکلگيري چشماندازي تازه براي اين کشور منجر شود.
گوگل، فيسبوک و آمازون، همگي از محبوبيت خود ميان عموم مردم به عنوان سپري در برابر قانونگذاران استفاده کردهاند، اما اين شرايط احتمالا رو به پايان باشد. آسيبي که اين شرکتها به تامينکنندگان، رقبا و تبليغ دهندگان وارد ميکنند و تهديدي که عليه اقتصاد و رفاه مصرفکنندگان تلقي ميشوند، ديگر قابل توجيه نيست.
انحصارطلبي، پنهانکاري و تلاش براي کنار زدن رقبا به هر قيمت ممکن تنها منحصر به آمريکا نيست و براي ديگر کشورها در چهار گوشه جهان هم دردسرساز شده. فرانسه از مدتها قبل اين شرکتها را به خالي کردن شانه از زير بار ماليات متهم کرده و رقباي آسيايي هم از دست آنها به ستوه آمدهاند. ماه گذشته اتحاديه اروپا قوانين جديدي براي فعاليت اپ استور و گوگل پلي در منطقه وضع کرده که آنها را مجبور ميکند در رابطه با دسترسي به دادهها، علت حذف اپليکيشنها، نحوه رتبهبندي و بسياري موارد ديگر از پنهانکاري دست بردارند. در هند هم اتحاديه خردهفروشها به تلاش آمازون براي گسترش کسب و کارش روي خوش نشان نداده و عليه آن دست به اعتراض زدهاند.
هدف اتحاديه اروپا اين است که فيسبوک، گوگل، آمازون و اپل کسبوکارهاي رقابتي خود از نقش کنترلگر بازار جدا کنند و همچنين اطلاعات اساسي در اختيار رقيبان قرار دهند. اين واقعيتي انکار ناپذير است که تا زماني که اپل هم در نقش توسعه دهنده و هم ناظر اپ استور ايفاي نقش ميکند يا تا زماني که آمازون به عنوان مالک مارکت پليس به انبوهي از دادهها درباره عرضه کنندگان و مشتريان دسترسي داشته و براي ديگر فروشندگان تعيين تکليف ميکند، رقابت با آنها دشوار است. اين مساله شامل گوگل هم ميشود کما اينکه به تازگي متهم شده که با سوءاستفاده از قدرتش اپهاي محبوب را پنهاني در اندرويد پايش کرده تا رقباي آنها را توسعه دهد.
در ميان مونوپوليهاي متعدد گوگل، زيرساختهاي تبليغاتي تکنولوژيک و مرورگرهاي وب به صورت خاص بيشترين آسيب را وارد ميکنند. گوگل به صورت مداوم محيطي بسته و ساخته دست خودش را جايگزين وب آزاد ميکند و به تخريب اخبار و صنايعي ميپردازد که تماما وابسته به تبليغات و ترافيک وب هستند.
فيسبوک هم با سوء استفاده از قدرتش در بازار به نابودي شرکا و رقباي احتمالي پرداخته، نوآوري را محدود کرده و دموکراسي را نيز در برابر افراطيگري آسيبپذير کرده است.
برتري بيچون و چراي آمازون در حوزه خردهفروشي آنلاين اگرچه کار را تا حد زيادي براي مشتريان آسان کرده، اما بهايي سنگين براي ديگر اشکال خردهفروشي و تامينکنندگي و همينطور کارمنداني داشته که به هيچ وجه قادر به مقابله به مثل نيستند.
مشکل مربوط به اپل اما متفاوت بوده و آنقدرها قابل قياس با وضعيت ديگر شرکتها نيست. رفتار غير رقابتي اپل در اپاستور خطري براي اقتصاد به صورت کل يا جامعه ندارد و رويکردش در قبال حريم شخصي و حفاظت از حقوق مشتريان، به خصوص در قياس با شرايطي که آمازون، فيسبوک و گوگل رقم زدهاند، مثال زدني است.
شهادت دادن چهار مدير عامل در کنار يکديگر، باعث خواهد شد که جوهره اين کار، دستاورد چنداني به همراه نداشته باشد. هر کدام از اين مدير عاملان بايد به صورت جداگانه و در روندي چند روزه مقابل کنگره آمريکا شهادت دهند. اما عليرغم اين ضعف، چنين شهادتي ميتواند به افزايش آگاهي راجع به رويکردهاي تجاري آسيبرسان اين شرکتها منجر شود.
تاريخ نشان داده که حذف کردن مونوپوليها و ترغيب کمپانيها به رقابت، براي اقتصاد مفيد است. بيشتر از همه، مصرفکنندگان و سرمايهگذاران هستند که نفع ميبرند. اين موضوع در صنعت تکنولوژي از سال ۱۹۵۶ حقيقت داشته، زماني که قوه قضاييه آمريکا در همکاري با AT&T، مونوپولي بازار اپراتورهاي مخابراتي را از بين بردند، آن را قانونگذاري کردند و صنعت کامپيوتر امروزي، آنطور که ميشناسيمش شکل گرفت. مداخلات بيشتر در زمينه آنتي تراست نيز بعدا به شکلگيري صنايعي مجزا براي نرمافزار، کامپيوترهاي خانگي، شبکهسازي ديتا، ارتباطات موبايل و اينترنت منجر شد.
قوانين آنتي تراست آمريکا در پاسخ به رويکردهاي تجاري و مونوپوليهاي غير رقابتي در صنايعي مانند نفت، راهآهن، آهن، بانکداري و ديگر صنايع مشابه به تصويب رسيدند. بعد از آن نيز هيچکس نميتوانست اين را زير سوال ببرد که که Standard Oil و ديگر قوانين تراست، فوايدي بيشمار براي جامعه داشتهاند. در واقع آن زمان اين بحث شکل گرفت که آيا مونوپوليها بهترين راه براي شکوفايي اقتصادي هستند يا خير.
مدافعان آنتي تراست اين بحث را مطرح کردند که مونوپولي -که در تاريخ يکي از اصليترين ابزارهاي دولتهاي خودکامه هم بوده- با متمرکز کردن رشد اقتصادي، دموکراسي را زير سوال ميبرد. قوانين «شرمن« (در سال ۱۸۹۰)، «کليتون» (در سال ۱۹۱۴) و مبادلات فدرال (در سال ۱۹۱۴)، قوانيني براي نظارت بر رويکردهاي تجاري بودند که باعث شکستن مونوپوليها شدند و براي مدتي بسيار طولاني، کمپانيها مجبور به احترام گذاشتن به منافع مصرفکنندگان، تامينکنندگان و جوامع شدند.
در دهه ۱۹۷۰ ميلادي، رابرت بارک وکيل ايدهاي جايگزين براي آنتي تراست را به محبوبيت رساند که در آن تمام فاکتورها، به جز يک فاکتور از بين رفتند: قيمتي که بايد مصرفکنندگان بپردازند. تا زماني که قيمتها افزايش نمييافتند، تخطي هم در کار نبود. دولت ريگان از ايده بارک استقبال کرد و ترندي ۴۰ ساله به راه انداخت که پايهاش بر قدرت اقتصادي متمرکز بود.
اين ترند باعث شده انتخاب مصرفکنندگان کمتر شود، تعادل قدرت ميان کارفرما و کارگر از بين برود و اقتصاد نتواند به شوکهاي بزرگي نظير پاندمي واکنش نشان دهد. زنجيره تامين شکننده و تفکر کوتاهمدت باعث بالا رفتن قيمت سهام شد و نمود همين تغييرات را ميتواند در ناتواني کشور در کنترل کوويد-۱۹ نيز ديد.
گوگل، فيسبوک و آمازون، همگي در جريان پاندمي کوويد-۱۹ با رونق کسبوکار مواجه شدهاند. اين شرکتها به آمريکاييها اجازه دادند که با دوستان و آشنايان خود در ارتباط باقي بمانند، کار کنند و از خانه هرچه ميخواهند بخرند. متاسفانه اما گوگل و فيسبوک فرصتي براي نشر اطلاعات کذب نيز فراهم آوردهاند که به تضعيف واکنش کشور به پاندمي منجر شده، چه موضوع صحبت تئوريهاي توطئه باشد و چه سياسي کردن ماسکهاي صورت.
افرادي که کوويد-۱۹ را زير سوال ميبرند، افرادي که مخالف واکسينه شدن کودکانشان هستند و همينطور خودبرتر پنداران سفيدپوست، همگي از ابزارها و زيرساخت فيسبوک براي نظمبخشي به فعاليتهايشان و ارسال پيامهاي مضر سوء استفاده کردهاند. آمازون هم با سرعت بسيار کمي از کارمندان خود در برابر ويروس، و از مشتريان خود در برابر محصولات مضر موجود در انبارهايش حفاظت کرده.
گوگل، فيسبوک و آمازون به حريم شخصي کاربران حمله ميکنند. گوگل و فيسبوک ضمنا به دموکراسي و سلامت عمومي آسيب ميزنند. هرکدام از اين ضررهايي که به جامعه وارد ميشود، ناشي از قدرت مونوپولي است و قوانين آنتي تراستي که در عصر صنعتي شدن به تصويب رسيدند براي مقابله با اين مونوپولي کافي نخواهد بود.
به صورت موازي با آنتي تراست، کنگره آمريکا بايد قوانيني تازه به تصويب برساند که کمپانيهاي تکنولوژي را مجبور به اثبات اين موضوع کند که محصولاتشان امن بوده و پيش از عرضه، از هرگونه جهتگيري به دور هستند. اين شرکتها بايد آزارهاي هدفمند، نشر اطلاعات کذب و تئوريهاي توطئه را که همگي با الگوريتمهاي مختلف بيش از پيش به چشم ميآيند را کاهش دهند و تواناييشان در جمعآوري اطلاعات شخصي و سوء استفاده از آنها نيز کاهش يابد.
۴۰ سال عدم قانونگذاري باعث شده بزرگترين کمپانيهاي آمريکا هرطور که ميخواهند با رقبا، تامينکنندگان، مشتريان، کارمندان و جوامع خود رفتار کنند. پاندمي، رکود اقتصادي و قتل جرج فلويد باعث شده در آمريکا بحثهايي جدي راجع به ارزشها و اولويتها شکل بگيرد. آمريکاييها حالا با خود ميگويند که دوران بازسازي اين ارزشها و اولويتها از راه رسيده و وضع قوانيني براي سر و سامان دادن به اين اوضاع در آمريکا، در ديگر نقاط جهان هم آثار بسيار مثبتي به دنبال خواهد داشت.