سرمقاله ایران/ بازگشت به خیمه پیامبر
ايران/ « بازگشت به خيمه پيامبر » عنوان يادداشت روزنامه ايران به قلم ماموستا ملا قادر قادري(امام جمعه پاوه) است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: امت اسلام که اين روزها در برکت ميلاد خجسته پيامبر اکرم(ص) در شادي و بهجت است بيش از هر زمان به عنصر وحدت ذيل تعاليم قرآن و سيره نبوي نيازمند است. آنچه دواي درد جامعه اسلامي است دوري از تفرقه و نيز تمسک به پيام وحدت بخش اسلام و سنت و سلوک رسولالله(ص) است. در اين مسير نکاتي قابل ذکر است که در پي ميآيد. 1. امام موسي صدر بهعنوان يک عالم برجسته و روشن ضمير ديني در کتاب ناي و ني ميگويد اگر تعدد فِرَق باعث جدايي در جامعه گردد، بيترديد خطري براي کشور تلقي ميشود؛ چه در لبنان، يا ايران يا کشورهاي ديگر. امام صدر در نامهاي به شيخ حسن خالد مفتي لبنان در تاريخ 1/10/1969 مينويسد: مسلمانان بايد در حرکت به سوي آينده و ترسيم سرنوشت تاريخ و اداي مسئوليتهايشان مسير خود را بشناسند و به خويشتن اعتماد کنند. ايشان در کتاب اديان در خدمت انسان ميگويد: مشکل ما، يعني مشکل ما مسلمانان، رهبران هستند. اگر رهبران با هم باشند جامعه مشکلي نخواهد داشت. با نگاهي گذرا بر کتاب گزارش کميته پيگيري سرنوشت امام موسي صدر درمييابيم، که لبنان پيش از سال 1338، يعني قبل از مهاجرت ايشان، سرپرست واقعي نداشت و سني و شيعه و مسيحي، در تفرقه زندگي ميکردند و همه مسلمانان گرفتار معيشت بودند. بنابراين، ايشان خفتگان و غافلان را بيدار کرد و بيداران را بصيرت و بصيرتيافتگان را مسئوليت داد. نتيجه زحمات و تلاشهاي ايشان، پرورش قهرمانان جنگ 33 روزه در مقابل صهيونيست ها شد. 2. عصر ما عصر متفاوتي است. از يک طرف عصر تمجيد و تقدير است و از طرف ديگر، عصر هشدار. شکي نيست که اين عصر، عصر پيشرفت علوم، آگاهي بخشي، رفاه، بهداشت، ارتباطات و نزديکي اقليمها است و عصري است قابل مدح. اما از سوي ديگر عصر جنگ و شبيخون به دين و معنويت و اسلام و قرآن و رسول و به حريم خانوادهها است و نتيجهاش تفرقهاي است که شاهد آن هستيم. محمد عبده در شرح خطبه 147 نهجالبلاغه امام علي(ع) آورده است: امروز هر کس به ميل خود اسلام را توجيه، آيات را تفسير ميکند و فقه مذهب خود را همچون گلوله بر سر ديگران ميکوبد و خون و مال ديگران را حلال ميداند. اين يکي از مشکلات عصر ما است. پيامبر بزرگوار اسلام(ص) درباره مسئوليت علماي دين فرموده است «هِمَّه العُلماءِ الرعايه»، در شرح اين حديث آمده است وظيفه علماي دين درک درست مسائل و تفهيم و توجيه و بصيرت دادن به مسلمانان است. آنچه امروز در جهان اسلام ميگذرد، حاصل غفلت ما و نيز توطئه دشمنان است. امروز دنيا در دست نسلي است که اسير فضاي مجازي شده و خوراک روزانه خود را از رهبران غيرديني ميگيرد. بنابراين، حکم حکمت و عقلانيت آن است که هوشيار باشيم؛ گفتوگو مقابل گفتوگو، گلوله مقابل گلوله، نه گلوله بهجاي گفتوگو و گفتوگو بهجاي گلوله. تقريب مذاهب يعني تقريب بين رجال مذاهب. مذهبها استنباط مجتهدين و فقها است. اختلاف امتي رحمه؛ مذاهب خير هستند، نه شر، به شرط آنکه استنباط فقها را وسيلهاي براي جنگ قرار ندهيم و مذهب خود را بر ديگران تحميل نکنيم. 3. امروز تکفيريها مصيبت جهان اسلام هستند. آنان شيعه و سني را نميشناسند و تنها خود را برحق ميدانند و ديگري را باطل. قرآن کريم اقرار به شهادتين را نشانه مسلماني ميداند و ميفرمايد:«يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِالله فَتَبَينُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيکمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا» اگر ديگري مانند ما نميانديشد، دليل بر غيرمسلماني او نيست. قرآن اينچنين منطقي ندارد. پيامبر اکرم (ص) در خطبه حجت الوداع فرمودند: ريختن خون مسلمانان و کشتن آنان و تخريب ديارشان در دين پايه و اساسي ندارد. ما اهل سنت برحسب بيان طيف سلف و خلف خود معتقديم انساني که بر رسالت پيامبر اسلام اقرار کند و اصول دين را بپذيرد و منکر احکام الهي نباشد، مسلمان و مؤمن و برادر ماست. براساس دين و دنيا و آخرت، تکفير اهل قبله حرام است و تکفير مسلمانان حرام و پديدهاي محکوم است. تکفيريها خود را برحق و مسلمان دانسته و اسلام را براي خود احتکار کردهاند، در حالي که، باعث تفرقه، بياعتمادي، کشتار، تخريب و دربه دري مسلمين شدهاند. اهانت اين گروهها به مقدسات و تخريب مساجد و آثار فرهنگي اقوام که شناسنامه هويتي آنها است باعث نفرت ساير اقوام و ملتها از اسلام شده که مسلمانان اين موضوع را محکوم کرده و آن را با اسلام منطبق نميدانند. حاصل ظهور و حضور تکفيريها اسلامهراسي در دنيا است. قرآن کريم ما را به ايستادگي در مقابل هر فتنهاي دعوت کرده است: «يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَه فَاثْبُتُوا»بنابراين، ما در مرزهاي ايران که اهل سنت و کردها ساکن هستند در مقابل اين تفکر و توطئه و دشمني ايستادهايم.