فارن پالیسی: ترور سردار سلیمانی شلیک به دیپلماسی منطقه بود
ديپلماسي ايراني/ متن پيش رو در ديپلماسي ايراني منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست درستي ادعاي نقش حياتي ايالات متحده در خاورميانه اثبات نشده است. ايران که با آسيب تحريمها، فساد و سوءمديريت اقتصادي روبه روست هيچ هژمونياي در منطقه ايجاد نکرده است. عربستان پنج برابر و کل شوراي همکاري خليج فارس هشت برابر ايران هزينه نظامي دارند. در حالي که ايران هيچ جنگافزار هستهاي ندارد بيش از هر کشور ديگري تحت بازرسي است و اسرائيل بدون هيچ شفافيت بينالمللي برنامه تسليحات هستهاي خود را ادامه ميدهد.
تريتا پارسي/ بيش از يک دهه شعار اصلي سياست خارجي آمريکا اين بوده که خاورميانه بدون ايالات متحده به هرجومرج کشيده خواهد شد. يا حتي بدتر، ايران مپراطوري پارسي را زنده کرده و کل منطقه را خواهد بلعيد. اما ديديم که با عدم دخالت آمريکا در حمله به تاسيسات نفتي آرامکو و اعلام دونالد ترامپ، رئيس جمهوري اين کشور براي خارج کردن نيروهايي آمريکايي از منطقه، هيچ هرجومرج يا سلطهطلبي پيش نيامد. بلکه ديپلماسي منطقهاي نوظهور – به ويژه ميان ايران، عربستان سعودي و امارات متحده عربي – و تنشزدايي پا به عرصه گذاشت.
اما پس از ترور ژنرال قاسم سليماني توسط آمريکا کارتهاي بازي بار ديگر به هم ريخت. در سايه ترامپ منطقه بار ديگر به سمت منازعه پيش رفته و نشانههاي اوليه از پيشرفت ديپلماتيک که در ماههاي پيشين حاصل شده بود اکنون ناپديد شده است. زمان آن فرا رسيده که واشنگتن به پرسشي مهم پاسخ دهد که از ديرباز از آن طفره رفته است: آيا سلطه نظامي آمريکا در خاورميانه بازيگران منطقهاي را از حل صلحآميز مناقشات توسط خودشان بازنداشته است؟ و به اين ترتيب آيا سلطه نظامي آمريکا در منطقه به جاي تضمين ثبات مانعي براي آن نبوده است؟
کارشناساني مانند هال براندز، استيون کوک و کنث پولاک، دکترين کارتر و ادامه آن را تاييد ميکنند و مي گويند: "آمريکا قوانين رفتاري در منطقه را اجرا و تقويت ميکند؛ آمريکا براي تضمين جريان آزاد نفت – حتي با استفاده از زور – دخالت ميکند؛ آمريکا ميخواهد که قدرتهاي منطقه از مطالبات بازستاني سرزمينهاي مادري جدا شده، دست بکشند وگرنه با پيامدهاي منفي روبه رو خواهند شد و آمريکا از اشاعه تسليحات کشتار جمعي پيشگيري ميکند."
شايد آمريکا موفق به انجام اين کارها شده باشد (گرچه در مورد آخر اسرائيل هميشه يک استثناء بوده)، اما کارشناسان مذکور اين نکته را فراموش کردهاند که سياست آمريکا پوششي بر رفتارهاي ثباتزداي همپيمانان ايالات متحده – مانند قتل جمال خاشقجي توسط عربستان سعودي – بوده است. حمايت آمريکا از رژيم سعودي باعث شده اين رژيم تروريسم را گسترش و فعاليتهاي ثباتزداي خود در منطقه را افزايش دهد که در نتيجه افزايش واکنشهاي ايران را به دنبال داشته است.
درستي ادعاي نقش حياتي ايالات متحده در خاورميانه اثبات نشده است. ايران که با آسيب تحريمها، فساد و سوءمديريت اقتصادي روبه روست هيچ هژمونياي در منطقه ايجاد نکرده است. عربستان پنج برابر و کل شوراي همکاري خليج فارس هشت برابر ايران هزينه نظامي دارند. در حالي که ايران هيچ جنگافزار هستهاي ندارد بيش از هر کشور ديگري تحت بازرسي است و اسرائيل بدون هيچ شفافيت بينالمللي برنامه تسليحات هستهاي خود را ادامه ميدهد.
عربستان و امارات با درک اين که ارتش آمريکا ديگر از آنها حمايت نميکند به گزينههاي ديپلماتيکي رو آوردند که هميشه در دسترس آنها بود و ديديم که با عدم دخالت آمريکا در مناقشات اخير کشورهاي منطقه، بحران عميقتر نشد. عربستان با حوثيهاي يمن گفت وگو کرد، تنشها در هر دو طرف کاهش يافت، 100 زنداني آزاد شدند، حملات هوايي ائتلاف سعودي 80 درصد کاهش يافت و در دو هفته اخير هيچ يمني کشته نشده است. عربستان حتي به کاهش تنشها با قطر و ايران روي آورد و امارات خروج نيروهايش از يمن را شروع کرد.
اما با ترور ژنرال سليماني توسط ايالات متحده آمريکا چهبسا ايران، درست يا نادرست، به اين نتيجه برسد که عربستان و امارات در توطئه ترور دست داشتهاند و در نتيجه نه تنها به ديپلماسي نوظهور پايان خواهد داد، بلکه احتمال دارد که به عنوان بخشي از پاسخ تلافيجويانه، رياض و ابوظبي را هدف قرار دهد. اين يکي از بيشمار مثالهايي است که نشان ميدهد حضور آمريکا در خاورميانه به جاي ثبات، آشوب و ناآرامي به منطقه آورده است.
نمايش نظامي آمريکا در منطقه نه تنها انگيزه کشورها از پيگيري ديپلماسي نوپا را از ميان ميبرد بلکه چهبسا اين بدسنجي به وجود بيايد که ترور سردار سليماني مجوزي براي از سرگيري فعاليتهاي بيپرواي آنهاست – فعاليتهايي مانند ربودن سعد حريري، نخست وزير سابق لبنان، يا مثله کردن جمال خاشقجي، محاصره قطر و يا بيثبات کردن ليبي، سوريه، لبنان، سودان و يمن. گذشته نشان داده که خاورميانه با حضور آمريکا بيش از غياب آن به هرج و مرج کشيده ميشود.