آیا پیروزی دموکرات ها در آمریکا به نفع ایران است؟
خبرآنلاين/ متن پيش رو در خبرآنلاين منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست استاد دانشکده روابط بين الملل وزارت خارجه معتقد است که ايران بايد تا زماني که زمام امور آمريکا دست ترامپ است نهايت بهره را در پيشبرد ديپلماسي ببرد. اگر از راهبردها و تصميمات او استفاده کنيم به اهداف و منافع ملي ما منجر مي شود. ابوالفضل خدائي| اين روزها قانونگذاران آمريکايي در حال بررسي پرونده سومين رئيس جمهوري هستند که به سرنوشت استيضاح دچار شده است. دونالد ترامپ به دليل سواستفاده از قدرت اين روزها گرفتار پاسخگويي به کنگره و مجلس نمايندگان آمريکا شده است. شنيده ها ازاولين جلسات استيضاح حاکي از آن است که اوضاع به نفع طرفين مساوي است يعني هم دست جمهوريخواهان پر است هم دست دموکرات ها، با اين تفصير که مرکز تصميم گيري يعني سنا دست جمهور خواهان است و کنگره دست دموکرات ها، بر همين اساس برخي معتقدند که استيضاح ترامپ راه به جايي نخواهد برد چرا که سناي فيل ها به استيضاح راي نخواهد داد. در همين باره دکتر وحيد غروي استاد دانشگده روابط بين الملل وزارت خارجه در کافه خبر خبرآنلاين وضعيت داخلي اين روزهاي آمريکاي ترامپ را تشريح و بررسي کرده است که در ادامه مي خوانيم: با برگزاري جلسات تحقيقاتي در خصوص استيضاح ترامپ بحث هاي متفاوتي مطرح مي شود، برخي مي گويند در اين وضعيت بازي به نفع دموکرات ها است و برخي ديگر آن را به نفع جمهوري خواهان مي دانند ارزيابي شما چيست؟ غروي: رسانه هاي متعددي به جزئيات اين جلسات مي پردازند اما آنچه که اهميت دارد داشتن نگاهي کلان براي بررسي بهتر اين موضوع است. همانطور که مي دانيم ماجرا از تماس تلفني دونالد ترامپ رئيس جمهوري آمريکا با همتاي اوکرايني خود يعني زلسنکي آغاز شد. خواسته ترامپ هم کاملا مشخص بود و آن بي اعتبار کردن رقيبش يعني جوبايدن بود. در همين راستا، وي از رئيس جمهوري اوکراين خواست تا فساد مالي پسر جوبايدن يعني هانتر بايدن را برملا کند. فسادي که ترامپ نيز تجربه آن را داشته است. يکي از مواردي که مخالفان ترامپ مطرح مي کنند ميزان ارادت و احترام ترامپ به پوتين است، چرا که او قبل از رياست جمهوري به عنوان يک تاجر مراودات زيادي با روسيه داشته است. از طرفي هم مي دانيم که ولاديمير پوتين در سازمان امنيتي KGB عضو بوده و همواره سعي کرده از اطلاعات خود نهايت بهره را ببرد و در بازي هاي سياسي برگ هاي برنده خود را رو کند. نه تنها مراودات و جزييات فعاليت هاي تجاري ترامپ بلکه جزئيات فعاليت هاي ديگر تاجران بزرگ آمريکايي که به روسيه رفت و آمد دارند، در KGB ثبت ميشود و نکنه جالب توجه اينکه شخص آقاي پوتين نيز با برخي آنان ديدارهايي داشته است. اما نکته اي ديگر که بايد بدان توجه داشت اين است که موضوعاتي چون فساد و ارتشاء، تنها مختص جمهوري خواهان نيست و دموکرات ها نيز به آن آلوده هستند. به زعم شما اگر بخواهيم از نگاه کلان به مساله استيضاح بنگريم، کدام بخش براي ما بولد مي شود و چه بخش هايي را بايد اهميت دهيم؟ به طور کلي مساله استيضاح را شما چه طور تحليل مي کنيد؟ غروي: همان گونه که مي دانيم بيشترين جنگ ها را دموکرات ها به راه انداخته اند و جنگ ويتنام نيز در زمان رياست جمهوري جان اف کندي آغاز شد و بنا بر اين نبايد در دام هواداري از دموکرات ها افتاده و گذشته بد آنها را فراموش کنيم. اما در مورد وضعيتي که براي ترامپ اتفاق افتاده بايد به اين نکته ظريف عنايت داشت که واقعه جديد مسبوق به سابقه است و روند نزولي جايگاه ترامپ در کسوت رييس جمهور از جايي شدت گرفت که وي لحن برخورد و گفتمانش تغيير کرد و پس از نشستن بر صندلي رياست جمهوري حملات لفظي به افراد گوناگون در درون حاکميت سياسي و نيز بيرون از ايالات متحده را تشديد کرد. بعنوان نمونه، رفتار با متحدان اروپايي، خروج از معاهدات بين المللي چند جانبه، برخورد تند و اهانت بار نسبت به مهاجران .. سبب شد تا جايگاهش به عنوان رييس قوه مجريه تنزل يابد و مخالفان سياسي درون سپهر سياسي آمريکا مانند حزب دموکرات و ...به طور بيسابقه (در تاريخ سياسي آمريکا) حملات خود را عليه او آشکار تر نمايند و حتي مشروعيت او را زير سوال برند. بايد به اين واقغيت اذعان نمود که ترامپ در طول تاريخ آمريکا يکي از عجيب ترين پديده ها ها بوده است. هر چند پيش تر نيز نمونه هايي چون رونالد ريگان، بوش پدر و پسر ، عملکرد هاي سوال بر انگيز و نا متعارف داشته اند ولي رأي دهندگان آمريکايي آنان را انتخاب کرده زمام امور قدرتمند ترين و ثروتمند ترين کشور جهان را به آنها سپرده اند. در بررسي و تحليل اين موضوع بايد عرصه سياسي ايالات متحده آمريکا را مورد بررسي قرارداده و در يابيم بينيم که در بازه هاي مختلف تاريخي، هم حزب جمهوري خواه و هم دموکرات در زمان انتخابات و رقابت هاي سياسي، دست به افشا گري زده و تلاش کرده اند که در چشم توده مردم عادي (مردم کوچه و بازار) رقيب خود را بي اعتبار کنند. در اين دوره نيز دموکرات ها و بويژه افرادي چون خانم هيلاري کلينتون بعنوان رقيب شکست خورده ترامپ، به اين فکر افتاده اند تا از اين فرصت تاريخي براي ضربه زدن به وجهه سياسي و اجتماعي ترامپ استفاده کنند. اگرچه روند استيضاح بسيار زمان بر است و نياز به تحقيقات زيادي دارد و از طرفي ديگر سنا در حال حاضر بيشترين تعداد جمهوري خواهان را دارد اما تا اين مرحله نيز دموکرات ها به پيشرفت هاي خوبي دست يافته اند. با گذشت زمان شاهد هستيم که حتي برخي از هم حزبي هاي ترامپ نيز از او گله مند هستند و ممکن است تعداد جمهوري خواهان ناراضي نيز افزايش يابد. با توجه به اين واقعيت که در رقابت هاي انتخاباتي مسائل داخلي در آمريکا از اهميت بسزايي برخوردار است، موضوع «اوکراين گيت» مي تواند بر نظر رأي دهندگان آمريکايي و افکار عمومي تأثير بگذارد و باعث ريزش آراي ترامپ گردد. در روزهاي اخير ديديم که کاردار سفارت آمريکا در کيف يعني بيل تيلور و يک ديپلمات ارشد ديگر در جلسه غير علني و با حضور نمايندگان دو حزب شرکت کردند و در جلسات خصوص و محرمانه و بعدا در جلسه عمومي، بر عليه رييس چمهور شهادت دادند. يکي از مواردي که عليه ترامپ مطرح مي شود اين است که چرا او کشوري بيگانه را در مسايل مربوط به سياست داخلي آمريکا دخالت داده است. ميدانيم که اين طبق قانون اساسي اين کشور، اين گونه کار ها صراحتا بر خلاف منافع ملي آمريکاست. اولين نتيجه اين اتفاق و افشاگري هاي انجام شده اين است که ترامپ در نزد افکار عمومي آمريکا به عنوان دولتمردي کوته بين تلقي شود. با اينحال او هنوز محبوب است...آيا ترامپ، اين محبوبيت را مديون رسانه ها مي داند؟ يا شايد او خود نابغه اي است!!! مساله بسيار پر اهميت در اين رابطه اين پرسش است که با وجود اين همه خبط و خطا که براي همگان روشن است چگونه او راي شصت ميليوني مي آورد و حتي همين حالا که بوي عفونت اين کارهايش بيشتر از پيش درآمده است و همه کانالهاي تلويزيوني (بجز فاکس نيوز) ساعتها در باره آنها آگاهي رساني مي کنند، چگونه او وهوادارانش با جسارت تمام در مصاحبه هاي خود با فاکس نيوز که منتقدان رييس جمهور آن را فالس نيوز (اخبار دروغ و نا درست) مينامند، مي گويند که هرچه او کرده خوب بوده و ما همچنان به او راي خواهيم داد. از ديد تيزبين منتقدان، اين برخورد سياست حمله بجاي دفاع است بويژه از اين زاويه که او بيشترين وعده هائي که به کشاورزان و کارگران سفيد پوست داده بود را زير پا گذاشته و با کم کردن ماليات سوپر ميلياردرها، باعث کسر بودجه اي در حدود يک تريليون دلاري شده است. نکته جالب ديگر اينکه او در توئيتر بيش از ۶۰ ميليون دنبال کننده دارد و با اجراي پروژه بسيار زيرکانه اتهام زني مانند فيک نيوز (اخبار ساختگي) خواندن رسانه هاي جريان اصلي (امپراتوري رسانه ها) بجز فاکس نيوز و همه رسانه هاي رابرت مرداک، باعث شده که هوادارانش تنها به فاکس نيوز توجه کنند و به توئيت هاي او دل ببندند. اين مساله ما را به اين واقعيت تلخ رهنمون ميکند که جامعه عوام اين کشور و به اصطلاح مردم کوچه و بازار، تا چه اندازه تحت سلطه سياست بازي ها و سياست سازي هاي غول هاي رسانه اي قرار دارند. عليرغم اين نکته منفي، جاي شگفتي است که نيروهاي مترقي که ساليان درازي است با فاجعه رسانه هاي کورپوريشني مبازه مي کردند حالا کاملا در سکوت بمانند و بخش از مردم هم مثلا به سي ان ان دلسوزي نشان دهند و از سوابق منفي رسانه اي چون سي ان ان غفلت ورزند. رسانه هاي متعددي به جزئيات اين جلسات مي پردازند اما آنچه که اهميت دارد داشتن نگاهي کلان براي بررسي بهتر اين موضوع است. به زعم شما اگر بخواهيم از نگاه کلان به مساله استيضاح بنگريم، کدام بخش براي ما بولد مي شود و چه بخش هايي را بايد اهميت دهيم؟ به طور کلي مساله استيضاح را شما چه طور تحليل مي کنيد؟ دموکراتها که سخت به بيرون کردن ترامپ از کاخ سفيد کمر بسته اند بيشترين ارتباطات نزديک با صاحبان کارخانه هاي اسلحه سازي و شرکت هاي بزرگ نفتي را دارند. شايان توجه است که بر برخلاف تصور عمومي، در صد سال گذشته، بيشترين روساي جمهوري که جنگ به راه انداخته اند، از دموکرات ها بوده اند. به ياد داريم که جان اف کندي محبوب و نازنين! جنگ ويتنام را به راه انداخت که پيش از جنگ افغانستان به طولاني ترين جنگ آمريکا معروف شد که در آن چهار ميليون نفر از مردم ويتنام و کامبوج و لائوس کشتنه شدند و نيز هزاران سرباز آمريکايي با تابوت به ميهن خود بازگشتند. اما اوضاع ترامپ از جايي بدتر شد که وي لحن صحبتش تغيير کرد و به افراد گوناگون حمله لفظي کرد. رفتار او با متحدان اروپايي و خروج از معاهدات بين المللي سبب شد تا جايگاهش متزلزل شود. ترامپ در طول تاريخ آمريکا يکي از عجيب ترين ها بوده است. قبل تر نيز نمونه هايي چون ريگان بوده که سابقه بازيگري هم داشته است. همينطور بوش پدر و همچنين بوش پسر که رأي دهندگان آمريکايي آنان را انتخاب کردند و در سال 2016 دونالد ترامپ را روانه کاخ سفيد کردند. وقتي عرصه سياسي ايالات متحده آمريکا را مورد بررسي قرار دهيم مي بينيم که در برهه هاي مختلف هم حزب جمهوري خواه و هم دموکرات مسائلي را عليه يکديگر آشکار مي کنند. در اين دوره نيز دموکرات ها و هيلاري کلينتون به اين فکر افتاده اند تا از اين فرصت براي ضربه زدن به ترامپ استفاده کنند. اگرچه روند استيضاح بسيار زمان بر است و نياز به تحقيقات زيادي دارد و از طرفي ديگر سنا در حال حاضر بيشترين تعداد جمهوري خواهان را دارد اما تا اين مرحله نيز دموکرات ها به پيشرفت هاي خوبي دست يافته اند. با گذشت زمان شاهد هستيم که حتي هم حزبي ها ترامپ نيز از او گله مند هستند و ممکن است تعداد جمهوري خواهان ناراضي نيز افزايش يابد. با توجه به اينکه در رقابت هاي انتخاباتي مسائل داخلي در آمريکا از اهميت بسزايي برخوردار است، موضوع «اوکراين گيت» مي تواند بر رأي دهندگان آمريکايي و افکار عمومي تأثير بگذارد و باعث ريزش آراي ترامپ شود. در روزهاي اخير ديديم که کاردار سفارت آمريکا در کيف يعني بيل تيلور و يک ديپلمات ارشد ديگر در جلسه غير علني و با حضور نمايندگان دو حزب شرکت کردند و در آن جلسه شهادت نيز دادند. يکي از مواردي که عليه ترامپ مطرح مي شود اين است که چرا وي کشوري بيگانه را در سياست داخلي آمريکا دخيل کرده که اين طبق قانون اساسي ايالات متحده بر خلاف منافع ملي است. اين اتفاق موجب شده تا ترامپ در نزد افکار عمومي آمريکا فردي کوته بين تلقي شود. حتي روشنفکران در آمريکا نيز معتقدند که فعاليت مغزي ترامپ بسيار کم است. در همين راستا روانپزشکان بزرگ نيز تاييد کرده اند که دونالد ترامپ از لحاظ رواني دچار مشکل است. با بررسي رفتارهاي عجيب وي و برخورد با ديگر سياستمداران مي توان به اين موضوع پي برد. اما موافقان ترامپ مي گويند او در زمينه هاي اقتصادي خوب عمل کرده است.براي مثال گفته مي شود که چرا آمريکا بايد در ناتو هزينه بدهد يا در ديگر موارد هزينه هايي بدهد که به نفعش نيست؟ بله درست است. من بر اين باورم که او از سلامت کامل عقلي که لازمه يک رييس جمهور، آن هم کشوري بزرگ مانند آمريکا برخودار نيست هر چند که اگر زيرکي و فرصت طلبي تاجر مسلکانه او نبود امکان نداشت که او به تاجري در سطح جهاني تبديل شود. اما آنچه که مخالفين داخلي و منتقدان خارجي او ميگويند اين است که با وجود چنين رييس جمهوري، آمريکا چگونه مي تواند هژموني ديرپاي خود را در دنياي کنوني حفظ کند؟ مدلي که مخالفان ترامپ و عمدتا سران حزب دموکرات بر اساس آن حرکت ميکنند هر چند بر زبان نمي آورند، سلطه يا هژموني آمريکايي يا صلح آمريکايي Pax Americana) ) است که در رايطه قدرت ميان آمريکا و ساير قدرتهاي جهاني بويژه پس از جنگ جهاني دوم بعنوان گفتمان نظم نوين جهاني (بر اساس مدل آمريکايي) رواج پيدا کرد. اين ايده و اصطلاح، برگرفته از ايده Pax Romana يا صلح رم باستان است که در ابتدا به صلح رمي معروف بود ولي سپس اين ايده به گسترش حوزه امپراتوري و جهانگشايي امپراتوري رم منجر شد. دل نگراني رقباي دموکرات ترامپ در واقع، اين است که سياست هاي ترامپ باعث کم رنگ شدن ارزش هاي آمريکايي درسطح بين المللي شده و در نهايت به افول هژموني آمريکا. براي اينکه از بحث اصلي دور نشويم بايد در نظر داشته باشيم که در ماه هاي اخير مساله استيضاح ترامپ و پديده "اوکراين گيت" به مساله روز و مهم آمريکايي ها تبديل شده و بخاطر در رأس قرار گرفتن اخبار مربوط به آن و پوشش گسترده اين موضوع در رسانه هاي آمريکايي، تاثير منفي بر افکار عمومي ملت آمريکا گذاشته و اين احتمال وجود دارد که باعث ريزش آراي ترامپ گردد؛ همان خواسته اي که دموکرات ها آن را دنبال مي کنند. اگر بحث استيضاح جدي شود و دستگاه قضايي مسئول رسيدگي به آن شود چه اتفاقاتي رقم خواهد خورد؟ غروي: اگر روند استيضاح به شکل دلخواه دموکرات ها پيش رود، و خطا هاي رييس جمهور توسط اکثريت نمايندگان مجلس سنا نيز مورد پذيرش قرار گيرد، روند قانوني يا قضايي آغاز خواهد شد و ترامپ همانند ريچارد نيکسون از رياست جمهوري خلع خواهد شد. آنچه که اکثريت دموکرات مجلس نمايندگان بر روي آن مانوور ميدهند اتهام بزرگ ترامپ مبني بر سوء استفاده از قدرت و مشخصا کمک گرفتن از يک دولت بيگانه در مسايل حياتي داخلي آمريکاست. مخافان ترامپ ميگويند او سياست خارجي آمريکا را در سبد منافع شخصي خود قرار داده است. در يک مقطع يک رئيس جمهور ممکن است اشتباهاتي را در رابطه با کشورهاي ديگر مرتکب شود و براي مثال معاهده اي را لغو کند،اما در مقطعي رئيس جمهور آمريکا از سياست خارجي و هژموني کشور به اصطلاح براي جيب خود خرج مي کند که اين موضوع يک گناه نابخشودني در جامعه آمريکا محسوب مي شود. به همين دليل است که برخي از جمهوري خواهان نيز از ترامپ ناراضي شده و عليه او موضع گيري کرده اند. در صورت استيضاح ترامپ و روي کار آمدن دموکرات ها آيا شرايط به نفع ايران خواهد بود؟ غروي: نکته اي که بايد در نظر داشت اين است که ما بايد از ساده انديشي پرهيز کنيم.آنچه که بديهي است پس از دوره اي قدرت يا دست جمهوري خواهان مي افتد و يا دموکرات ها. در همين حال کسب و کارهاي بزرگ آمريکا با اين دو حزب همکاري مي کنند. صحبت اصلي من اينجاست که ما نبايد به طور ساده به قضيه نگاه کنيم و حق را به دموکرات ها و هيلاري کلينتون بدهيم. ايران در 70 سال اخير تجربه روابط با آمريکا به خصوص کودتاي 28 مرداد را داشته است. حتي اين موضوع نيز مطرح است که اگر هيلاري کلينتون رئيس جمهور مي شد او صددرصد به ايران حمله نظامي مي کرد. فاجعه اي به اسم القاعده، جنگ ليبي همه از جمله اقداماتي است که هيلاري کلينتون مسبب آن بوده است. حتي خود او در سخنراني اي تاييد کرد که به شکل گيري گروه هاي تروريستي کمک کرده است. ريچارد هاس رئيس شوراي روابط خارجي آمريکا با توجه به اقدامات دموکرات ها از جمله روس ستيزي، حمايت از تروريسم و غيره مي گويد: "آمريکا در جنگ سرد دوم قرار دارد" اين در حالي است که دنيا خواستار چنين چيزي نيست چرا که ديگر حزب کمونيست شوروي وجود ندارد. دليل مطرح شدن "جنگ سرد دوم" از سوي متفکراني چون ريچارد هاس چيست؟ غروي: به اين دليل که هژموني آمريکا مورد حمله قرار گرفته است. براي مثال در سوريه آمريکا دستاورد چنداني نداشته است. در عراق نيز آنها با يک چالش بزرگ روبرو هستند و آن هم وجود اکثريت شيعه و پيوند قوي آنها با ايران است. در کشورهاي ديگر نيز به همين شکل است و به همين دليل مطرح مي کنند که سلطه آمريکا در معرض خطر قرار گرفته و دموکرات ها جنگ سرد را نيزبه همين منظور برنامه ريزي کرده اند؛ همانطور که آنها مساله استيضاح ترامپ را کليد زده اند و گفته مي شود هيلاري کلينتون در حال انتقام گرفتن از ترامپ به خاطر افشاي رسوايي قضيه ايميل هاي شخصي است. اما به بحث اصلي بازگرديم؛ نويسندگان قانون اساسي آمريکا براي اينکه رئيس جمهور را مهار و کنترل کنند، بندهايي را آماده کرده اند که رئيس جمهور را در مواردي محدود مي کند. از جمله اين موارد اين است که رئيس جمهور آمريکا نبايد از قويه مجريه براي قدرت شخصي خود سو استفاده کند. اين يکي از اصول مهم قانون اساسي است که جفرسون و يارانش در زمان نگارش قانون اساسي آمريکا در دو قرن گذشته تدوين کرده اند. با توجه به اهميت پاسداري از قانون اساسي و حساسيت جامعه سياسي آمريکا به آن، اتهام اصلي ترامپ اين است که اويکي از اصول بنيادي قانون اساسي را زير پا گذاشته و از کشوري بيگانه براي تامين منافع شخصي استفاده کرده است. البته ترامپ اتهامات ديگري نيز دارد. براي مثال او از ناسيوناليسم سفيدپوستاي آمريکا دفاع کرده که باعث رنجش سياهپوستان، اسپانيول ها و غيره شده است. در موارد ديگر شاهد بوديم که او موضع بدي در قبال مهاجران گرفت که آن هم به اين پرونده اضافه مي شود. آزار اسيران جنگي در گوانتانامو در جاهاي ديگر، سوء استفاده از اختيارات فوق العاده است که يکي از آنها Emergency Powers ناميده مي شود که طبق آن رئيس جمهور مي تواند حالت فوق العاده اعلام کند که همه مجبورند از آن تبعيت کنند. از اتهامات ديگر ترامپ مربوط به دادگاه هاي فدرال است که طبق آن رئيس جمهور آمريکا در انتصاب قضات دخالت کرده است. يکي ديگر از مواردي که در قانون اساسي آمريکا آمده است اختيارات گسترده به کنگره است که طي آن مي تواند قوه مجريه را به چالش بکشد. قانوني به نام Power Of Purse نيز وجود دارد که مخافان با استناد به آن، ترامپ را به سواستفاده از بودجه متهم مي کنند. چينش افراد در کاخ سفيد و آگاهي ندادن به موقع به افکار عمومي آمريکا از جمله اتهاماتي است که عليه ترامپ مطرح است. در قضيه استيضاح نيز شاهد بوديم که ترامپ چه واکنش هايي نشان داد و شبکه هايي مانند سي ان ان را متهم به دروغ پردازي کرد. همين که خواسته او ساکت کردن رسانه ها در اين زمينه بوده انگشت اتهام را به سوي او مي برد و گفته مي شود اگر ترامپ اقدام بدي انجام نداده پس اجازه دهد تحقيقات صورت بگيرد. در همين راستا تمام افرادي که در کاخ سفيد و در ماجراي استيضاح سکوت کرده اند متهم هستند. ترامپ خطي مشي که در پيش گرفته يک نوع سياست انزواگرايانه است که برگرفته از سياست مونرو رئيس جمهور آمريکا در سال 1823 است. وي در آن برهه اعلام کرد که آمريکا براي آمريکايي ها است و در سالهاي بعد، تمام قاره آمريکا بعنوان حياط خلوت آن کشور شناخته شد تا از ورود قدرتهاي اروپايي جلوگيري به قاره آمريکا جلوگيري شود. در حال حاضر نيز گفته مي شود که ترامپ سياست مونرو دوم را اجرا مي کند. در همين حال مخالفين اروپايي ترامپ نيز مي گويند که تکليف هژموني يا سلطه آمريکا چه مي شود؟ و همواره انتقادهايي را در اين زمينيه به سياست هاي يکجانبه گرايانه ترامپ وارد مي کنند. آقاي غروي برخي در داخل فکر مي کنند رفتن ترامپ و آمدن دموکرات ها به نفع ايران است نظر شما در اين باره چيست؟ متاسفانه روشنفکران ما در ايران در قضيه استيضاح ترامپ ممکن است از سقوط ترامپ و روي کار آدن دموکرات ها حمايت کنند. اما در جريان نيستند که به خاطر نزديکي دموکرات ها با اسرائيل و صهيونيسم و همچنين تاکيد بيش از حد آنان بر جزئيات حقوق بشر، علي رغم لبخندهايشان سخت ترين مواضع را در قبال ايران اتخاذ خواهند کرد و حتي ممکن است گزينه نظامي را در نظر داشته باشند. آيا بهتر نبود ايران از فرصت ترامپ استفاده مي کرد؟ با توجه به ويژگي هاي او ايران مي توانست ترامپ را تحت تاثير بگذارد. موافق هستم با اين موضوع؛ در حال حاضر که ترامپ براي مذاکره با ايران التماس مي کند بهترين شرايط براي ما در جهت امتيازگيري از آمريکا محيا است. شرايط او در داخل، برخورد با اروپايي ها، موضوع خاورميانه ترامپ را در وضعيت بدي قرار داده و بهترين فرصت براي ماست تا بازي کنيم. رئيس جمهوري آمريکا حتي حاضر شده بود با آقاي ظريف عکس بيندازد، در صورتي که طرف مقابل او آقاي روحاني بود. سوال اينجاست که دموکرات و جمهوريخواه چه فرقي براي ايران دارند؟ اين ما هستيم که بايد از شرايط به نحو احسن استفاده کنيم. معتقدم که در شرايط فعلي ممکن است براي نجات خودش، از ايران عذرخواهي نيزبکند! کما اينکه خانم آلبرايت، و.زير خارجه سابق آمريکا در دوران رياست جمهوري بيل کلينتون، به نحوي اين کار را کرد ولي ما به سمت حل اختلافات حرکت نکرديم. نکته مهمي که بايد عنوان کرد اين است که بزرگترين مخالفان ايران براي مذاکره با آمريکا رژيم صهيونيستي، ارتجاع عرب، ترکيه، چين و روسيه هستند. آنها از نبود رابطه بين تهران و واشنگتن سود کلاني مي برند. اما متاسفانه ما در ديپلماسي نرم بدان توجه نمي کنيم. به عنوان سوال آخر نهايتا سرنوشت ترامپ را چگونه ارزيابي مي کنيد؟ با عوامل متعددي که در بالا ذکر شد، مدافعان وضع موجود و هژمونيست هاي آمريکائي (عمدتا دموکرات) انگيزه کافي براي بيرون کردن ترامپ دارند. چنانچه محدوديت زماني بخاطر در پيش بودن انتخابات رياست جمهوري مانع از به نتيجه رسيدن استيضاح گردد و يا مجلس سنا با اکثريت جمهوريخواه، در تصويب آن سنگ اندازي کند، تا همين ميزان مشروعيت زدايي از ترامپ و بي اعتبار شدن او در چشم ميليونها آمريکايي، شانس او را براي ورود دوباره به کاخ سفيد، بسيار کاهش داده است هر چند جامعه فراموشکار آمريکا، به خاطر تبليغات گسترده ترامپ و هوادارانش و نيز عوامل ديگر، ممکن است يک بار ديگر اين چهره جنجالي و بد نام را راهي کاخ سفيد کنند.