سرمقاله اطلاعات/ همبستگی اجتماعی مشارکت اجتماعی
اطلاعات/ « همبستگي اجتماعي مشارکت اجتماعي » عنوان يادداشت روزنامه اطلاعات، عليرضا خاني است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد: آنچه در نماز جمعه ديروز و تشييع پيکر سردار سليماني، پديدار شد، جلوهاي از همبستگي اجتماعي بود. همبستگي اجتماعي، يکي از ابعاد و صُور سرمايه اجتماعي است. در ادبيات رايج سياسي و رسانهاي، وقتي سخن از سرمايه اجتماعي به ميان ميآيد معمولاً مفهوم «اعتماد» به ذهن ميرسد. البته اعتماد يکي از اصليترين صُور سرمايه اجتماعي است که پيش از اين، بارها درباره آن نوشتهايم اما همبستگي (انسجام) و مشارکت اجتماعي از ديگر صُور سرمايه اجتماعي هستند که بدون آنها جامعه تبديل به اجزاء جدا از هم و معلق ميشود و «کارکرد» خود را به عنوان يک «کل» داراي يک مسير و هدف واحد از دست ميدهد. همبستگي و مشارکت، دو جلوه سرمايه اجتماعياند. همبستگي و مشارکت زمينه بروز و ظهور کنشهاي جمعي را فراهم ميآورند. همدردي، همدلي، مراودات اجتماعي و ياري رساني از ديگر جلوههاي همبستگي اجتماعياند. رخدادهاي طبيعي و غيرطبيعي، در واقع معيار و مظنه ميزان همبستگي اجتماعي است. وقتي در نقطهاي از جامعهي همبسته، اتفاقي ميافتد؛ سيلي ميآيد يا زلزلهاي رخ ميدهد و خانهها را ويران و افراد را آواره ميکند يا هواپيمايي سقوط ميکند و جمعي از مردم را به اندوه و عزا مينشاند، اين همبستگي اجتماعي است که افراد را به ياري همديگر ميکشاند يا دست کم احساس همدردي و همدلي را برميانگيزاند. جامعهشناسان، همبستگي اجتماعي را يک دارايي عمومي ميدانند. همانطور که سرمايه مالي و فيزيکي، دارايي يک جامعه محسوب ميشود، همبستگي اجتماعي نيز سرمايه جامعه است با اين تفاوت که سرمايه مالي و فيزيکي صاحبان مشخص دارد و در زمره اموال خصوصي است اما همبستگي اجتماعي در زمره اموال عمومي محسوب ميشود و همگان به يکسان از آن برخوردارند. تفاوت ديگر و مهمتر سرمايه مالي با سرمايه همبستگي در آن است که سرمايه مالي هر چه از آن خرج شود کمتر ميشود اما سرمايه اجتماعي (همبستگي اجتماعي) به ميزان خرجکردن از آن افزون ميشود. در سرمايه مالي هر چه جمعيت صاحب سرمايه بيشتر باشد سرانه آن کم ميشود يعني سهم کمتري به هر يک از افراد جامعه ميرسد اما در سرمايه اجتماعي (همبستگي و مشارکت) هر چه شمار برخورداران بيشتر شود، سهم افراد برخوردار نيز بيشتر ميشود. در عين حال همبستگي اجتماعي به عنوان يک سرمايه مانند اَشکال ديگر سرمايه، مولد است و قابليت بازتوليد دارد. سرمايه اجتماعي در واقع ويژگيها و عناصري هستند که قادر به ارتقاء کارکرد جامعه از طريق فراهمکردن زمينه اعمال و کنشهاي هماهنگ باشند. همبستگي اجتماعي مانند ديگر صُور سرمايه اجتماعي از طريق نهاد خانواده و مدرسه، بهعنوان اصليترين نهادهاي اجتماعيشدن و جامعهپذيرشدن افراد، قابل توليد و انتقال است اما اين دو نهاد، نقشي يگانه و انحصاري در توليد همبستگي ندارند، بلکه نهادها و حوزههاي ديگري نيز در اين سرمايه مؤثرند. اهميت سرمايه اجتماعي ـ از جمله همبستگي اجتماعي ـ بهحدي است که يکي از جامعهشناسان بزرگ به رابطه آن با همه شرايط اجتماعي از جمله توليد ثروت، سلامت، خوشبختي، رفاه و نيز کاستن از جرم و جنايت و ناهنجاري اجتماعي اصرار ميورزد و آن را لامحاله ميداند. همبستگي اجتماعي به عنوان يک سرمايه قادر است، توان جامعه را در برداشتن موانع پيش پا به حداکثر برساند. انرژي فرد فرد جامعه را، به شکل تصاعدي تبديل به نيروي جمعي کند و مراحل ترقي و پيشرفت را با سرعت و کيفيت بيشتري بپيمايد. طبيعتاً جامعهاي داراي بيشترين حد از همبستگي و انسجام است، که افرادش اهداف کم و بيش مشترکي داشته باشند و دولت و نظام سياسي آن نيز، در جهت پيوستگي و همبستگي بيشتر جامعه، علائق آراء و اهداف متکثر جامعه را به رسميت بشناسد و تلاش کند تا از پاره پاره شدن جامعه و طرد گروههاي مختلف از پيکره جامعه به طور مطلق جلوگيري شود. بنابراين جامعه همبسته هرگز به معني جامعه تک صدايي نيست، بلکه به رسميتشناختن چند صدايي و تکثر جامعه، ميتواند علاقهمندان و پيروان ديدگاههاي مختلف را زير يک چتر، گرد آورد و بر انسجام اجتماعي بيفزايد. طبيعتاً دولتها و حاکميتها، هر قدر دامنه بيشتري از صداها و تفکرات را برتابند و بپذيرند، چتر گستردهتري خواهند داشت و جمع بيشتري را ذيل آن گرد خواهند آورد و اين، هم به همبستگي اجتماعي، به معناي موسّع کلمه، ياري ميرساند و هم سطح رضايتمندي اجتماعي و مشارکت سياسي را بالا ميبرد.