سرمقاله کیهان/ خطبه شکرانه
کيهان/ « خطبه شکرانه » عنوان يادداشت روز در روزنامه کيهان به قلم سعدالله زارعي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: خطبههاي ديروز رهبر معظم انقلاب اسلامي- دامت برکاته- در نماز جمعه تهران را ميتوان «شکرانه ايامالله» دانست. بجا آوردن شکر الهي به واسطه دو اياماللهي که براي امت اسلام و ملت ايران، عظمت آفريده است و اين دو ايامالله در پي استقامت ملت ايران در راه الهي خود و شاکر بودن به درگاه الهي پديد آمده است. از اين رو ميتوان گفت خطبههاي ديروز امام خامنهاي- ادامالله ظلهالشريف- از يک سو سپاسگزاري به درگاه الهي بود و از سوي ديگر تعظيم و تکريم ملت بزرگ ايران که شايسته تفضل الهي شدند و در تلاقي اين دو، «ايامالله» پديد آمد. شرکت دهها ميليوني مردم ايران و عراق در تشييع پيکرهاي پاک مجاهدان در راه خدا و بويژه سردار بزرگ اسلام، قاسم سليماني يک رخداد «بسيار مهم» به حساب ميآيد. ما تشييع پرشکوه شهيدان را کم نديدهايم اما اين يکي به واسطه معناي خاصي که ايجاد ميکرد و گستره آن «استثنايي» بود. دستهاي فتنهگر و خائن که با وقاحت از آستين رژيمهاي جنايتکار آمريکا، اسرائيل و انگليس بيرون آمدند در طول اين دهها سال تلاش زيادي کردند تا از يک سو براي ملت ايران مشکلات پيدرپي پديد آورند و از سوي ديگر اين مشکلات را ناشي از استقامت آنان در راه انقلاب اسلامي و اصول و شعارهاي آن معرفي کنند و از اين همه بازدارند. در واقع در اين ميدان، اسلام و مسلمين توأمان در معرض هجوم و تعارض کفار، مشرکين و منافقين قرار داشتند و چيزي که ميتوانست آنان را به مقصد و مقصود شوم خود برساند، کمصبري و قدرناشناسي مردم بود. در طول اين سالها، گرگهاي آمريکايي و عوامل اروپايي، اسرائيلي و عربي آنها، توجه به فلسطين، لبنان، سوريه، عراق، يمن، بحرين، کشمير و... را که عنصر اصلي قدرت انقلاب اسلامي ميباشد را برنتابيدند و براي حذف جمهوري اسلامي از اين معادله قدرت از هيچ کاري فروگذار نکردند. توجه جمهوري اسلامي و مردم آن به آلام جهان اسلام و محرومين عالم و افشاي توطئههاي خائنانه آمريکا و عوامل آن، ايران را در کانون توجه مردم جهان و بخصوص مسلمانان قرار داده است. امروز دو قطب الهي و شيطاني قدرت در جهان وجود دارد که جمهوري اسلامي در کانون قدرت الهي و آمريکا در کانون قدرت شيطاني قرار دارند. حضرت امام خميني-رحمتالله تعالي عليه- انقلاب ايران را «انفجار نور» ميخواندند و آمريکا را «شيطان بزرگ» خطاب ميکردند و مسلمانان و مستضعفان را به مقابله با شيطان بزرگ و اعتصام حول محور «انقلاب نوراني اسلام» فراميخواندند و اين اتفاق با سرعت زيادي افتاد و امروز به واقع ما شاهد دو قطب عيني قدرت در دو سوي جبهه حق و باطل هستيم و غير از اين هم وجود ندارد مگر آنکه بگوئيم هنوز ملتهايي وجود دارند که در عين بيزاري از سلطهگري آمريکا، حقيقت رهايي بخش انقلاب اسلامي را درک نکردهاند و پس از درک آن که چندان طولاني نميشود به صف انقلاب اسلامي ميپيوندند. اين راز هراس بزرگ آمريکا و عوامل آن از تلألو روز افزون انقلاب اسلامي و راه امام خميني- سلامالله عليه- در جهان است. شرکت دهها ميليوني مردم ايران و عراق در تشييع پيکر مطهر سردار بزرگ اسلام که مظهر استقامت و خلوص بود و نيز شرکت ميليونها انسان بصيري که در دو هفته گذشته در اجتماعات بزرگ، ارادت و علاقه خود را به اين شهيد بزرگ و راه شهدا نشان دادند، بخوبي نشان داد که «جبهه مقاومت» يک جريان منطقهاي در برابر چند جريان منطقهاي نيست بلکه تنها جريان حاکم بر قلوب و افکار مسلمانان در منطقه است. اين منطقه، منطقهاي مشابه مناطق ديگر نيست. به گواهي دهها رخداد بزرگي که در اين حدود 300 سال در اين منطقه افتاده و کانون تحولات جهان بوده است، اين منطقه، قلب مناطق جهان است و مشکل آمريکا اين است که انقلاب اسلامي در منطقه قلب جهان -Hartland- حکومت ميکند. «اين موضوع از سيطره يک دولت يا يک کشور فراتر است. اين حاکميت يک انديشه و راه است و جمهوري اسلامي اگرچه نقطه مبدأ آن به حساب ميآيد اما مالک آن نيست تا بتوان با متهم کردن به نوعي مليگرايي جلوي عمومي و ماندگار شدن آن را گرفت. از سوي ديگر اين جبهه ضمن آنکه پر از نفرت از عملکرد و انگيزه و اهداف آمريکاييها و عوامل آنان است، از «اسلام ناب محمدي(ص)» دائما آبياري ميشود و يک رهبر «جامعالشرايط» در بالاي سر آن قرار دارد که صدها بار برتري فکري و توان مديريتي خود را در مصاف با همه دشمنان جبهه مقاومت به اثبات رسانده و امروز به رهبري مقبول در بين اهل سنت و شيعيان و ساير مردم تبديل گرديده است. اين جبهه در عين حال فرماندهان مياني و ميداني مقتدري مثل سردار شهيد سليماني دارد که چه در مقام استراتژيسين و چه در مقام تاکتيکيسين ايدههاي انقلابي و الهي را به خوبي ميگيرند و به سرانجام پيروزمندانه ميرسانند. اين مشکل بزرگي براي جبهه استکبار و سلطه ميباشد. شرکت انبوه مردم در تشييع جنازه اين شهيد بزرگ به وضوح تمام نشان داد که جبهه مقاومت اگرچه از پشتيباني دهها دولت هم برخوردار است اما جبههاي دولتي نيست و با عمق وجود باورها، احساسات و اعتقادات همه مردم پيوند دارد و تحت تاثير القائات قرار نميگيرد. اين در واقع يک يومالهي بود که حقيقت عنايت الهي از يکسو و حقيقت استقامت مردم در اين راه نوراني را از سوي ديگر نشان داد. يومالله ديگر، حمله مقتدرانه جمهوري اسلامي به يک پايگاه مهم آمريکا در منطقه بود. حمله به يک پايگاه نظامي آمريکا در واکنش به اقدام جنايتکارانه و تروريستي آمريکا در معادلات نظامي، اقدامي «بسيار مهم» بود و اين کاري نبود که دولت ديگري خود را قادر به انجام آن ميدانست اما مهمتر از آن، شکسته شدن هيبت آمريکا بهعنوان قلب جبهه استکباري و نظام سلطه بود و به همين جهت هول و هراس ناشي از اقدام بزرگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامي از آمريکا فراتر رفت و به همه رگهاي آلودهاي که از حوزههاي غربي، عربي و اسرائيلي به اين قلب شرير خون ميرساندند، سرايت کرد. بهت شديد ناشي از اين اقدام در رياض، تلآويو، پاريس، لندن و برلين بهگونهاي بود که از قلبهاي شيطانيشان به زبان آمد و مصداق اعجبت کفار شد. صحنه فرودگاه بغداد و صحنه عمليات نظامي عليه پايگاه عينالاسد عراق در واقع مصاف و حقيقت مصاف دو جبهه مقاومت و سلطه بود. در يک جا نظام سلطه با همداستاني و بهکارگيري امکانات خود در تلآويو، امان، کويت، دوحه و... به چهره بزرگ مقاومت در يک فرودگاه غيرنظامي حمله کرد و او را به همراه هفت نفر ديگر به شهادت رساند. در اين صحنه، هيچکس در تروريستي بودن و عواقب شديد داشتن آن ترديد نداشت و مردم جهان خود را همدرد ملتهاي ايران و عراق و بهطور کلي، جبهه مقاومت دانستند و با اجتماعات عظيم اين همدردي و در واقع اين هم جبهگي را نشان دادند. اما در نقطه مقابل اين، عمليات سپاه پاسداران که با اعلام قطعي قبلي صورت گرفت و به انهدام کامل مهمترين پايگاه نظامي آمريکا منجر شد و کشته شدن دهها تن از متجاوزان آمريکايي و انهدام امکانات بسيار پيشرفته نظامي آمريکا را در پي داشت، هيچ همدردي با آمريکا نشان داده نشد الا اينکه سياهدلان تيرهبختي مثل اسرائيليها و سعوديها گرد هم آمدند. در اين صحنه هيچکس اقدام سپاه پاسداران را محکوم نکرد و به آن عنواني نداد. در اين صحنه سپاه پاسداران که از سوي آمريکاييها «تروريست» خوانده ميشد، محق ديده شد و آمريکايي که خود را سرخط مبارزه با تروريزم معرفي ميکرد، تروريست خوانده شد. اين راز اين «يومالله» است. هيبت آمريکا در دقايق اوليه روز چهارشنبه دو هفته پيش در هم شکست و اگر تا پيش از اين، آمريکا مطمئن بود که هيچ دولتي ياراي حمله به مراکز نظامي و نيروهاي نظامي و غيرنظامي آمريکا را ندارد، از روز چهارشنبه، اين فرضيه باطل شد و مسلما از اين پس آمريکا در هر کنش نظامي بايد در انتظار واکنش متقابل نظامي مخالفان خود باشد. اقدام سپاه، پايان استيلاي نظامي آمريکا بود و اين در حالي بود که قدرت نظامي مهمترين رکن ابرقدرتي آمريکا به حساب ميآمد.