نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

حمله روزنامه اصولگرا به روحانی: هم‌بازی ویتکاف از سعدآباد آمد

منبع
فرهيختگان
بروزرسانی
حمله روزنامه اصولگرا به روحانی: هم‌بازی ویتکاف از سعدآباد آمد

فرهیختگان/متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

حسن روحانی که چند ماهی است برای احیای وجهه سیاسی خود تلاش می‌کند، در جدیدترین اقدام خود طی جلسه‌ای با اعضای شورای مرکزی حزب مجمع ایثارگران اظهاراتی را مطرح می‌کند که هم خلاف واقعیت است و هم در زمانی که مقامات آمریکایی با مطالبات زیاده‌خواهانه در مورد برچیده شدن صنعت هسته‌ای ایران مذاکرات را به سمت بن‌بست هدایت می‌کنند، دست آن‌ها را برای اینکه تقصیرات را به گردن ایران بیندازند، باز می‌گذارد. در دومین کلیپ منتشرشده از جلسه مذکور، روحانی مدعی شده است که «در سال ۱۳۸۴ امکان حل‌وفصل نهایی پرونده هسته‌ای ایران وجود داشت، اما نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری آن سال، مسیر این پرونده را تغییر داد.» این اظهارات که مبتنی بر استدلال‌های ضعیفی نیز بیان می‌شوند، صرفاً برای تداوم حیات سیاسی روحانی منتشر می‌شود. تیم رسانه‌ای روحانی برای اینکه به این صحبت‌های غلط بیشتر ضریب داده باشد، به جای انتشار یک‌جای ویدئوی جلسه، به نظر می‌رسد قصد دارد صحبت‌های ادعایی روحانی را طی کلیپ‌هایی جداگانه و هر چند روز یک بار منتشر کند.

یک ادعای جدید
روحانی در توضیح ادعای امکان حل و فصل پرونده هسته‌ای در سال ۸۴، به سه راه‌حل پیشنهادی اشاره کرده است؛ نخست، پیشنهاد سه کشور اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) مبنی بر تعلیق سه‌ساله فعالیت‌های هسته‌ای ایران در ازای آزادی کامل فعالیت‌ها پس از این دوره؛ دوم، توافقی با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که یک سال و نیم به طول می‌انجامید؛ و سوم، طرحی برای تشکیل کنسرسیومی با مشارکت آفریقای جنوبی، الجزایر، هند و برزیل برای غنی‌سازی اورانیوم در ایران. به گفته روحانی، این طرح آخر حتی مورد تأیید اولیه سه کشور اروپایی قرار گرفته بود. این اظهارات در حالی مطرح می‌شود که روحانی بین سال‌های ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ مسئول مذاکرات هسته‌ای ایران بود. در آن دوره، هدف اصلی او خارج کردن پرونده هسته‌ای ایران از دستور کار شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و تبدیل آن به یک پرونده عادی بود. با این حال، عملکرد او در این دوره نه‌تنها به این هدف منجر نشد، بلکه با تعلیق داوطلبانه فعالیت‌های هسته‌ای ایران به مدت دو سال، پیشرفت برنامه هسته‌ای کشور متوقف شد. در این مدت، شورای حکام شش قطعنامه علیه ایران صادر کرد و نهایتاً پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شد، که زمینه‌ساز تحریم‌های گسترده بین‌المللی علیه ایران شد. در واکنش به این عقب‌نشینی‌ها، تصمیم کشور این شد که عقب‌نشینی متوقف شود و تبدیل به روند پیشروی شود که به‌دنبال آن نیز UCF اصفهان فک پلمب می‌شود. بعدها در مواضع علنی نیز اعلام شد که این اقدام باید در همان دولتی انجام می‌شد که عقب‌نشینی در آن انجام شده است. لذا ماجرا برخلاف ادعای روحانی هیچ ربطی به انتخابات سال ۸۴ نداشته است. چنین رویکردی به این دلیل بود که پیام حاکمیت دوگانه از ایران به طرف غربی ارسال نشود تا به این ترتیب طرف آمریکایی برای ماهیگیری از اختلاف نظرات طمع نکرده و به ایجاد دوقطبی در کشور دامن نزند. که البته رویکردهای مشابه اظهارات روحانی باعث شد تا آمریکا در سال‌های مختلف، از جمله دوبار در دولت خود روحانی، دست به ایجاد آشوب در کشور بزند.

خودتان هم که اعتراف کرده بودید جناب
روحانی در کتاب خاطرات خود صراحتاً اذعان کرده است که در ازای تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای، ایران «تقریباً هیچ» دستاوردی کسب نکرد. او می‌نویسد: «متأسفانه، در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابه‌ازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قول‌های انجام‌نشده و درخواست‌های بیشتر روبه‌رو شد.» این اعتراف خود نشان‌دهنده ناکامی رویکرد مذاکراتی او در آن مقطع است. با این حال، روحانی در سال ۱۳۹۲ با شعار حل‌وفصل پرونده هسته‌ای و لغو تحریم‌ها وارد رقابت‌های انتخاباتی شد. او در آن زمان با جمله‌ای معروف اظهار داشت: «چرخ سانتریفیوژها باید بچرخد، اما نه به قیمت از کار افتادن چرخ صدها کارخانه.» این شعار، وعده‌ای بود برای توازن بین پیشرفت هسته‌ای و بهبود وضعیت اقتصادی کشور. اما نتیجه مذاکرات که منجر به توافق برجام در سال ۱۳۹۴ شد، نشان داد که انتظارات برآورده نشده است. توافقی که قرار بود تحریم‌های اقتصادی را لغو کند و چرخ صنعت هسته‌ای را به حرکت درآورد، در عمل نه‌تنها گره‌ای از مشکلات اقتصادی ایران باز نکرد، بلکه صنعت هسته‌ای کشور را نیز با محدودیت‌های گسترده‌ای مواجه ساخت. ولی‌الله سیف، رئیس وقت بانک مرکزی در دولت روحانی، در مصاحبه‌ای با نشریه فوربز در سال ۱۳۹۵، تنها نه ماه پس از اجرای برجام، صراحتاً اعلام کرد که از زمان اجرای این توافق، «تقریباً هیچ» اتفاق مثبتی رخ نداده است. سیدعباس عراقچی، مذاکره‌کننده ارشد ایران در مذاکرات برجام‌ نیز سه سال بعد در گفت‌وگو با رسانه هلندی NRC تأیید کرد که پایبندی ایران به برجام، تنها به اعمال تحریم‌های جدید منجر شده است.

تجربۀ سعدآباد و درس‌های نگرفته‌شده
در نخستین کلیپ از اظهارات روحانی که پیش از این منتشر شده بود، او به مذاکرات سعدآباد در سال ۱۳۸۲ اشاره کرده و روایتی از وعده‌های وزرای خارجه انگلیس و فرانسه نقل می‌کند. به گفته او، این مقامات قول داده بودند که در ازای تعلیق فعالیت‌های هسته‌ای ایران، مانع ارجاع پرونده ایران به شورای حکام شوند و حتی در صورت اقدام آمریکا، از حق وتوی خود علیه این کشور استفاده کنند. با این حال، این وعده‌ها عملی نشد و شورای حکام نه‌تنها علیه ایران قطعنامه صادر کرد، بلکه مهلتی ۵۰ روزه برای تعلیق کامل فعالیت‌های هسته‌ای ایران تعیین کرد. این تجربه، که به تعلیق برنامه هسته‌ای ایران و اجرای پروتکل الحاقی منجر شد، هیچ دستاورد ملموسی برای ایران به همراه نداشت. اروپایی‌ها، برخلاف وعده‌های خود، نه‌تنها پرونده ایران را در آژانس مختومه نکردند، بلکه در زمینه توسعه فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای یا عاری‌سازی خاورمیانه از سلاح‌های هسته‌ای نیز هیچ اقدامی انجام ندادند. علی لاریجانی، که در آن دوره نقشی کلیدی در سیاست خارجی ایران داشت، مذاکرات سعدآباد را این‌گونه توصیف کرد: «در این مذاکرات دُر غلتان دادیم و آب‌نبات گرفتیم!» این جمله به‌خوبی نشان‌دهنده ناکامی مذاکرات و اعتماد بیش‌ازحد روحانی به وعده‌های طرف‌های اروپایی است. نکته قابل‌تأمل این است که روحانی، حتی پس از تجربه بدعهدی اروپایی‌ها در مذاکرات سعدآباد و بعدها در جریان برجام، همچنان به رویکرد خوش‌بینانه خود نسبت به مذاکره با غرب پایبند مانده است. این در حالی است که تجربه برجام نشان داد که وعده‌های اروپایی‌ها، از جمله سازوکار اینستکس، عملاً «توخالی» بود و هیچ منفعتی برای ایران به همراه نداشت.

خوش‌بینی افراطی و خطرات آن
اظهارات روحانی درباره مذاکرات سعدآباد و تأکید او بر نقش این مذاکرات در جلوگیری از حمله احتمالی دولت بوش به ایران، نشان‌دهنده تداوم نگاه آرمان‌گرایانه او به دیپلماسی با غرب است. او با این ادعا که تعلیق برنامه هسته‌ای ایران مانع از اقدام نظامی آمریکا شد، به‌نوعی این پیام را منتقل می‌کند که برای جلوگیری از جنگ، باید به هر قیمتی با طرف‌های غربی توافق کرد. این رویکرد، که به نظر می‌رسد همچنان در ذهنیت سیاسی روحانی ریشه دارد، می‌تواند در شرایط کنونی به زیاده‌خواهی طرف‌های مذاکره‌کننده منجر شود. آمریکا و متحدانش، با طرح دوگانه «جنگ یا مذاکره»، سعی دارند فشار روانی بر افکار عمومی و سیاستمداران ایرانی وارد کنند تا ایران را به پذیرش شرایط حداکثری خود وادار سازند. این استراتژی یعنی خلع کامل توان هسته‌ای ایران در ازای وعده‌های مبهم. اظهارات روحانی، که به‌نوعی بازی در زمین این استراتژی است، می‌تواند مذاکره‌کنندگان ایرانی را در موضع ضعف قرار دهد. تأکید او بر این‌که مذاکرات سعدآباد و برجام سایه جنگ را از ایران دور کرد، این پیام را منتقل می‌کند که دادن امتیازات گسترده به طرف مقابل بدون اینکه تحریمی رفع شود به‌خودی‌خود یک دستاورد است.
اظهارات اخیر حسن روحانی درباره پرونده هسته‌ای ایران، بیش از آن‌که مبتنی بر واقعیت‌های تاریخی یا تحلیل شرایط کنونی باشد، به نظر می‌رسد تلاشی برای احیای جایگاه سیاسی او در فضای عمومی کشور است. این اظهارات، که با خوش‌بینی افراطی به مذاکرات با غرب و اعتماد بیش‌ازحد به وعده‌های اروپایی‌ها همراه است، نه‌تنها دستاوردی برای ایران به همراه نداشته، بلکه می‌تواند به منافع ملی کشور آسیب برساند. ایران در مذاکرات هسته‌ای باید از موضع قدرت و با تکیه بر منافع ملی خود عمل کند، نه این‌که با دادن امتیازات یک‌طرفه، به امید رفع تهدیدات موهوم، در دام زیاده‌خواهی طرف مقابل بیفتد. اظهارات روحانی، که همچنان بر همان الگوی مذاکراتی دهه‌های گذشته تأکید دارد، نشان‌دهنده عدم تجدیدنظر در رویکردی است که بارها ناکارآمدی خود را ثابت کرده است. آنچه در مذاکرات هسته‌ای اهمیت دارد، نه صرفاً دستیابی به توافق، بلکه توافقی است که حقوق و منافع ایران را به‌طور کامل تأمین کند.

قبل از موضع‌گیری اخبار مذاکرات را مرور کنید
اظهارات اخیر مقامات آمریکایی درباره مذاکرات هسته‌ای ایران، نمایانگر رویکردی متناقض و زیاده‌خواهانه است که مسیر دیپلماسی را با چالش‌های جدی مواجه کرده است. استیو ویتکاف، نماینده ویژه آمریکا، در ابتدا به‌صورت تلویحی حق غنی‌سازی ایران تا سطح ۳.۶ درصد (مطابق برجام) را به رسمیت شناخت، اما این موضع به‌سرعت با تحریف مارک روبیو، وزیر خارجه آمریکا، مواجه شد که مدعی شد منظور ویتکاف، وارد کردن مواد غنی‌شده به ایران بوده، نه تولید آن. این تغییر موضع، با اظهارات دونالد ترامپ تکمیل شد که بار دیگر خواستار برچیده شدن کامل صنعت هسته‌ای ایران شد و تهدید کرد در صورت عدم تحقق این هدف از طریق دیپلماسی، تأسیسات هسته‌ای ایران را نابود خواهد کرد. ویتکاف نیز در مصاحبه با «بریتبارت» این رویکرد را تقویت کرد و مدعی شد: «تأسیسات غنی‌سازی ایران باید برچیده شود و تهران نمی‌تواند سانتریفیوژ داشته باشد. ایرانی‌ها باید میزان غنی‌سازی اورانیوم در سانتریفیوژها را کاهش داده و آن را به مکانی دوردست بفرستند.» او در جدیدترین موضع خود در مصاحبه با ABC حتی غنی‌سازی یک‌درصدی را غیرقابل‌قبول دانست و پیشنهاد آمریکا را راه‌حلی برای «حفظ کرامت ایران» توصیف کرد، درحالی‌که این پیشنهاد عملاً به معنای خلع کامل توان هسته‌ای ایران است. این اظهارات، که با تهدید و زیاده‌خواهی همراه است، نشان‌دهنده استراتژی آمریکا برای فشار حداکثری بر ایران و سوق دادن مذاکرات به بن‌بست است. در مقابل، سید عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، با تأکید بر تداوم غنی‌سازی و آمادگی ایران برای تضمین عدم تولید سلاح هسته‌ای، این مطالبات را غیرواقعی خواند و هشدار داد که چنین رویکردی به نتیجه‌ای نخواهد رسید. رهبر انقلاب نیز در مراسم بزرگداشت شهید رئیسی، با انتقاد از «یاوه‌گویی» طرف آمریکایی، بر سیاست مستقل ایران و عدم وابستگی به اجازه دیگران تأکید کردند و یادآور شدند که مذاکرات غیرمستقیم، همانند دوره رئیسی، به دلیل زیاده‌خواهی‌های آمریکا بی‌نتیجه مانده است. در این میان، اظهارات حسن روحانی درباره امکان حل پرونده هسته‌ای در سال ۱۳۸۴، نه‌تنها فاقد پشتوانه تاریخی است، بلکه با تقویت روایت غربی مبنی بر مقصر بودن ایران در شکست مذاکرات، دست طرف مقابل را برای روایت‌سازی علیه ایران بازتر می‌کند و مذاکره‌کنندگان ایرانی را در میز دیپلماسی و فضای رسانه‌ای تحت فشار قرار می‌دهد.
 
 
 

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar

00:00/00:00

حمله روزنامه اصولگرا به روحانی: هم‌بازی ویتکاف از سعدآباد آمد

حمله روزنامه اصولگرا به روحانی: هم‌بازی ویتکاف از سعدآباد آمد
00:00
00:00
حمله روزنامه اصولگرا به روحانی: هم‌بازی ویتکاف از سعدآباد آمد
1 / 1
حمله روزنامه اصولگرا به روحانی: هم‌بازی ویتکاف از سعدآباد آمد
00:00
00:00
0 MB