اصلاحطلبان لیست میدهند حتی با چهرههای ناشناخته
آفتاب يزد/ متن پيش رو در آفتاب يزد منتشر شده و انتشار آن در آخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست زمان زيادي تا دوم اسفندماه نمانده، انتخابات مجلس يازدهم. اما در شرايطي خاص که پيش ازاين سابقه نداشته است، وقايع متعددي دراين چند ماه اخير رخ داده است. اين وقايع درکنار شرايط اقتصادي و سياسي کنوني کشور باعث شده است که لا اقل تا امروز، موضوع انتخابات پارلمان دوازدهم مثل گذشته جدي نشود.
علاوه بر وقايع اخير، موضوعات ديگري هم هستند که معادلات انتخاباتي را با اما و اگرهايي روبه رو کردهاند يکي از مهمترين آن رد صلاحيت برخي چهرههاي شاخص اصلاحطلبان است.
اگر تا پيش از انتخابات مجلس يازدهم، جو مردمي و موضوعاتي مانند نحوه مشارکت مردم به عنوان يکي از پيش فرضهاي شکست کامل اصلاحطلبان دراين انتخابات برشمرده ميشد و از همين رو بسياري اصلاحطلبان را بازنده بي بديل اين پارلمان و اصولگرايان و ياوران قاليباف و نئواصولگرايان را پيروزان بلامنازع دوم اسفند بر ميشمردند، اکنون رد صلاحيت برخي چهرههاي برند اصلاحطلبي نيز مزيد برعلت شده تا برخي باخت تمام و کمال اصلاحطلبان را پيشبيني کنند.
وضعيت رد صلاحيتها به نحوي است که طبق اذعان خود مسئولين 30 در صد از نمايندگان فعلي مجلس نيز براي انتخابات بعدي احزار صلاحيت نشدند. اما اين آمار براي اعضاي کنوني فراکسيون اميد- اصلاحطلبان- به مراتب بالاتر است. بررسيها حاکي از آن است که از ميان 102 عضو فراکسيون حدود 42 نفر رد صلاحيت شدهاند و هجده نفر از آنان نيز دراين انتخابات ثبت نام نکردند اين به آن معناست که فراکسيون اميد بيش از شصت نفر از اعضاي کنوني خود را در دوره بعدي انتخابات نخواهد داشت. يعني حذف 60 درصدي اعضاي فراکسيون اميد پيش از هر انتخاباتي. از قرار معلوم اين رد صلاحيتهاي گسترده گريبان حتي استانداران سابق را هم گرفته است به نحوي که از ميان اين استانداران شايد بتوان گفت تنها يک نفر تاييد صلاحيت شده است. در حالي که بسياري سابقه استانداران را به عنوان يک مزيت در جايگاه قانونگذاري کشور تلقي ميکردند.
در اين روزها بيانيهها و اظهارات مختلفي از چهرههاي شاخص اصلاحطلب شنيدهايم. اظهاراتي که بيش از هرچيزي نماد دلسردي آنهاست.
يکي هم مانند عبدالواحد موسوي لاري بيان ميکند که در اکثر استانها چهرههاي بسيار ارزشمند را از گردونه رقابت خارج و فضاي انتخابات را به فضاي حذف چهرهها، تبديل کردهاند. اين اتفاق خوبي براي امروز و فردا نيست.
از سويي رئيس ستاد انتخابات مرکزي شورايعالي سياستگذاري جبهه اصلاحطلبان هم وضعيت کنوني را بهت آور ميداند.
با اين اوصاف آيا اکنون اصلاحطلبان نا اميد از تداوم روند کنوني بايد دست روي دست بگذارند و شاهد پيروزي اصولگرايان باشند؟ و عملا با رد صلاحيتهايي که صورت گرفته ميبايست خود را بازندگان اين انتخابات بدانند؟ براي پاسخ به اين سوال شايد بدنباشد تا زواياي ديگر انتخابات کنوني را نيز بررسي کنيم. زوايايي که نشان ميدهد برخلاف تصورات عامه اصولگرايان نيز آنقدرها نبايد از وضعيت کنوني خوشحال باشند و از پيروزي شان درانتخابات مطمئن. اين موضوع دلايل مختلفي دارد.
فرضيههاي باطل شکست اصلاحطلبي
نخستين دليلي که براي شکست اصلاحطلبان دراين انتخابات مطرح ميشود نحوه مشارکت مردمي در انتخابات اسفندماه جاري است. با توجه به اينکه اصلاحطلبان همواره با جذب آراي خاکستري، ايجاد هراس در ميان مردمي که تمايل به راي دادن ندارند و کشاندن آنها پاي صندوقهاي راي به واسطه همين حس و با افزايش مشارکت ميتوانستند پيروز انتخابات باشند اکنون اين کاهش احتمالي مشارکت را بسياري به منزله شکست اصلاحطلبان تلقي ميکنند. اما درباره اين فرضيه بايد نگاهي به آمارو ارقام انداخت، دلايل زيادي درباره ريزش راي اصلاحطلبان بيان ميشود، اما هيچ کس قطع به يقين به مقدار درصد اين ريزش نميتواند اشاره کند، نگاهي به انتخابات مجلس گذشته به ويژه در تهران بيانگر اين است که صرفا کاهش آراي اصلاحطلبان حتي اگر کمتر از 40 درصد هم باشد دليلي بر شکست آنها نخواهد بود. از سويي ديگر آمار مشارکت مردم تهران در انتخابات 94بيانگر اين است که نبايد متصور بود جريان چپ الزاما با مشارکت بالاي پنجاه يا شصت درصد ميتواند پيروز انتخابات باشد.
در مجلس دهم، ميزان مشارکت مردم تهران حدود 49 درصد بوده است مشارکتي که از کشورهاي پيشرفته دنيا بالاتر است، با اين حال ليست تهران تمام و کمال از آن اصلاحطلبان شد. اين در حالي است که نگاهي به آراي اصلاحطلبان در آن انتخابات و مقايسهاش با اصولگرايان اين نکته را آشکار ميسازد که تفاوت راي ميان اصولگرا و اصلاحطلب آن قدر بالاست که حتي با ريزش 40 درصدي آراي اصلاحطلبان به فرض ثابت ماندن و عدم تقليل آراي اصولگرايان بازهم اصلاحطلبان پيروز ميدان خواهند بود. کافي است نگاهي به ميزان آراي محمد رضا عارف درانتخابات94 بيندازيد کسي که بيش از يک ميليون و ششصد و هشت هزار راي در تهران از آن خود کرد، آخرين عضو ليست اميد که کمترين آرا را به دست آورد هم عبدالرضاهاشم زايي با يک ميليون و هفتادو هشت هزار راي بود که بازهم از ميزان آراي سر ليست اصولگرايان بيشتر بود. به عبارتي کف آراي اصلاحطلبان در انتخابات 94 از سقف آراي اصولگرايان بيشتر بود. اتفاقي که به نوعي ديگر در انتخابات شوراي شهرتهران در سال 96 تکرار شد. نکته بعدي اينکه اگرچه ريزش آرا و کاهش اقبال عمومي مردم به اصلاحطلبان را بايد قبول کنيم اما اين احتمال مهم را نيز نبايد نديد گرفت که اين فقط اصلاحطلبان نيستند که با کاهش اقبال آرا روبه رو خواهند شد.
بخشي از بدنه اجتماعي اصولگرايان ميانه هم تحت تاثير برخي ريزشها ميتواند قرار بگيرد. بنابراين ريزش آراي اصلاحطلبان نميتواند به معناي شکست آنها باشد چرا که اولا ميزان اين ريزش مشخص نيست و به دليل فاصله راي ميان اصولگرايان و اصلاحطلبان ميتوان بازهم عليرغم اين کاهش اقبال، اصلاحطلبان را پيروز دانست. ثانيا درصدي از کاهش آراي اصولگرايان را نيز بايد محتمل دانست، ثالثا ميزان مشارکت مردم در انتخابات تهران در سال 94 نشان ميدهد که الزاما پيروزي اصلاحطلبان با مشارکتهاي بالاي شصت درصد رخ نميدهد و رابعا بخشي از مردم ايران پيش بيني نشدهاند و در روز و حتي ساعات پاياني انتخابات تصميم به مشارکت ميگيرند.
نکته ديگري که در اينباره نبايد به سادگي از آن گذشت؛ چند شقه شدن اصولگرايان است، اصولگرايان در انتخابات اسفندماه شامل چند گروه ميشوند، گروهي که شامل دسته قاليبافيها و نئواصولگرايان هستند، گروهي که شامل اعضاي سنتي اصولگرايان خواهند بود، گروهي که شامل اعضاي جبهه پايداري ميشوند - جبههاي که رسما اعلام کرده است ليستي جداي از اصولگرايان خواهندداد -و گروهي که شامل وزراي سابق دولت احمدي نژاد ميشوند تا حدي که حتي گفته ميشود عنوان ليست اين گروه «بهار خدمت» است. همه هم ميدانند که لفظ«بهار» منتسب به احمدي نژاديهاست -اين در حالي است که نزديکان احمدي نژاد اين ليست را از خود نميدانند و معتقدند اصلا احمدي نژاد ليستي در اين انتخابات ندارد- ظاهرا خيال راحت اصولگرايان ازپيروزي در اين انتخابات باعث شده تا دعواهاي درون جناحي شان به اوج خود برسد تا حدي که دو يا چند ليست در انتخابات داشته باشند؛ نکتهاي که بي ترديد در نهايت به سود اصلاحطلبان تمام ميشود.
آخرين نظرسنجيها قاليبافيها کمتر از اصلاحطلبان
همه اينها در حالي است که نتايج نظرسنجيها نيز نشان ميدهد که برخلاف تصورات مردم همچنان ليست اصلاحطلبان بر ليست قاليبافيها که بسياري آن را پيروز ميدان ميدانند ترجيح ميدهند. طي آخرين نظرسنجيها 10.4 درصد به ليست اصلاحطلبان، 10.2 درصد به ليست قاليباف، اقبالي نشان خواهند داد. باقي مردم نيز يا استاني و شخصي راي ميدهند و يا توجهي به ليستها ندارند. اين نظرسنجي نشان ميدهد که هنوز اعتماد مردم به اصلاحطلبان بيشتر از اصولگرايان موسوم به قاليبافيها و نئواصولگرايان و يا جامعه سنتي است.
استراتژي اصلاحطلبان چيست؟
اما پرسش مهمتر اين است که اصلاحطلبان به واسطه رد صلاحيت برخي چهرهها چه خواهند کرد؟ يک منبع آگاه در اينباره از تلاشهاي مضاعف اصلاحطلبان در همين راستا خبر داد. او در اينباره اظهار کرد که اصلاحطلبان تمامي تلاششان را براي اينکه در تمام شهرها ليست داشته باشند انجام ميدهند و براي اين مهم علي رغم رد صلاحيت برخي اصلاحطلبان به سراغ چهرههاي ناشناخته با درونمايه اصلاحطلبي براي تشکيل ليست ميروند.
اين فرد در اينباره اظهار کرد: در سال 94 نيز ليست اميد به غير از چند تن با چهرههاي ناشناختهاي بسته شد، اما ديديم که در آن موقع چهرههاي ناشناختهاي مانند محمود صادقي و پروانه سلحشوري که مردم آنها را نميشناختند شناخته شدند. اينبار هم اصلاحطلبان با قرار دادن چهرههاي ناشناخته اما توانمند در ليست خود تجربه موفق خود را تکرار ميکنند و چهبسا افرادي با پتانسيلهايي بالاتر را روانه مجلس خواهند کرد.
اين منبع آگاه البته در پاسخ به اين سوال ما که آيا اصلاحطلبان اينبارهم مانند سال 94 با اصولگرايان ميانه يا اعتداليون ليست ائتلافي خواهند داد يا آنها را در ليست خود ميگنجانند؟ با صراحت ميگويد: اصلاحطلبان به هيچ عنوان حتي در چنين شرايطي، بناي ائتلاف با اعتداليون و اصولگرايان را ندارند.
وي اضافه کرد: برنامه اصلاحطلبان اين است که اگر چه انتخابات را تحريم نميکنند، اما قرار هم نيست تا صرفا با تشويق مردم به پاي صندوقهاي راي، به آنها بگويند که به ليست رقيب راي بدهند چنين چيزي در قاموس اين جريان نميتواند بگنجد. بلکه اين جريان با تمام قوا با کمترينها نيز در اين انتخابات ليست مجزا ميدهد و به رقابت ميپردازد.
اين منبع ميافزايد: البته هنوز رايزنيهاي اصلاحطلبان با مقامات مختلف درباره رد صلاحيتها ادامه دارد.
او ميگويد: در دوره پيش نيز در ابتدا به ليست ناشناخته اميد هجمه شد، اما با توجه به اينکه مردم ليستي راي دادند ما به پيروزي رسيديم و اين اتفاق را مردم دو سال بعد در ليست انتخابات شوراي شهر نيز تکرار کردند و نشان دادند منش اصلاحطلبي برايشان مهم است تا اشخاص موجود در ليست. براي همين است که اصلاحطلبان علي رغم همه مشکلات در اين انتخابات با انگيزه حضور خواهند داشت. اظهارات اين منبع آگاه درکنار دلايل ديگري که از آنها ياد شد ميتواند اين موضوع را بيان کند که از پيش بازنده بودن اصلاحطلبان را به اين سادگيها نميتوان پذيرفت و استراتژي اصلاحطلبان در شرايط فعلي مبارزه براي پيروزي است تا از اين طريق همراهي خود را با مردم و نظام نشان دهند.