نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
تحلیل ها

اگر امریکا قصد توافق دارد چرا تحریم‌ها را بیشتر می‌کند

منبع
اعتماد
بروزرسانی
اگر امریکا قصد توافق دارد چرا تحریم‌ها را بیشتر می‌کند

اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

مهدی بیک‌اوغلی| به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، توافق مانند یک سکه است که یک روی آن را توافق بیرونی با غرب و روی دیگر آن توافق در داخل با مردم، رسانه‌ها و نخبگان است. به اعتقاد این دست از تحلیلگران توجه و تمرکز بیش از اندازه به مقوله توافق در خارج نباید نظام سیاسی را از اهمیت دستیابی به تعامل، آشتی و توافق داخلی غافل کند. توسعه فعالیت‌های مدنی، آزادی رسانه‌ها، گسترش فعالیت‌های حزبی و البته پاسخ به مطالبات مردم در داخل آن بخش از ضرورت‌هایی است که نظام سیاسی در سطح داخلی باید به آنها توجه کند. بیژن عبدالکریمی اما پا را فراتر گذاشته و از ارتباط متقابل داخلی میان حاکمیت و مردم و نخبگان می‌گوید. به اعتقاد این تحلیلگر امر فلسفه، روشنفکران داخلی بیش از اندازه فشار را متوجه نظام سیاسی می‌کنند، بدون اینکه توجه کنند به همان اندازه که ایران در مواجهه با طرف مقابل باید از خود انعطاف نشان داده و تغییر کند، امریکا و کشورهای غربی نیز باید تن به این تحول و تغییر لاجرم بدهند. به اعتقاد عبدالکریمی مقاومت همچنان تنها مسیر پیش روی ایران است که می‌تواند کشور را در مسیر رشد به اهدافش برساند. این استاد فلسفه در گفت‌وگو با «اعتماد» روایت خاص خود از مذاکرات، توسعه و وضعیت نظام سیاسی در افق پیش رو را ارائه می‌کند.

از منظر تاریخی و فلسفی مذاکرات ایران و امریکا را در این هنگامه چگونه می‌توان تفسیر و تحلیل کرد؟ رویکرد نظام سیاسی ایران و دولت در پیگیری این مذاکرات دوجانبه را چطور ارزیابی می‌کنید؟

معتقدم دستگاه دیپلماسی، دولت و حاکمیت ایران، سیاست خوبی را در آغاز مذاکرات با امریکا آغاز کرد، چراکه غرب و امریکا می‌خواستند وانمود کنند که ایران اهل مذاکره نیست؛ در واقع ایران با پذیرش مذاکره دوجانبه غیرمستقیم با امریکا غرب و ترامپ را خلع سلاح کرد. آنها امیدوار بودند ایران بگوید مذاکره نمی‌کند تا مهیای حمله به ایران شوند. اما دستگاه دیپلماسی کشور هوشمندانه مذاکره کرد. اما واقعیت آن است که امریکایی‌ها قابل اعتماد نیستند و بعید است مذاکره به نتیجه مورد نظر ایران برسد.

به هر حال ایران در راستای منافع خود مذاکراتی را آغاز کرده و تلاش می‌کند منافع ملی خود را محقق کند.

اصولا برخورد امریکا با کشورهایی مانند ایران متکبرانه است. توافق از نظر امریکایی‌ها، یعنی اینکه هر آنچه امریکا می‌گوید، بپذیریم. بعد هم ما را با خاک یکسان می‌کند. او تسلیم مطلق می‌خواهد. مساله او جمهوری اسلامی نیست، بلکه مشکل او ایران خودآگاه است. برای مذاکره و دستیابی به توافق عادلانه دو طرف باید تغییر رفتار بدهند. اما نخبگان و روشنفکران ایرانی فقط از حاکمیت ایران و گفتمان انقلاب، تغییر رفتار را طلب می‌کنند. گویی از امریکا و ترامپ نمی‌توان توقع تغییر رفتار داشت. اما برای توافق، دو سوی یک معادله باید تغییر کنند.

اساسا بحث تغییر رفتار نیست، بحث بر سر یافتن نقاط مشترک برای رسیدن به یک درک مشترک جهت توافق است. دولت می‌خواهد تحریم‌ها را رفع کرده یا کاهش بدهد، آرمان تغییر امریکا کمی فانتزی‌بافی نیست؟

اساسا ترامپ نمی‌تواند تحریم‌ها را بردارد. تحریم‌ها را کنگره تصویب کرده و کنگره باید رفع کند.

اما نمی‌توان انکار کرد که رییس‌جمهور امریکا نقش ویژه‌ای در کاهش تحریم‌ها می‌تواند داشته باشد؟

از زمانی که انقلاب کوبا صورت گرفت تا امروز که کفن فیدل کاسترو در قبر پوسیده، تحریم‌ها علیه کوبا برداشته نشده است. کنگره امریکا کنگره‌ای است که وقتی نتانیاهو 50دقیقه سخنرانی کرد؛ نمایندگان 52 بار به احترام او دست زده و ایستاده او را تشویق کردند. چنین کنگره‌ای تحریم‌ها را معلق نمی‌کند. فکر می‌کنم اگر نخبگان جامعه هوشیارتر نباشند و شرایط کشور را درک نکنند و مدام بر آتش انتظارات غیرواقعی بدمند، ممکن است فشار مضاعفی متوجه کشور شود. پیشنهادم این است که همگی تمام قد پشت سر دستگاه دیپلماسی و نیروهای دفاعی کشور بایستیم. این‌گونه احتمال تحقق منافع ملی و کاهش فشار بیشتر از تسلیم است. من شخصا به این مذاکرات امیدی ندارم، مگر اینکه امریکا به قدری تشنه دست یافتن به پیروزی دیپلماتیک باشد که برای تحقق خواسته‌های خود تن به توافق با ایران بدهد.

مساله همین است؛ گروهی از تحلیلگران معتقدند شرایط تاریخی، سیاسی، ژئوپلیتیک و ... به گونه‌ای تغییر یافته که امریکا چاره‌ای جز توافق ندارد. مساله این است که ایران باید از شکاف‌های ایجاد شده در نظام تصمیم‌سازی‌های امریکا نهایت بهره‌برداری را کند.

بعید نیست که چنین باشد؛ امریکا در سال‌های اخیر عقب‌نشینی‌های بسیاری کرده است. عقب‌نشینی از عراق، افغانستان و...بخش‌هایی از عقب‌نشینی‌های امریکاست، اما معتقدم جز مقاومت راهی به سمت صلاح پیش روی ایران نیست.

اما به هر حال ما به فروش نفت، انتقال درآمدهای حاصل از آن به کشور و حضور در بازارهای تجاری بین‌المللی نیاز داریم. بدون توافق نمی‌توان به این دستاوردها رسید.

اینها ابزارهای فشار نظام جهانی به ماست. هیچ حد یقفی هم ندارد. هر امتیازی به امریکا بدهیم، بیشتر می‌خواهد. این‌گونه نیست که یک جایی توافق شود و امریکا دیگر ما را رها کند. ابتدا می‌گوید، غنی‌سازی صفر شود. بعد می‌گوید، سایت‌هایتان را تعطیل کنید. مرحله بعد تعطیلی موشک‌هاست. سپس می‌خواهد الگوهای اقتصادی مدنظر امریکا در ایران پیاده‌سازی شود و...این چرخه را پایانی نیست. این تصور کودکانه است که فکر کنیم جایی نرمش به خرج می‌دهیم و امریکا دیگر کوتاه می‌آید. برعکس به میزانی که ایران مقاومت کرده، غرب کوتاه آمده است. هیچ راهی جز مقاومت برای ایران متصور نیست. البته می‌دانیم که این مسیر خطراتی بسیاری دارد و مردم تحت فشار خواهند بود. اما اگر وحدت و انسجام ملی در برابر غرب شکل بگیرد، امید است که از این بحران‌ها نجات پیدا کنیم.

برای مردمی که هر روز با مساله معیشت و گرانی اجاره و کمبودها دست به گریبان هستند، مفهوم مقاومت بدون اینکه پایانی بر آن متصور باشد، دشوار نیست؟ مردم رفاه و توسعه و کمی برخورداری می‌خواهند.

دستیابی به این رفاه توهم و حاصل دستگاه پروپاگاندای غرب است که اگر ما کوتاه بیاییم، ایران بهشت می‌شود. آنها تا از ما لیبی یا سوریه‌ای نسازند ما را رها نمی‌کنند. این فضا برای مردم ایران به مراتب دهشتناک‌تر از شرایط فعلی است. مگر مصر که به ساز آنها رقصیده، توسعه پیدا کرده؟

شما از تعارضات پایان‌ناپذیر نظام سیاسی ایران و غرب صحبت می‌کنید. در شرایطی که بسیاری از کشورها با این ساختار و این نظم بین‌الملل فعالیت می‌کنند، فکر نمی‌کنید شاید ایراد از درک ساختار ما از نظم بین‌الملل باشد؟

شرایط تاریخی و ژئوپلیتیک ما با کشورهای دیگر قابل مقایسه نیست. کشورهای دیگر زمانی متحد ژئوپلیتیک امریکا یا شوروی (روسیه) بودند و در این چرخه یک جایگاه اقتصادی پیدا کردند. ما هرگز از این شانس برخوردار نبودیم. حتی زمانی که در دوران پهلوی متحد استراتژیک امریکا بودیم، کمک نکردند تا توسعه را درک کنیم. خودشان نیروگاه‌های اتمی به ما فروختند، پول ما را گرفتند.اما نیروگاه‌ها را به ما ندادند، ضمن اینکه پول ما را هم پس ندادند. امروز هم شرایط مناسب برای اینکه در چنین چرخه‌ای قرار بگیریم، مهیا نیست. این امکان را به ایران نمی‌دهند تا رشد کند و توسعه را محقق کند.اجازه نمی‌دهند، ایران کشوری یکپارچه با اقتصاد نیرومند در منطقه شود. در واقع ما میان انتخاب یک وضع بد و بدتر قرار گرفته‌ایم. مقاومت سخت است و مقاومت نکردن سخت‌تر. این واقعیتی است که روشنفکران ایرانی نمی‌پذیرند. آنها می‌گویند اگر ایران مسیر مصر را برود و با اسراییل کنار بیاید، راه نجات را پیدا می‌کند. من به چنین مسیری اعتقاد ندارم. تنها با دست یافتن به یک خودآگاهی تاریخی است که می‌توانیم به پیش برویم و بحران‌ها را پشت سر بگذاریم. تصاویری که برخی نخبگان در ذهن مردم انداخته‌اند، واقعی نیست.

انتخاب بین بد و بدتری که شما از آن صحبت کردید، در تار و پود سرنوشت ایرانیان تنیده شده است. مانند افسانه سیزیف که سنگ را مرتب به بالا می‌برد و بعد بدون نتیجه دوباره از ابتدا آغاز می‌کرد. ایران اما برای توسعه به رفع تحریم‌ها نیاز دارد. فکر نمی‌کنید از دل مذاکرات بتوان حداقل بخشی از این ضرورت‌ها را محقق کرد؟

شما حدیث آرزومند خودتان را می‌گویید، من لایه‌های عمیق‌تر را می‌بینم. فکر نمی‌کنم هیچ انسان آزاده‌ای در ایران با رفع مشکلات مردم مخالف باشد. اما این آرزوی ماست. در واقعیت، امریکا چنین ضرورت‌هایی را برای ایران ایجاد نمی‌کند. هر روز بر حجم تحریم‌ها و بر پیچیدگی‌های آن افزوده می‌شود. اگر امریکا قصد مذاکره داشت، چرا تحریم‌ها را بیشتر می‌کند؟ این رفتارها، رفتارهای حکومتی که به دنبال توافق باشد، نیست. البته که باید مذاکره کنیم و البته که باید برای توافق تلاش کنیم، اما در عین حال باید بدانیم که امریکا دلسوز ما نیست. برای دستیابی به توسعه باید به ظرفیت‌های درونی خودمان تکیه و تلاش کنیم. باید به یک خودآگاه تاریخی برای توسعه برسیم. در این صورت است که فارغ از اینکه امریکا و غرب چه می‌خواهند و چه نمی‌خواهند ما مسیر خود را می‌رویم.

اگر توافق را یک سکه با دو رو تصور کنیم و توافق در خارج را یک سوی آن تصور کنیم، تعامل، تفاهم و آشتی در درون، روی دیر سکه است. درباره روی داخلی سکه توافق می‌گویید؟

نظام حکمرانی ایران مانند ملت باید بدانند، چالش ما با امریکا به این زودی‌ها تمام نمی‌شود و درازمدت است. در درازمدت بدون حمایت مردم نمی‌توان موفق شد. برای داشتن حمایت مردم نیاز به انسجام ملی داریم. نیروهای ملی و نخبگان می‌توانند به ایجاد این اجماع کمک کنند. از سوی دیگر حاکمیت هم باید ضرورت یک نوع وحدت با نیروهای اصیل و ملی را دریابد. باید بکوشد این نیروها را در جبهه خود بیاورد. نشانه‌هایی برای این وفاق وجود دارد. روشنفکران که همواره در حاشیه تعارض دولت - ملت حرکت می‌کنند این آمادگی را دارند. باید از دستاوردهایی که طی دهه‌های اخیر با مقاومت کسب شده، حفاظت کنیم در غیر این صورت این دستاوردهای مهم تاریخی را هم از دست می‌دهیم.

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar

00:00/00:00

اگر امریکا قصد توافق دارد چرا تحریم‌ها را بیشتر می‌کند

اگر امریکا قصد توافق دارد چرا تحریم‌ها را بیشتر می‌کند
00:00
00:00
اگر امریکا قصد توافق دارد چرا تحریم‌ها را بیشتر می‌کند
1 / 1
اگر امریکا قصد توافق دارد چرا تحریم‌ها را بیشتر می‌کند
00:00
00:00
0 MB