سرمقاله وطن امروز/ توسعه مقاومت راهبرد اصولی
وطن امروز/ «توسعه مقاومت راهبرد اصولی» عنوان یادداشت روز در روزنامه وطن امروز به قلم مرتضی علیزاده است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در جریان حوادث غیرمعمول که تشخیص حقایق دشوار و تحلیل مسائل پیچیده میشود، افکار عمومی در معرض شبهاتی قرار میگیرد که برخی فرصتطلبان کینهتوز برای نیل به اهداف و مقاصد شخصی و گروهی خود مطرح میکنند. حوادثی که از 7 اکتبر تا امروز به صورت دومینووار در منطقه رقم خورد، فرصت خوبی برای مخالفان جمهوری اسلامی بود تا با تردیدافکنی در سیاستهای منطقهای ایران سرمایه اجتماعی کشور را آماج حملات خود قرار دهند. در همین مدت کوتاه از زمان اشغال سوریه مطالب متعددی در این جهت منتشر شد که لب و اساس آن را میتوان در چند پرسش خلاصه کرد: آیا سیاست مقاومت در منطقه شکست خورد؟ آیا ورود ایران به جنگ با تروریستها در عراق و سوریه اشتباه بود؟ آیا جنگ با داعش تحمیل هزینه به مردم بود؟
تحلیلگران بیمایه برای اینکه مقاومت را شکستخوره نشان دهند، افکار عمومی را به حوادث اخیر سوریه ارجاع میدهند، در حالی که پدیده مقاومت را با پیروزی یا شکست یک دولت نمیتوان سنجید. مقاومت نیز مانند بسیاری از پدیدهها فراز و نشیب داشته و قضاوت درباره آن با ارزیابی دقیق شکستها و پیروزیها در کنار هم ممکن است. نگاهی به دستاوردهای مقاومت نشان میدهد آنچه شکست خورده است نه مقاومت، بلکه محاسبات برخی تحلیلگران است. تفصیل این بحث موضوع یادداشت حاضر نیست اما در حالی که در یک دهه گذشته بحث از مقاومت نقل محافل دشمنان بوده و همواره به قدرت آن اذعان شده است، به نظر میرسد بحث از شکست آن در میان برخی شبهتحلیلگران، نحوی از مکانیسم دفاعی است. از طرفی پیروزی و شکست سطوح مختلف دارد و شکستهای تاکتیکی در جنگ را نباید و نمیتوان شکست مطلق تلقی کرد و از این جهت القای سقوط دولت سوریه به عنوان شکست مطلق مقاومت مغالطه فرصتطلبان است.
درباره دلایل ورود ایران به جنگ با داعش و تروریسم منطقهای نیز خوب است که امریکوفیلها و هواداران مذاکره و سازش به سیاستهای دولتهای مورد علاقه خود بنگرند. هزینههای صدها میلیارد دلاری آمریکا و اروپا هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای خود در سرزمینهای اشغالی نشان میدهد تشکیل جبهه مقاومت و جنگ با غده سرطانی منطقه کیلومترها دورتر از مرزهای رسمی کشور نهتنها مصداق تحمیل هزینه بر مردم نیست، بلکه یک سیاست بینالمللی و راهبرد امنیت ملی مرسوم و متداول در جهان است. هزینههای سرسامآور انگلیس، فرانسه، آلمان و به طور کلی اتحادیه اروپا در جنگ اوکراین، حضور آمریکا در عراق، افغانستان، سوریه و مصادیق متعدد حضور دولتهای غربی در اقصینقاط جهان و تشکیل پیمانهای متعدد نظامی حاکی از این است که قائلین به تحمیل هزینه محور مقاومت یا تصوری کلاسیک از علوم سیاسی و نظامی دارند یا با وجود اذعان به صحت این موضوع به دنبال فریب افکار عمومی هستند. از طرفی بحث از دخالت ایران در امور داخلی سوریه در حالی که داعش یک تهدید بالفعل منطقهای بود و در برهههایی تمام خاک سوریه و بخش عمدهای از خاک عراق را اشغال و در درون خاک ما نیز چند عملیات موفق و ناموفق را اجرا کرده بود، آنچنان سادهانگارانه و کودکانه است که از طرح آن حسننیت دریافت نمیشود.
علاوه بر این ورود ایران به جنگ با داعش در قالب دفاع از حرم اهلبیت علاوه بر اینکه خطر بالفعل تروریستهای داعش را از ایران و غرب آسیا دفع کرد، با تقویت و توسعه جبهه مقاومت اسلامی توطئه عادیسازی روابط برخی دولتهای منطقه با رژیم اسرائیل را نیز خنثی کرد. رژیم صهیونیستی به عنوان بزرگترین خطر منطقه هرگز میل خود به توسعه اراضی و نزدیک شدن به مرزهای ایران را پنهان نکرده و بر کسی پوشیده نیست که از زمان توسعه محور مقاومت مواضع او در داخل سرزمینهای اشغالی تضعیف و دست او در اشغال اراضی در جنوبی سوریه و عادیسازی روابط با اعراب کوتاه شده است. روشن است که دفع خطر دشمنان اعم از تروریستهای سلفی یا صهیونیست در خارج از خاک کشور و ایجاد یک نیروی بازدارنده منطقهای علیه مواضع آنها نهتنها هزینهتراشی نیست، بلکه یک دستاورد بزرگ در امنیت ملی و پیشگیری از هزینههای جبرانناپذیر بعدی است که حاکی از قدرت دفاعی و بازدارندگی یک کشور است. البته برای شبهتحلیلگران و تحقیرطلبان قدرت دفاعی و امنیتی و سیاسی خصوصیتی مثبت نیست؛ چه مانع مذاکره و سازش میشود و از این جهت مخالفت آنها با گفتمان و جریان مقاومت عجیب نیست. به نظر اینها مسیر رشد و توسعه تنها از واشنگتن و پاریس میگذرد و در این مسیر هر مانعی را باید تضعیف و تحقیر کرد تا نیل به مقصود آسان شود.