نماد آخرین خبر

سرمقاله مردم سالاری/ از جانب مردم سخن نگویید

منبع
مردم سالاري
بروزرسانی
سرمقاله مردم سالاری/ از جانب مردم سخن نگویید
مردم سالاري/ « از جانب مردم سخن نگوييد » عنوان يادداشت روز روزنامه مردم سالاري به قلم احسان کياني است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد: يادداشت منتشره در دژ پولادين اصولگرايان تحت عنوان «تنها گزينه پيش‌روي» را مي‌توان آخرين حرف اين جريان در مواجهه با نتيجه نهايي مذاکرات هسته‌اي برشمرد. اين يادداشت با يادآوري بخشي از خطبه نماز عيد فطر رهبر معظم انقلاب مبني بر پايمردي بر سياست‌هاي کلي جمهوري اسلامي در حوزه منطقه‌اي مبتني بر اتحاد جبهه مقاومت در مقابل رژيم اسراييل فارغ از تصويب يا عدم تصويب برجام؛ آن را نشانه عدم موافقت ايشان با توافق هسته‌اي قلمداد نموده است. حال آن‌که دقيقاً برعکس اين تحليل؛ اين سخن رهبري مي‌تواند نشانه موافقت ايشان با توافق باشد. زيرا به تداوم سياست‌هاي کلي نظام در صورت تصويب توافق اشاره کرده‌اند. البته نويسنده آن يادداشت و همفکران وي حتي پيش از پايان مذاکرات نيز، مخالفت خود با هر گونه نتيجه‌اي را تصريح کرده بودند و پس از آن نيز بارها اين توافق را ناقض حاکميت ملي و اصول انقلاب دانستند. با اين حال در ابتداي کار برخي از اصولگرايان ازجمله نويسنده مذکور در يادداشت «کلاهي که در ژنو برداشتند در وين گذاشتند» خواستار اصلاح متن برجام و رفع نواقص آن بودند. اما زمان زيادي طول نکشيد تا متوجه شوند برجام يک کليت به هم پيوسته است. نمي‌توان بخشي را قبول و بخشي ديگر را تغيير داد. به همين دليل تنها گزينه پيش روي را پاسخ نه به کليت برجام و رد کامل آن عنوان نموده‌اند. راهي که نشان مي‌دهد بالاخره موافقان و مخالفان توافق هسته‌اي به نقطه‌اي غير‌قابل بازگشت رسيده‌اند. نقطه‌اي که يک‌سوي آن دولت ايران و دوستان منطقه‌اي آن؛ از عراق تا لبنان و هم‌چنين قدرت‌هاي جهاني قرار دارد‌ و در سوي ديگر دلواپسان ايراني، براندازان نظام، رژيم‌هاي مرتجع منطقه و مهم‌تر از همه رژيم غاصب اسراييل قرار گرفته است. البته اين برادران هنوز توجيه قابل قبولي ندارند که چرا در سالي که هم‌دلي و هم‌زباني ملت و دولت نام گرفته، آنان با نام‌دارترين دشمنان ايران هم‌زبان شده‌اند؟! هر چند که تا پيش‌از اين، مي‌گفتند اسراييل به اين دليل ظاهراً با توافق مخالفت مي‌کند که ايران به يک توافق بد تن دهد. ولي اکنون که مذاکرات به پايان رسيده و نتيجه آن مشخص شده، چه دليلي براي مخالفت اسراييل وجود دارد. اگر به زعم اين دوستان، اسراييل واقعاً از نتيجه حاصله خشنود است، اکنون ديگر چرا مخالفت مي‌کند؟! اما فارغ از نکته، اين تقابل گريزناپذير بود و علي‌رغم توصيه‌هاي دلسوزان نظام به وحدت و يکپارچگي همه جريان‌هاي سياسي در اين زمينه، نمي‌توان از اين مواجهه گريخت. ولي اقرار اصولگرايان راديکال به مخالفت قاطع با توافق و ابراز صريح مکنونات قلبي‌شان را بايد به فال نيک گرفت. نقد و حتي تخطئه اين توافق بي‌شک به سود آن خواهد بود. دولت‌مردان نبايد از اين مسأله هراسي به دل راه دهند و با ايجاد محدوديت‌هاي رسانه‌اي و سياسي مانع آن شوند. البته مظلوم‌نمايي رسانه‌هاي اصولگرا نسبت به اين محدوديت‌ها، بسيار مضحک است. آن‌ها به لحاظ اخلاقي حق ندارند نسبت به هيچ توقيف و تذکري اعتراض کنند. زيرا درباره ايجاد و تداوم چنين محدوديت‌هايي نسبت به رسانه‌هاي اصلاح‌طلب نه‌تنها اعتراضي نداشته‌اند که حتي زبان به تأييد و رضايت گشوده‌اند. اما ايجاد محدوديت نسبت به آزادي بيان و آزادي قلم، زيبنده اين دولت نيست. اگر توافق هسته‌اي در راستاي منافع ملي و مصالح نظام است؛ که هست؛ نقد آن هيچ زياني نخواهد داشت بلکه درستي آن را به اثبات خواهد رساند. تنها بايد اين نکته را به مخالفان توافق يادآور شد که به نمايندگي از خود تصميم بگيرند و از زبان خويش سخن بگويند. نه اين‌که خود را نماينده مردم و سخن‌شان را موضع رهبري قلمداد کنند. رهبري گفتند: «حرف مرا از زبان خودم بشنويد». پس نه مردم قيّم مي‌خواهند و نه رهبري نيازي به سخن‌گو دارد. اصولگرايان نيز اگر به راستي به مخالفت جامعه ايران با اين توافق اطمينان دارند، چرا پيشنهاد رفراندوم در اين موضوع را نمي‌دهند تا سيه‌روي شود هر که در او غش باشد؟