ابرپروژه امنیتی ترکیه در منطقه

هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
احسان هوشمند، پژوهشگر پرسابقه مسائل قومی میگوید: من فکر نمیکنم که ادغام کردها در ساختار دولت جدید سوریه صورت بگیرد. به نظرم موضوع به صفر خواهد رسید. فکر نمیکنم که کردها بتوانند با حفظ هویت کردی در دولت جدید سوریه ادغام شوند. یعنی کردهای سوریه خنثی خواهند شد. مگر اینکه کردهای سوریه حمایت اسرائیل و آمریکا را داشته باشند اما درگیر شدن آمریکا در این موضوع در این برهه زمانی برایشان دستوپاگیر است.
آرمین منتظری| پیام عبدالله اوجالان از زندان مبنی بر انحلال پکک و خلع سلاح این گروه، یکی از مهمترین تحولات یکماهه اخیر در منطقه بود. پس از پیام اوجالان، کردهای سوریه نیز به توافقی هشتمادهای با دولت جدید سوریه دست یافتند. برای توضیح سابقه و پیامدهای چنین تحولی، با احسان هوشمند، پژوهشگر پرسابقه مسائل قومی به خصوص مسائل کردی، گفتوگو کردهایم:
*یکی از مهمترین اتفاقاتی که بعد از سقوط بشار اسد رخ داده، بیانیهای بوده که عبدالله اوجالان صادر کرد و در آن بحث خلع سلاح پکک و انحلال این سازمان مطرح شد. عبدالله اوجالان بحث صلح و آرامش را مطرح کرد. به نوعی در آن بیانیه اوجالان میخواست بگوید که این رویه دیگر کارگر نیست. این بیانیه واکنشهایی داشت. واکنشها در سوریه دیده شد. تحلیلتان از چرایی صدور این بیانیه از سوی اوجالان را چه میدانید؟
این موضوع بسیار مهم است. چون ایران همسایه ترکیه است و طبیعتاً تحولات دو کشور میتواند منافع دوکشور را تحت تاثیر قرار دهد. خصوصاً اینکه پکک به نوعی نیمنگاهی هم به اشکال مختلف به ایران داشته است. طبیعتاً آنچه که در ترکیه رخ میدهد با منافع ملی ما بیارتباط نیست. از طرف دیگر در صد سال گذشته، بعد از شکلگیری ترکیه جدید، دولت عراق و سوریه که از دل عثمانی بیرون آمدند، ما شاهد ظهور جریانهای کردی متفاوتی در ترکیه و عراق بودهایم و البته در ایران. اما تا به حال چنین فرجامی در مورد هیچکدام از این گروهها رخ نداده بود که در بیانیه دو هفته قبل آقای اوجالان شاهدش بودیم.
این بیانیه از منظر تحولات کُردی هم بسیار اهمیت دارد. این نکته را هم بگویم که در میان همه گروههای کردی چه جریان احسان نوریپاشا، چه جریان شیخ سعید پیران و چه جریان شیخ رضا درسیمی، شیخ محمود، عبدالسلام بارزانی و ملامصطفی بارزانی و اتحادیه میهنی و حزب دموکرات و حزب کومله، تنها جریانی که نگاهش فراتر از ترکیه بود پکک است. به عبارتی جهانوطنی کردی مورد نظر، پکک بود؛ از ایران تا سوریه و تا ترکیه و عراق. احزاب دیگر عموماً نگاهشان متوجه کردها در همان سرزمینی بود که در آن قرار داشتند. اما پکک اینطور نبود. از همان روزی که اوجالان مانیفست خود را منتشر میکند کاملاً مشهود است که به دنبال اتحاد کردها در کشورهای مختلف است و زمینههای ایجاد یک دولت-ملت کردی را مهیا میکند.
*یعنی کردهای اقلیم، تمرکزشان فقط روی اقلیم است و کردهای سوریه تمرکزشان روی سوریه؟
آنها هم روی کردهای کشورهای همسایه کمابیش نظر دارند اما پکک به صورت مشهود و روشن در مرامش این بود که همه کردهای جهان متحد شوند. هدف استراتژیکش این بوده است. از سوی دیگر این نکته هم مهم است که پکک به صورت کمسابقهای خلاصه میشود در نظرات و تفکرات و دیدگاهها و ایدئولوژی آقای عبدالله اوجالان. دقیقتر اگر بخواهم بگویم سازمان پکک مساوی است با اوجالان یا آپو.
میگویند ما آپوئیست هستیم. یعنی اوجالانگرا هستیم. یک سازمان با این مختصات از دهه هشتاد میلادی، با دولت ترکیه درگیری نظامی دارد و هزاران نفر کشته میشوند. پکک یک سازمان بسیار متصلب است؛ همچنین پکک یک سازمان ایدئولوژیک مارکسیستی و شبهمائوئیستی است که تمرکزش بر روی روستائیان و بانوان است. چون آقای اوجالان مدعی بود که تحصلیلکردگان و شهریها تجدیدنظرطلب هستند. مدام نق میزنند و در برابر تصمیمات رهبری ایجاد سوال و ابهام میکنند و این مسئله نمیتواند در یک حزب مسلح در حال جنگ کارآیی ایجاد کند.
بانوان به این دلیل که در یک جامعه سنتی مثل کردستان ترکیه که یکی از بالاترین میزان قتلهای ناموسی را در جهان دارد، اساساً جایگاهی ندارند. البته این مربوط به دهه هشتاد است. حالا وضعیت کمی عوض شده است. بیشتر اعضای پکک عموماً کمسوادند. به جای آن احزاب ملی ترکیه نظیر حزب جمهوریخواه خلق و حزب حرکت ملی و حزب آکپ، اعضای کردی تحصیلکرده دارند. این نشاندهنده شاخصهای اجتماعی کردهای ترکیه است.
چون ساختار پکک کاملاً رهبرپرستانه است، طبیعتاً تمام احزاب باید عاشق حزب و آپو باشند. پس عشق هم در آن مذموم است. زمانی در سازمان مجاهدین خلق طلاقهای ایدئولوژیکی و ازدواجهای ایدئولوژیک مطرح بود. در پکک حتی این هم ممنوع بود. اگر یکی از چریکهای پکک، خاطرخواه بانویی میشد، حکمش اعدام بود. گاهی سوزاندن روستایشان. این اتفاقات در دهه هشتاد رخ داده است. من در گفتوگو با برادر آقای اوجالان اینها را پرسیدم و گفتم چطور شد تغییر سیاست دادید؟ گفت دیدیم خیلی سخت است. در دورههای بعد دیگر نمیکشتیم بلکه بیآبرو میکردیم که البته آن هم از کشتن بدتر بود.
در این وضعیت، پکک همزمان ارتباطات منطقهای هم برقرار کرد. یعنی رقبای منطقهای ترکیه با پکک مرتبط میشوند؛ نظیر یونان، سوریه، ارمنستان و ایران. در مورد ایران این نکته مهم است که ایران و ترکیه از پیمان سعدآباد به بعد یک رابطه نسبتاً باثباتی دارند. در مسائل قومی هم دخالت میکنند اما بسیار کمرنگ. این دخالت راهبردی نیست. بلکه تاکتیکی و سلیقهای است. اما بعد از انقلاب ایران، به تدریج احزاب چپ کُرد ایرانی که فعال میشوند، ترکیه نگران کردهای ایران میشود و در همان روزهای اول نوروز سال 1358 که آقای سنجابی وزیر خارجه ایران بود و دولت موقت سر کار بود، وزیر خارجه ترکیه به ایران میآید برای تبریک شکلگیری نظام جدید و همان روزها درخواست میکند با وزیر کشور ایران آقای احمد صدر حاجسیدجوادی، ملاقات کند.
آقای صدر به من گفت که وزیر خارجه ترکیه مشخصاً به من گفت که میخواهید با مسائلی که در غرب ایران رخ میدهد چه بکنید؟ چون ممکن است به کردهای ما هم سرایت کند. به تدریج این فعالیتهای مسلحانه بیشتر میشود. حتی یکی از پادگانهای ایران نزدیک بود خلع سلاح بشود و سربازانش کشته شوند. در اینجا ترکیه ورود میکند و در یک اقدام خیلی عجیب با رایزنی با آقای ابراهیم یزدی موافقت میکند که کل نیروهای مسلح آن پادگان وارد خاک ترکیه شوند و از مرز بازرگان به ایران برگردند. یعنی دولت ترکیه اجازه میدهد که نیروهای مسلح ایران وارد خاکش شوند. این نشاندهنده نگرانی زیاد ترکیه بود. اما وقتی که پکک فعالیتش را آغاز میکند، ترکیه متوجه میشود که میتواند از ظرفیت کردهای مسلح ایرانی هم علیه پکک استفاده کند.
برخلاف روال سعدآباد به بعد شروع میکند به گروههای کُرد مسلح ایرانی پایگاه میدهد. یعنی نیروهای دموکرات و کومله برخی از پایگاههایشان را به خاک ترکیه منتقل میکنند که بعدها در پایان دهه 60 نمایندگانی از وزارت کشور ایران به ترکیه میروند و نقشههای پایگاههای این گروهها را به دولت ترکیه میدهند. یکی از کسانی که در این جلسات حضور داشته، آقای عبدالله رمضانزاده است که بعدها استاندار کردستان و سخنگوی دولت شدند. دولت ترکیه در ابتدا زیر بار نمیرفت و نمایندگان ایران مجبور شدند مستندات را ارائه کنند. بعد از این است که ایران نگران میشود. افزون بر اینکه سازمان مجاهدین خلق از عراق از مسیر ترکیه به اروپا میروند و دولت ایران نگران میشود. بنابراین ایران هم ارتباطاتی را با پکک برقرار میکند.
*این نیروهای کرد ایرانی، چه مشکلی با پکک داشتند که ترکیه میتوانست از اینها علیه پکک استفاده کند؟
اولاً احزاب کُرد ایرانی از ابتدا مدعی بودند که پکک و شعبه ایرانیاش، پژاک، حزب ایرانی نیستند بلکه حزب ترکیهای هستند. نکته دوم اینکه اساساً احزاب کُرد نهفقط به پکک بلکه به رقبایشان هم به چشم دشمن نگاه کردهاند. یعنی همین دموکرات و کومله که کل کادرشان ایرانی بودند، از همان ابتدا با هم سر جنگ داشتند. چون خودشان را محق میدانستند و طرف مقابل را یک حزب ساختگی و برساخته مبتنی بر توطئه میدانستند.
*یعنی رقابت میان کردها، ریشه عمیقی دارد؟
میزان تلفاتی که دموکرات و کومله در درگیری با هم کشتند، به هزاران نفر میرسد. حتی رفتارهای بیرحمانه نظیر اسیر گرفتن و تیرباران کردن. پس این یک سنت است. یا در کردستان عراق، اتحادیه میهنی و حزب دموکرات کردستان عراق 14 تا 15 هزار نفر از یکدیگر را کشتهاند و همین حالا هم رقابت دارند و نتوانستند دولت تشکیل دهند. اتفاقاً پکک هم در سال 1991 یک جنگ بسیار خونین با اینها داشته است.
*پس این ایده اتحاد کردهای منطقه یا سراسر جهان، یک سراب است؟
هم سراب است و هم اینکه کردهای منطقه با هم متجانس هم نیستند. همزبان نیستند. بلکه چند زبان دارند و مردم کرد از چند مذهب هم تبعیت میکنند. کرمانشاه خاستگاه ملیگرایی ایرانی است. کریم سنجابیِ جبهه ملی کرمانشاهی است. کرمانشاه بعد از استان فارس بیشترین میراث تاریخی ایران باستان را دارد. مهمترین سنگنبشته تاریخی ما بیستون است و در جایی که ایرانگرایی اینقدر شدت دارد، آیا جریان کردی میتواند با شعار استقلا،ل نیرو جذب کند؟ چرا در میان رهبران کردی حتی 5 نفر یا دو نفر کرمانشاهی یا کردهای شیعه نمیبینید؟ یا تفاوت زبانی دارند یا تفاوت مذهبی. این دو تفاوت به تفاوت جهانزیست آنها هم منجر شده است. جامعه کُرد جامعه بسیار پیچیدهای است. جامعه اهل سنت کردی هم پیچیده است. گروهی پیروان طریقت هستند، گروهی پیروان شریعت. این دو یکدیگر را قبول ندارند و با هم رقیب هستند. رقابت بین کردها لایهلایه است. برگردیم به بحث اوجالان.
در این ساختار اوجالان به دولت سوریه مرتبط میشود. ارتباط بین دولت حافظ اسد و کردهای پکک نزدیک شد. امروز در برخی از رسانههای ایران به غلط میگویند که دولت سوریه دشمن پکک بوده است. البته دولت سوریه هم سیاستهایی داشته است. ولی مهمترین نیرویی که توانست پکک را تبدیل کند به سازمانی جنگآور، دولت حافظ اسد بود. بعد آقای اوجالان مقرهای آموزشیاش را به خاک لبنان منتقل کرد؛ آن هم در زمانی که لبنان در اشغال ارتش سوریه بود. در بقاع، صور و صیدا؛ آکادمی اوجالان در آنجا واقع شده بود. آثار و نوشتههایش در آنجا تولید میشد.
فروپاشی دولت صدام باعث میشود که پکک موفق شود در بخشهای مرز مشترک ایران و عراق و ترکیه مستقر شود. وقتی که ترکیه به حافظ اسد فشار میآورد، دولت سوریه حمایت خود از پکک را متوقف کند، اوجالان به روسیه منتقل میشود. گروهی از پکک در ایران هم حضور داشتند، از مقامات ایران میخواهند به اوجالان اجازه بدهند از روسیه به ارمنستان بیاید و از ارمنستان به کوهستان قندیل برود. ایران اجازه نمیدهد و رابطه ایران و پکک مخدوش میشود. در نهایت سازمان میت (سازمان اطلاعات ملی ترکیه) اوجالان را دستگیر میکند. آقای عثمان اوجالان گفت روزی که ایران نپذیرفت که اوجالان به قندیل منتقل شود، روز سختی برای من بود.
میگوید یکی از فرماندهان سپاه آمد به من گفت همین حالا بساط را جمع میکنی و میروی. من گفتم که دوستان برای روزهای سخت به هم کمک نکنند چه دوستیای میشود. میگوید من از همان روز تصمیم به انتقام گرفتم و تصورم این بود که باید با ایران برخورد کنیم. سال 2003 شعبه ایرانی و سوری پکک تاسیس میشود. شعبه ایرانی پژاک است و شعبه سوری همین تشکیلاتی است که فرماندهیاش را آقای مظلوم عبدی بر عهده دارد. ایده تاسیس پژاک این بود که پکک در لیست تروریستی بود. فکر کردند اگر شعبه ایرانی را راه بیاندازند، چون ایران با غرب مسئله دارد، احتمالاً بتوانند کمکهای غرب را دریافت کنند.
بعد از اینکه اوجالان دستگیر شد، انتظار میرفت که دولت ترکیه از اوجالان بخواهد پکک را منحل کند. اما این درخواست مطرح نشد. در سال 2012، ترکیه مذاکرات را با پکک آغاز کرد. در ماههای اخیر با کاهش رای اردوغان در انتخابات، ظاهراً دولت ترکیه در خصوص مذاکره با پکک جدیتر برخورد کرد.
*یعنی میگویید که اوجالان از همان زمان دستگیری حاضر به صلح بود اما دولت ترکیه نمیخواست. اما حالا این دولت ترکیه است که صلح میخواهد؟
برخی مخالفان اوجالان میگویند از همان روزی که او از خانوادههای کشتهشده عذرخواهی کرد، تمایل به صلح داشت اما بازی سازمان امنیت ترکیه این بود که اوجالان را به نقطه صفر نرساند. فهم این رفتار برای ما ممکن است دشوار باشد...
*احتمالاً ترکیه نیاز به دشمن داشت؟
درود بر شما! کشوری که در مسیر دگرگونی بود میتوانست از دشمنسازی پکک به نفع خودش استفاده کند. فراموش نکنیم که ترکیه در عرصه داخلی با چالشهای سیاسی و امنیتی زیادی روبهرو بوده است. حزب عدالت و توسعه نزدیک به بیست سال است که قدرت را در دست داشته و مدام بازی کرده و در این سالها برای تثبیت قدرت و تسلط خودش به یک دشمن به اسم پکک نیاز داشته تا به بهانه دشمنی با پکک برخی اقدامات را انجام دهد. گروه دیگری هم معتقدند که بیثباتیهای درون ترکیه موجب شد که صلح حاصل نشود. در هر صورت حالا اوجالان پیامی داده است. یک فراز بسیار مهم این پیام این است که اوجالان میگوید ما به لحاظ نظری با بنبست مواجه شدهایم. یعنی آن تئوریای که میخواست به دولت - ملت مستقل یا خودمختار کردی ختم شود، با بنبست مواجه شد. این مسئله موجب میشود که هم حزب منحل شود و هم جنگ مسلحانه تمام شود و خلع سلاح صورت بگیرد.
*یعنی اینها معلول آن بنبست نظری است؟
اوجالان تاکید هم میکند که همه گروهها خلع سلاح شوند. یعنی منظورش فقط پکک نیست. یعنی کردهای سوریه هم باید به این سمت بروند. اینجاست که ما فکر میکنیم بازی بسیار بزرگی است و ما با یک ابرپروژه از سوی دستگاه امنیتی ترکیه مواجه هستیم و حتماً با هماهنگی دستگاههای امنیتی منطقه به جز ایران شکل گرفته است. ما نمیدانیم ایران دارد چه میکند. آیا ایران تلاش کرده پژاک هم خلع سلاح شود؟ یا آنطور که ینیشفق در ترکیه میگوید ایران میخواهد به طرف کرد سوری کمک کند که در سوریه جریان جولانی زمینگیر شود؟ این ادعایی بود که روزنامه ینیشفق مطرح کرد. البته مطلبش خیلی هم جدی نبود و تا حدی مضحک هم بود.
اوجالان در ادامه پیامش تشکر میکند از شخص اردوغان و مسئول پرونده آقای دولت باغچلی؛ این مسئله بسیار مهم است. ترکیه یک اقدام بسیار پیچیده انجام داده است. دولت باغچلی رهبر حزب برکت ملی است. این حزب از ابتدا مخالف پیوستن به اتحادیه اروپا بود و معتقد بود که حقوق بشر معنا ندارد و اوجالان هزاران نفر را کشته است؛ بنابراین باید اعدام شود. چنین آدمی مسئول پرونده مذاکره با پکک میشود. یعنی تندروترین چهره سیاسی ترکیه که گرایش سخت و جدی پانترکی دارد مسئول گفتوگو با اوجالان میشود. باغچلی آمد تا موضوع را به صفر برساند.
به نظر میرسد که پکک تا عید نوروز اعلام انحلال خواهد کرد. بخشی از پکک باقی خواهد ماند. آن بخش اگر بخواهد به حیات خودش ادامه دهد نیازمند هیجان است. چون پشتوانه نظری و تشکیلاتیاش را از دست داده است. پشتوانه منطقهایاش که سوریه باشد را نیز از دست داده است. باید چه کند؟ شاید یک راه این باشد که با ایران سر ستیز را آغاز کنند؟ شاید دستگاههای امنیتی کشورهای منطقه و فرامنطقه هم بیمیل نباشند که آن بخش ناراضی پکک اگر نخواست خلع سلاح شود، متوجه جای دیگری شوند. این همه مطلب که در رسانههای اسرائیلی درباره کردها منتشر شده، به چه دلیل است؟ هنوز نمیدانیم.
*ذیل چه هدفی ممکن است که آنها علیه ایران فعال شوند؟
تضعیف دولت جمهوری اسلامی و این تضعیف نیازمند ابزارهای درونی و بیرونی است. وقتی مناطق قومی درگیر بحران شوند، پانترکیسم به گونهای و جریان کردیسم به شکل دیگری سیستم را از درون دچار فشار و مشغولیت میکنند و این البته در کنار نابسامانیهای اقتصادی، نارضایتیهای داخلی، سوءکارکرد دولت به معنای عامش در اداره کشور میتواند خطرناک باشد. بهخصوص که بعضی از دولتهای بزرگ هم بدشان نمیآید که ایران تضعیفشده حتی به چند تکه تبدیل شود؛ چون ایرانِ بزرگ به هر حال میتواند برای منافع برخی تهدید باشد. نمیخواهم این مسئله را برجسته کنم اما باید هوشیار باشیم.
فرض کنیم که ترکیه موفق شود اوجالان را خلع سلاح کند. فکر میکنم اتفاق دیگری هم رخ میدهد. در این صورت باید تسویهحسابهای دیگری صورت بگیرد. سال 1991 که جنگ خلیج فارس در گرفت و شیعیان در جنوب و کردها در شمال عراق اعتراض کردند، کردهای عراق آواره شدند و به ایران و ترکیه رفتند. دولت ترکیه اجازه ورود آوارهها را نداد بلکه با سلاح نیمهسنگین به موج آوارهها حمله کرد. اینجا بود که دولت ترکیه و فرانسه بحث «پرواز ممنوع در عراق» را به سازمان ملل بردند. دولت اقلیم عملاً بعد از این جریان در عراق شکل گرفت.
این خطای راهبردی دولت ترکیه بود. به نظر میآید که گام بعدی سازمان امنیت ترکیه این خواهد بود که اگر تا به امروز رابطه بسیار نزدیکی با اقلیم کردستان عراق داشتند تا بگویند کُرد خوب یعنی آقای بارزانی و کُرد بد یعنی اوجالان، وقتی که کار اوجالان تمام شود وقت آن میرسد که بگویند اساساً آن تهدید بزرگ را به طور کلی به صفر برسانند. یعنی یک سناریو، اقدام ترکیه برای تعیین تکلیف دولت کردستان عراق خواهد بود. یعنی برگشت اقتدار به دولت مرکزی عراق. شاید هم ترکیه ادعای ارضی خود را نسبت به بخشی از خاک عراق را پیگیری کند.
*این پروژه بسیار بزرگی است. با توجه با حمایت اسرائیل و آمریکا از کردهای عراق، کار ترکیه در این خصوص سخت خواهد بود؟
بله. اما اخیراً گفته شد که فشار دولت آمریکا بود که مظلوم عبدی، فرمانده کردهای سوریه را وادار کرد تا با دولت جولانی صلح کند و این هشت ماده را بپذیرد. اگر به توافق نگاه کنید میبینید که در آن هیچ خبری از فدرالیسم و خودمختاری نیست. بلکه تاکید بر یکپارچگی دولت و ملت سوریه است. تاکید بر ادغام نیروهای کُرد در ارتش سوریه است. تاکید بر نکتهای است که بسیار مهم است. میگوید که هر نوع صحبت از تفرقه و تجزیه ممنوع است. یعنی دولت ترکیه ابرپروژهای را از درون خودش و بعد سوریه آغاز کرده است.
ما یک گرفتاری در ایران داریم و آن این است که کسی در خصوص این مسائل تمرکز ندارد. آیا موضوع مهمی فراتر از حجاب برای دولتمردان ما وجود دارد؟ رصد کردن تحولات منطقه، آیندهپژوهشی، دوراندیشی، نگاه کارشناسی و هوشمندی کجاست؟ آیا حاکمیت رسالت آگاهیبخشی احساس میکند؟ ترکیه در حال بازیابی خودش است. اگر دولت ترکیه کارکردهای سوریه را تمام کند و سوریه را باثبات کند، قاعدتاً گام بعدی مخدوش کردن روابط عراق با ایران است و در این مسیر آمریکا با ترکیه همکاری خواهد کرد.
*بهعنوان سوال آخر، تصور شما از میزان پایداری توافق کردهای سوریه با جولانی چیست؟
من فکر نمیکنم که ادغام کردها در ساختار دولت جدید سوریه صورت بگیرد. به نظرم موضوع به صفر خواهد رسید. فکر نمیکنم که کردها بتوانند با حفظ هویت کردی در دولت جدید سوریه ادغام شوند. یعنی کردهای سوریه خنثی خواهند شد. مگر اینکه کردهای سوریه حمایت اسرائیل و آمریکا را داشته باشند اما درگیر شدن آمریکا در این موضوع در این برهه زمانی برایشان دستوپاگیر است. همین که به صراحت گفته شده که کردها حق صحبت درباره تجزیه و نفرتپراکنی ندارند، دیکته سازمان امنیت ترکیه است. اگر تا عید نوروز پکک خلع سلاح شود، تصور میکنم وارد دوره جدیدی از مباحث کردی در منطقه خواهیم شد.