لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد!http://akhr.ir/5747793
۵۴۰
۲
صبح نو/ متن پيش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيستحسام رضايي| آيا قدرت آمريکا در حال کاستهشدن است؟ اين سوالي است که ذهن بسياري از آيندهپژوهان در حوزه بينالملل را به خود مشغول کرده است. درهمينباره، جوزف ناي، انديشمند آمريکايي، در کتاب خود با عنوان «آينده قدرت»، با اشاره به همين دغدغه ذهني، ضمن نامستدل و غيرتاريخيخواندن اين باور که ايالات متحده همواره سهم چشمگيري از چيرگي و قدرت خواهد داشت و با برشمردن دو بُعد واژه افول(decline) ذيل مفاهيم «مطلق» و «نسبي» تأکيد ميکند: «افول مطلق بهمعني زوال يا ازدستدادن توانايي استفاده مؤثر از منابع قدرت و افول نسبي است که در آن، منابع قدرت ساير کشورها از منابع قدرت آمريکا بيشتر يا مؤثرتر ميشود». در گفتگو با دکتر فؤاد ايزدي، کارشناس مسائل آمريکا، از وي درباره نوع افول ايالات متحده پرسيدم. او چنين پاسخ داد: «آمريکا دچار هر دو نوع افول مطلق و نسبي شده است». ايزدي درباره نشانههاي افول آمريکا نيز تصريح کرد: «شما هر پروندهاي که در غرب آسيا بازميکنيد، ازجمله در عراق و سوريه، ميبينيد آمريکاييها در آن دچار شکست شدند. اينها همگي نشانههاي افول آمريکاست». درادامه، مشروح اين گفتوگو را از نظر خواهيد گذراند؛
برخي تحليلگران دستور دونالد ترامپ، رييسجمهوري آمريکا، مبنيبر خروج نيروهاي نظامي اين کشور از سوريه را نشانهاي از تهديد تسلط جهاني ايالات متحده ميدانند. اين تحليل چقدر به واقعيت نزديک است؟
قبل از پاسخ به اين پرسش، بايد اشاره کنم پيشازاين نيز ترامپ خروج نيروهاي آمريکايي از سوريه را مطرح کرده بود؛ اما درعمل هيچ اتفاقي نيفتاد؛ يعني اعلام خروج کرد؛ اما اگر اتفاقي رخ داده بود، ديگر نيازي نبود براي خروج دوباره بارديگر اعلام کند. بنابراين، بايد ديد دستور جديد ترامپ، واقعا به خروج منجر خواهد شد يا اينکه درنهايت، تعدادي از نيروهاي آمريکايي در سوريه باقي خواهند ماند. پاسخ اين پرسش را نميدانيم. اگر بخواهم به پرسش شما بازگردم، بايد بگويم وضعيتي که امروز آمريکا به آن دچار است، ناشي از افول اين کشور است. ترامپ مردد است که در حوزه سياست خارجي آمريکا بايد چه کند. نوعي تشويش و بههمريختگي در رفتار ترامپ در حوزه سياست خارجي مشهود است. آمريکا در گذشته لزوما اينطور نبود.
شايد برخي بههمريختگي ترامپ را به شخصيت نامتعادل و پيشبينينکردني او نسبت بدهند و نه به کل ساختار سياسي آمريکا.
اساسا اينکه فردي مانند شخصيت ترامپ رييسجمهوري کشوري ميشود، نشاندهنده مشکلات عميق سياسي آن کشور است. امروز در آمريکا، انسداد سياسي وجود دارد؛ يعني قوه مجريه که در رأس آن ترامپ قرار دارد، با قوه مقننه مدام در حال درگيري است. وضعيت آمريکا در سوريه ميتواند بهعنوان يکي از نشانههاي افول آمريکا قلمداد شود. نشانه ديگري که مسأله افول آمريکا را تأييد ميکند، اين است که سابقا حضور آمريکا در منطقه غرب آسيا بهطور سنتي بسيار پررنگ بود. اينکه دولت آمريکا در زمان اوباما اعلام ميکند بشار اسد بايد از سوريه برود؛ اما به انجام اين خواسته موفق نميشود، اين در نوع خود نشاني از افول دارد. اين در حالي است که در دهههاي قبل از آن، شاهد بوديم آمريکاييها در رسيدن به اهداف خود در حوزه سياست خارجي قدرتمندتر بودند. شما هر پروندهاي که در غرب آسيا بازميکنيد، ازجمله در عراق و سوريه، ميبينيد آمريکاييها در آن دچار شکست شدند. افزونبراين، وضعيت همپيمانان آمريکا هم مساعد نيست. عربستان امروز وضعيت بحراني دارد. ديدن نشانههاي افول آمريکا، حتي براي کساني که درک کمي از تحولات منطقهاي دارند، بسيار راحت است.
نوع افول آمريکا از نگاه شما چگونه است؟ آيا اين افول مطلق است يا نسبي؟
هم مطلق است و هم نسبي. آمريکا پس از جنگ جهاني دوم در همه حوزهها ازجمله اقتصادي، سياسي و فرهنگي در دنيا براي خود قدرتي بود و حرف اول را ميزد؛ چون بعد از آن جنگ، رقباي سنتي آمريکا کموبيش جنگزده و گرفتار مشکلات عديده بودند و نيمي از اقتصاد دنيا دراختيار آمريکا بود؛ درحاليکه الان تقريبا 17درصد اقتصاد دنيا در دست اين کشور است. اين موضوع نشاندهنده افول آمريکا در حوزه اقتصادي است که از نوع «نسبي» است؛ چون تعدادي از رقباي سنتي آمريکا، سر جاي خود بازگشتهاند. همچنين، رقبايي نوظهوري مانند چين موفق شدهاند جايگاه درخورتوجهي کسب کنند. ناگفته نماند افول آمريکا از نوع «مطلق» نيز محسوب ميشود؛ چون جايگاه امروز اين کشور، سوا از اينکه دارد از رقبايش بهتدريج عقب ميافتد، درمقايسهبا وضعيت قبلي خودش هم افول پيدا کرده است.
اکنون که آمريکا مسير افول را طي ميکند، چه قدرتهايي قابليت جايگزيني اين کشور را بهعنوان هژمون خواهند داشت؟ البته پيشازاين، بايد به اين پرسش پاسخ داده شود که جهان آينده آيا جهان تکقطبي خواهد بود يا چندقطبي؟
يکي از نهادهاي اطلاعاتي در آمريکا به اين پرسش پاسخ داده است. شوراي ملي اطلاعاتي آمريکا، يکي از 17 نهاد اطلاعاتي ايالات متحده، در گزارشي که اخيرا با عنوان «روندهاي جهاني 2030» منتشر کرد، صراحتا گفت جهان آينده، جهاني چندقطبي است و اين شبکهها و ائتلافها هستند که در دنيا تأثيرگذار خواهند بود؛ و ضمنا در سال 2030، يعني 11سال ديگر، هژموني ديگري در جهان وجود نخواهد داشت. شايد برهمينمبنا بود که رهبر معظم انقلاب چندي پيش از پيچ تاريخي ياد کردند. دفعه قبل که پيچ تاريخي ايجاد شد، جهان اسلام نتوانست جايگاهي در دنيا پيدا کند؛ اما الان بهشرط تقويت ائتلاف کشورهاي اسلامي، موفق خواهد شد. اين نکتهاي است که آمريکاييها متوجه آن شدهاند؛ بههميندليل، در پي ايجاد اختلاف ميان مسلمانان هستند.
جايگاه ايران در جهان چندقطبي آينده چگونه تعريف ميشود؟
تنها کشوري که در جهان چندقطبي آينده ميتواند در رأس ائتلاف کشورهاي اسلامي قرار بگيرد، يعني يکي از قطبهاي جهان در دهههاي آينده شود، جمهوري اسلامي ايران است. هيچ کشوري در جهان اسلام واجد چنين ظرفيتي نيست. ايران هم در حوزه منابع طبيعي و هم در حوزه نيروي انساني توانمند است و جايگاه مهمي دارد. ايران واجد رهبري است که قابليت رساندن جهان اسلام به جايگاه واقعي خودش در دنيا را دارد. البته يکي از مشکلات کشور که حتي در ميان بسياري از اقشار نخبه و تحصيلکرده جامعه هم وجود دارد، اين است که آنان به جايگاه ايران در جهان آينده دقت نميکنند و درگير مشکلات روزمرهاي هستند که ممکن است در هر جاي ديگر دنيا هم وجود داشته باشد. متأسفانه متوجه نيستند اگر ايران مشکلاتي دارد، بقيه دنيا هم در نوع خود مشکلاتي دارند و اتفاقا مشکلات ايران در بسياري از حوزهها کمتر است.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد