2020-04-02T18:20:00+04:30
(۱۸:۲۰) ۱۳۹۹/۰۱/۱۴
شرق
لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد!
http://akhr.ir/6211449
شرق/ متن پيش رو در شرق منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
داستان عادل فردوسيپور و تلويزيون، عاشقانهاي دراماتيک بود که حالا ديگر در آن خبري از دلدادگي نيست و نفرت حکومت ميکند؛ تعدادي از مسئولان سيما، خاصه آنهايي که در شبکه سه روي کار آمدند، نزديک به يک سال و اندي ميشود که چشم ديدن عادل را ندارند. آنها با تأکيد روي اين فرضيه که بايد به اين مجري بفهمانند «کت تن کيست»، او را ابتدا به حاشيه رانده و سپس پاي خودش و برنامه محبوبش را از تلويزيون بريدند. حکم اين بود که خبري از پخش تصوير عادل در سيما نباشد؛ زمان که جلوتر رفت، حکم ثانويه ايجاب ميکرد عادل به عشق اولش يعني گزارشگري هم رجوع نکند.
شايد اگر انگ غرضورزي و حسادت به مسئولان شبکه سه نميخورد، کاري ميکردند صداي عادل هم از تلويزيون، در هر شبکهاش پخش نشود. بااينحال، همان نيمچه صداي عادل را هم محدود کردند به گفتن نريشن در برنامه فوتبال 120؛ برنامهاي که به صورت اختصاصي به فوتبال خارجي ميپردازد و اصطکاکي با برنامههاي داخلي نداشت. البته که پخش تصوير عادل در همان شبکه نيز حکم ميوه ممنوعه را دارد.
عادل اما در همه اين روزهاي سخت سعي ميکرد نشان دهد هنوز فرزند صداوسيماست؛ او روزهاي نخستي که شنيده بود عرصه در محل کار برايش تنگ شده، سعي ميکرد هنوز به معشوقهاش (تلويزيون) عشق بورزد؛ او روي پيشنهادهاي کلان و چشمگير شبکههاي آنطرفآبي چشم بست (کاري که مزدک ميرزايي انجامش نداد)، به اين اميد که دوباره «90اش» را به آغوش بگيرد؛ خودش را فرزند صداوسيما خطاب کرد تا نشان دهد با وجود بيمهريها، هنوز مهر خانواده را در گوشهاي از دل دارد.
زمان که جلو رفت، عشق عادل به سيما هم رنگ باخت. او عطش هميشگي براي ابراز محبت به تلويزيون را نداشت و حالا هم حتي اگر خودش تکذيب کند، پرواضح است که تنفر از رفتاري که با او شده، وجودش را گرفته است.
عادل هم شايد بيش از اندازه خوشبين بود يا هست؛ او هنوز هم باور دارد با ايجاد تغييراتي ساختاري در کادر مديريت شبکه سه، فرصت بازگشت به سيما را دارد. اين خوشبيني يا انتظار فرصت، براي گرفتن انتقام از آنهايي است که معشوقهاش را از چنگش بيرون کشيدهاند يا هنوز هم تهماندهاي از عشق قديمي به سيما.
البته هرچه از دوري عادل گذشته، بيشتر پي برده بازگشتش به يک جادو نياز دارد تا تغييرات ساختاري؛ او حالا نهتنها جايي در تلويزيون ندارد، بلکه وبسايتي که در حاشيه همان برنامه محبوب هم ساخته بود، از او گرفتهاند تا ديگر عادل و 90، رسما کاري با سيما نداشته باشند.
داستان اما به همين سادگيها نميتواند به پايان برسد؛ عشق هرچه قديميتر، فراموشياش محالتر. عادل نهتنها در بين افراد حاضر در تلويزيون، بلکه در بطن جامعه و در سطوح مختلف سياسي و اجتماعي نيز براي خودش صاحب پايگاه شده است. به ظاهر اين پايگاه حاصل درستکاري و پاک کارکردن او در مدتهاي طولاني است و شايد همين خصيصه است که هرکسي که پايش به طريقي به تلويزيون باز ميشود، سعي ميکند از فردوسيپور و عدالتش حرفي به ميان بياورد.
اينجا درست همانجايي است که تضادها خودنمايي ميکند؛ سيما که تلاش زيادي براي ضربدرزدن روي اسم عادل کرده، در وانفسايي گير آمده که برايش باورکردني نيست؛ مسئولان تلويزيون که به دليل بيکيفيتبودن برنامههاي ارائهشده، مدتهاست قافيه را به شبکههاي ماهوارهاي و جديدا شبکههاي اينترنتي باختهاند، با دعوتکردن از چهرههايي که به زعمشان براي مخاطب جذاب هستند، تلاش ميکنند آب رفته را به جوي برگردانند.
مدعوين اما کار را براي تلويزيون سختتر کردهاند! نه همه آنها، بلکه تعدادي که به قدرت فضاي مجازي باور دارند و نميخواهند حرف و عملشان با يکديگر تضاد داشته باشد؛ يکي مثل پژمان جمشيدي که دوستياش با عادل زبانزد است. او به برنامه دورهمي مهران مديري ميرود تا ميهمان يکي از همان برنامههاي سرگرمکننده سيما باشد؛ ولي وقتي صحبت از خاليبودن جاي عادل در تلويزيون ميکند، تيغ تيز سانسور، صدا و تصويرش را ميبرد؛ گويي اين خط«قرمزتر» از چيزي است که بشود از کنارش عبور کرد!
عادل فردوسيپور، کسي که حسامالدين آشنا، مشاور حسن روحاني و نماينده قوه مجريه در شوراي نظارت بر صداوسيما، او را بهترين مجري تلويزيون ميداند و با نوشتن نامه به محسنياژهاي، رئيس شوراي نظارت، ميخواهد مقدمات بازگشتش به تلويزيون فراهم شود، حالا نامش هم براي سيماييها دردسرساز است. آنها تا جايي که ميتوانند عادل را سانسور ميکنند؛ به اين اميد که رفتهرفته فراموش شود کسي به اسم فردوسيپور نزديک به يک دهه بهترين مجري همين شبکهها بود. تلويزيون براي عبور از عادل، رويکرد مشخصي دارد؛ سانسور اسمش در برنامههاي از پيش ضبطشده. البته اين مورد شامل استثنا هم ميشود؛ اگر کسي در برنامه ضبطشده از عادل فردوسيپور انتقاد کند و بد بگويد، سانسورچي به زحمت نميافتد.
اينطور نيست که حذف عادل و 90 در برنامههاي ضبطشده تازگي داشته باشد؛ چون در شاهکاري جذابتر، همين چند ماه پيش که بازپخش سريال قديمي پژمان هم دوباره روي آنتن رفته بود، به طرز شگفتآوري آن قسمت از سريال که اشارهاي مختصر به برنامه 90 داشت، سانسور شد!
حالا اما اين تصميم به سانسور، معضلي عجيبتر هم شده؛ اگر کسي در برنامه زنده از عادل فردوسيپور حرف بزند، چه؟ اتفاقي که 26 اسفند در همين برنامهاي که مثلا جايگزين برنامه 90 و عادل فردوسيپور شده است، رخ داد؛ جايي که سروش رفيعي در کنار شجاع خليلزاده روي آنتن زنده از جاي خالي عادل فردوسيپور گفت و او را با لفظ استاد خطاب قرار داد. آنجا اما سناريو يکباره تغيير کرد و مجري، دوست قديمي فردوسيپور و متهم رديف ثانويه حذف عادل، در اقدامي جالب، خبر از دلتنگي همه(!) براي عادل فردوسيپور داد. عجيب آنکه اندکي بعد از آن دلتنگي، در برنامه دورهمي از شبکه نسيم، بيربطترين شبکه به عادل فردوسيپور و ورزش، نام عادل سانسور شد تا مشخص شود چيزي تغيير نکرده؛ عادل بايد در سيما سانسور شود.
بازار