مشکلات شخصی پمپئو با سردار سلیمانی و ظریف
فرارو/ متن پيش رو در فرارو منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست به موازات اوجگيري تنشها ميان تهران و واشنگتن، مقامات دولت آمريکا انتقادات تندي عليه برخي مقامات ايران بيان ميکنند. امري که ممکن است به تنشها ميان دو کشور جنبه شخصي بدهد. اين اواخر دونالد ترامپ، رئيس جمهور آمريکا، چندين بار خطاب به سران ايران توئيتهايي به زبان فارسي منتشر کرد. ترامپ قبلا از خطاب قرار دادن مستقيم مقامات عالي ايران تا جاي ممکن خودداري ميکرد، اما به تازگي به طور مستقيم برخي مقامات بلندپايه ايران را تهديد ميکند. از اوايل سال جديد ميلادي، توجه دولت آمريکا و خصوصا رئيس جمهور اين کشور به مسائل ايران به نحو چشمگيري افزايش پيدا کرده است. دونالد ترامپ که قبلا بيش از همه به مسائل داخلي آمريکا توجه ميکرد، حالا به رغم داغ شدن بحث استيضاح وي، توجه بيشتري به موضوع ايران نشان ميدهد. ترور سردار قاسم سليماني، فرمانده سپاه قدس، نقطه عطفي در افزايش تمرکز آمريکا بر مسائل ايران بود. اندکي بعد از ماجراي محاصره سفارت آمريکا در بغداد، سردار سليماني در يک عمليات پهپادي ارتش آمريکا در بغداد ترور شد. در پي اين اقدام، سطح تنشها ميان تهران و واشنگتن تا مرز درگيري نظامي پيش رفت. بعد از ترور سردار سليماني، ترامپ توئيتهاي فارسي خود را شروع کرد و انتقادات تندي عليه مقامات ايران نوشت. ترامپ در جديدترين توئيتهاي فارسي زبان خود، به مقامات بلندپايه ايران هشدار داده است. مشکلات شخصي پمپئو با ظريف و سردار سليماني علاوه بر لفاظيهاي شخصي ترامپ، ساير مقامات نيز درگير مجادله شخصي هستند. زماني که محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه ايران، از سمت خود استعفا کرد، مايک پمپئو وزير خارجه آمريکا، در توئيتي، ضمن کم اهميت نشان دادن استعفاي ظريف، وي و حسن روحاني را «ويترين يک مافياي فاسد مذهبي» توصيف کرد. پمپئو از جمله کساني بود که ايده وجود دو گروه «تندرو و ميانه رو» در نظام ايران را قبول نداشت و به همراه برخي محافل نزديک به دولت ترامپ، تلاشهاي زيادي انجام داد تا اين ايده را در محافل غربي بياعتبار سازد. از ديدگاه پمپئو و برخي محافظهکاران آمريکايي، غربيها نبايد به ظريف اهميت بدهند يا اظهارات بليغ او به زبان انگليسي را جدي بگيرند. از همين رو، پمپئو سعي کرد تحرکات ظريف را محدود کند. در چند سفر اخير ظريف به نيويورک، وزارت خارجه آمريکا براي او با تاخير ويزاي محدودي صادر ميکرد که اين اواخر ديگر حتي همان ويزاي محدود را هم صادر نکرد. پمپئو همچنين از رسانههاي آمريکا به خاطر مصاحبه با ظريف انتقاد کرد و حتي خواستار حضور در صداوسيماي ايران شد. از سوي ديگر، ظاهرا کاسه صبر ظريف از کارشکنيهاي پمپئو لبريز شده است. وي چندي پيش در توئيتي، پمپئو را «دلقکي» توصيف کرد که نقاب ديپلمات به چهره زده است. پيش از اين، ظريف با انتشار ويدئويي از اعترافات پمپئو مبني بر دروغگويي و فريبکاري در سازمان سيا، به طور ضمني پمپئو را به دروغگويي و فريبکاري متهم کرد. بسياري معتقدند پمپئو معمار اصلي کارزار فشار حداکثري دولت ترامپ عليه ايران است و تضعيف جمهوري اسلامي ايران يا شايد براندازي آن، آرزوي ديرينه اوست. در ماجراي ترور سردار سليماني، پمپئو يکي از اهداف قديمي خود را محقق کرد. وزير خارجه آمريکا، از سالهاي دور به طور کلي بر سپاه پاسداران و به طور ويژه بر سردار سليماني تمرکز کرده بود. زماني که ترامپ در سال ۲۰۱۶ به رياست جمهوري آمريکا رسيد، پمپئو نماينده نسبتا گمنام کنگره از ايالت کانزاس بود. دقيقا در همين سال، پمپئو به همراه دو تن از اعضاي کنگره با خودروهاي مشکي به سفارت پاکستان در واشنگتن (حافظ منافع ايران در آمريکا) رفتند و درخواست عجيبي مطرح کردند. آنها خواستار سفر به ايران شدند. پمپئو و همراهانش اهدف متعددي براي اين سفر داشتند از جمله: ديدار با مقامات ايران، ملاقات با زندانيان آمريکايي، بررسي برنامه موشکهاي بالستيک، بازديد از سايتهاي هستهاي و نظارت بر انتخابات مجلس. اما همانطور که انتظار ميرفت، اين سفر هرگز انجام نشد. يک سال بعد، پمپئو به سرعت مدارج ترقي را در دولت ترامپ طي کرد و به رياست سازمان سيا منصوب شد. در سازمان سيا، با تقويت مرکز عمليات ايران، تمرکز بر ايران را بيشتر کرد. اما تمرکز پمپئو بر مسائل ايران، سالها قبل از رياست بر سازمان سيا شکل گرفته بود. وقتي پمپئو عضو کميته اطلاعاتي مجلس نمايندگان بود، از مقامات اطلاعاتي دولت ميخواست که با حضور يافتن در کنگره، نفوذ سپاه قدس و سردار سليماني را بررسي کنند. شايد دليل توجه زياد پمپئو به سپاه پاسداران اين باشد که او هم سابقه طولاني نظامي و اطلاعاتي دارد. به نوشته بيبيسي عربي، ايده انتقام از سپاه پاسداران در زمان تحصيل پمپئو در آکادمي نظامي «وست پوينت» در ذهن وي شکل گرفته بود. پمپئو، از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۶، در آکادمي يادشده مشغول تحصيل و آموزش نظامي بود. دقيقا در همين دوره، تنشها ميان آمريکا و حزب الله لبنان بالا گرفته بود. در اکتبر ۱۹۸۳، دو ساختمان محل استقرار نيروهاي آمريکايي در بيروت با دو خودروي بمبگذاري شده، منفجر شدند. انفجار، تقريبا ۲۴۱ کشته برجاي گذاشت. احتمالا اين انفجار در شکل گيري ذهنيت منفي پمپئو عليه ايران نقش داشته است چرا که در اين انفجار، اتهاماتي عليه حزب الله لبنان مطرح شد. اگر چه در اين دوره، جنگ سرد همچنان مطرح بود، اما پمپئو به مسائل ايران توجه ميکرد. در آن زمان، پمپئو به عنوان افسر ارتش به آلمان اعزام شد. حال بيش از ۳۰ سال از آن وقايع گذشته است و اکنون پمپئو هم در موقعيت تصميم سازي قرار گرفته است. وقتي فرصت ترور سردار سليماني فراهم شد، پمپئو آن را براي ضربه زدن به نفوذ ايران در منطقه غنيمت شمرد. مايکل پريجنت، افسر سابق اطلاعاتي که سابقه کار در عراق داشت و اخيرا هم در جلسه استماع کنگره درباره ميزان نفوذ سردار سليماني در عراق شرکت کرده بود، درباره ترور سردار سليماني گفت: «اين (ترور) براي پمپئو، اتفاق بزرگي بود. چون او، رئيس جمهور را به مهم بودن قاسم سليماني متقاعد کرد.» نکته قابل توجه اينکه پريجنت تنها چند روز قبل از ترور سردار سليماني و ابومهدي المهندس، از احتمال ترور اين دو فرد سخن گفته بود. پريجنت، چندين بار درباره سپاه قدس با پمپئو، رايزني کرده بود. شخصي شدن منازعه چه تبعاتي دارد؟ حداقل از سپتامبر گذشته، يعني همزمان با وساطت ژاپن و فرانسه، تنشها ميان ايران و آمريکا به شکل تصاعدي حالت شخصي به خود گرفته است. همين امر، ممکن است نزاع دو کشور را از يک نزاع بر سر اهداف و منافع استراتژيک به مسئله حيثيتي شخصي تبديل کند. پيش از اين، روابط ايران و آمريکا، ضربه سختي از شخصي شدن نزاع خورده بود. وقتي ترامپ به قدرت رسيد، توافق هستهاي سال ۲۰۱۵، را کنار نهاد. بسياري معتقدند دليل اصلي اين کار، نفرت ترامپ از توافقات باراک اوباما بود. ترامپ نيز تلويحا اين را تاييد کرد. وقتي که نخست وزير بريتانيا از لزوم امضاي توافق جديد با عنوان «توافق ترامپ» سخن گفت، ترامپ از اين ايده استقبال کرد و به نوعي خواستار امضاي توافقي به نام خود بود. جداي از اين، در مذاکرات پيشين هستهاي ايران و آمريکا، وزراي خارجه دو کشور نقش اصلي و کليدي در مذاکرات داشتند. در جريان مذاکرات برجام، تيمهاي مذاکرات ايران و آمريکا، در کنار روابط رسمي، روابط غير رسمي و دوستانه برقرار کردند. عکسهاي خانوادگي يکديگر را به اشتراک ميگذاشتند و مکاتبات ايميلي داشتند. اما اکنون، وزراي خارجه ايران و آمريکا، که در واقع هر گونه راه حل ديپلماتيک از مجراي آنها صورت ميگيرد، براي بياعتبار کردن طرف مقابل مسابقه گذاشته اند. چنين فضايي، ممکن است انسداد ديپلماتيک را طولانيتر کند.