احمدینژاد را باهنر آورد
شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست. حسن غفوريفرد به جماران گفت: احمدينژاد را خود آقاي باهنر آورد. آقاي باهنر نقش بسيار تعيينکنندهاي در شهردارکردن ايشان داشت. همان موقع گفتند که ايشان مشکل اقتصادي و پرونده اقتصادي باز دارد. آقاي باهنر گفت ما داريم او را براي رئيسجمهوري تربيت ميکنيم، شما اجازه شهردارشدن او را نميدهيد. همان موقع من مخالف بودم. آقاي علي احمدي خيلي به من التماس کرد که وزير آموزشوپرورش شوم؛ من گفتم نميآيم. اگر ميرفتم حتما وزير ميشدم، ولي نرفتم. در يک مصاحبه هم گفتم که او ظرفيت رياستجمهوري را ندارد. خود او نيز هيچوقت نگفت من اصولگرا هستم. غفوريفرد افزود: من گفتم به او رأي ندادهام و چوبش را هم خوردم. گفتم من به موسوي رأي دادهام. من با موسوي اختلاف داشتم و به خاطر اختلاف استعفا دادم و گفتم نميخواهم وزير شما باشم؛ اما به دليل اينکه او را از احمدينژاد بهتر ميدانستم، به او رأي دادم. اگر موسوي رئيسجمهور شده بود، يقينا وضع خيلي بهتر بود؛ با همه اختلافي که من با او داشتم. اصولگرايان، بهويژه در دور اول، خيلي از احمدينژاد حمايت کردند؛ گرچه او نمکنشناسي کرد، ولي آقاي باهنر گفت دور دوم ميخواهم وزيرش شوم. به او پيشنهاد وزارت داده بودند و قبول نکرده بود، ولي به خود من گفت ميخواهم دور دوم وزير او شوم. عضو شوراي مرکزي حزب مؤتلفه افزود: آقاي عسگراولادي ميگفت دوره پنجم مجلس دو نفر آمدند گفتند ما کانديدا بودهايم، هر نفر حدود 800 ميليون تومان هزينه کردهايم و رأي هم نياوردهايم و حالا مقروض شدهايم. کميته امداد به ما کمک کند. آقاي عسگراولادي گفت من از آنها پرسيدم اگر به مجلس ميرفتيد حقوق شما چقدر بود؟ ماهانه 200 هزار تومان بود. هر سال دوميليونو 400 هزار تومان و چهار سال حدود 10 ميليون تومان ميشد. گفت از آنها پرسيدم چرا آنقدر هزينه کردهايد؟ جواب دادند به ما گفتهاند درآمد دارد. وقتي نمايندهاي به اميد درآمد وارد مجلس شود، چه قانوني ميتواند بگذارد؟ اين همه استيضاح ميکنند و پس ميگيرند؛ جريان چيست؟ غفوريفرد گفت: زماني که من آمريکا بودم، چند ماه رئيسجمهور را در سه جاي مختلف مجلس، سنا و دادستاني محاکمه ميکردند. يک نفر هم نگفت اينها دارند پارتيبازي ميکنند؛ اما متأسفانه در دستگاه قضائي ما که قرار است قاضي مجتهد باشد، اين اعتماد نيست. او که در مجلس فعلي از فهرست نهايي اصولگرايان تهران بيرون گذاشته شد، گفته است: خيلي از رفتارهاي ما باندبازي است. به نظر من، با همه انتقادهايي که دارم، همه وظيفه داريم به دولت کمک کنيم. باور کنيد من هر روز صبح رئيسجمهور را دعا ميکنم؛ براي اينکه اگر رئيسجمهور موفق شود، يک مملکت موفق شده است. شاهد هستيم که صداوسيما عليه وزير امور خارجه فيلم ميسازد و سفرهاي آقاي ظريف به شکل خيلي قليلي پوشش داده ميشود؛ درصورتيکه رسانههاي جهان به صورت پررنگ به اين موضوع ميپردازند. سؤال اينجاست که آيا صداوسيما وظيفه خود را بهدرستي انجام داده است؟ غفوريفرد گفت: ما خيلي به کار اجتماعي اعتقاد و عادت نداريم. اگر من حرف خودم را بزنم و شما حرف خودتان را بزنيد، هيچوقت به وحدت نميرسيم. وحدت محور ميخواهد. آيتالله بهشتي و آيتالله مهدويکني محورهاي خوبي براي وحدت ما بودند. الان هم خيلي با آقاي ناطقنوري صحبت کردهايم، ولي ايشان بههيچوجه راضي نميشوند. ايشان بعد از انتخابات 76 گفت ديگر در هيچ انتخاباتي شرکت نميکند و پاي حرفش ايستاد. او افزود: آقاي روحاني زماني که ميخواست کانديدا شود، از من سؤال کرد به نظر شما چه کسي بايد رئيسجمهور شود؟ گفتم آقاي هاشميرفسنجاني. گفت اگر او بيايد، من نميآيم. گفت بعد از او چه کسي بايد کانديدا شود؟ گفتم آقاي ناطقنوري. گفت اگر او هم بيايد، من نميآيم. گفت بعدش چه کسي بايد کانديدا شود؟ گفتم شما و آقاي ولايتي. سال 92 اين را گفتم. البته آقاي مهدويکني پستي نداشت، ولي محور وحدت بود. اگر آقاي ناطقنوري بهعنوان يک فعال سياسي در محور وحدت بيايند، خوب است. آقاي مهدويکني خيلي عالي بود، ولي الان متأسفانه نه اصولگرايان چنين محوري دارند و نه اصلاحطلبان.