سرمقاله اعتماد/ کرونای پاییزی
اعتماد/ « کروناي پاييزي » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته قاسم ميرزايينيکو است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
پيش درآمد: تهچين با مخلفات شرايط حاد کرونايي و تعطيلي کشور و مجلس و اظهارات آنچناني و انتخابات امريکا و برجام و مذاکرات و بيش
يکم) کرونا و نيازها : با سپاس فراوان چندباره از کادر درماني و همدلي و همدردي با خانوادههاي داغدار عزيز از دست داده که اميد است هر چه سريعتر دفع و رفع بلا شود. بايد بدانيم که با شعار و داد و فرياد قطعا نميتوان گستردگي بيماري، هجوم بيماران به مراکز درماني، خستگي بيش از حد کادر پزشکي و کمبود امکانات و تجهيزات بهويژه دارو و کيت و... (اتکاي آن به خارج) را حل و فصل و سر و سامان داد. تعطيلي سراسري براي زدودن اين بيماري از سفره و زندگي مردم، آرزوي همه است و لطف خداوند، اما مخارج زندگي روزمره و نيازهاي اساسي دهکهاي نيازمند، نان شب و يک وعده غذاي گرم را چگونه بايد تامين کرد؟! کسري بودجه و بنبست تحريم فروش کامل نفت، صادرات نفت را به حداقل رسانده و عملا همه فريادها از نبود بودجه و پشتيباني است!
اما به راستي وزير بهداشت و رييس ستاد کرونا آيا از ميزان تخصيص نهايي، آن هم با حمايت و تاييد رهبري بيخبر هستند؟! پس 100 درصد مساله ساده نيست و راهي وجود ندارد مگر درآمد بيشتر ارزي، بالا رفتن سهم منابع بودجه، ورود و تامين ارز و بالا رفتن سهم حضور بينالمللي.
دوم) مجلس و ساختمان پارلمان و نمايندگان : نماينده استان يزد در ۲۸ آبانماه فرياد زد: «امروز مجلس ديگر در راس امور که هيچ؛ در پايين امور هم نيست... آقاي قاليباف شما بايد از شأن مجلس دفاع کنيد. يکبار شده خدمت رهبر معظم انقلاب برسيد و بگوييد از مجلس چيزي باقي نمانده است، فقط يک ساختمان باقي مانده و ۲۹۰ نفر آدم؟!» «دکتر محمدباقر قاليباف»، رييس مجلس انقلابي شوراي اسلامي در تازهترين اظهارات خود در تريبون مجلس با اشاره به دولت، مجلس و بانک مرکزي، مشکلات اقتصادي اين روزهاي کشور را به اين 3 نهاد مرتبط دانست. او گفت: «تصميمات ما در حوزه مسکن، بورس، کالاهاي اساسي، گمرک، سياستهاي پولي و بانکي، نظام بودجهريزي، اختصاص ارز ترجيحي، سوداگري در بازارهاي ارز و خودرو، بيتفاوتي نسبت به گرانيها، رها کردن بازار و بيتوجهي به توليد ملي به پاستور، بهارستان، باب همايون و ميرداماد ارتباط دارد، نه جورجيا و ميشيگان و آريزونا (البته با تلفظ خاص خود ايشان!)» اين سخنان آشنايي است که مدام تکرار ميشود؛ خاص و کاناليزه که مسائل داخلي و اقتصادي ما به خارج ربطي ندارد، همه چيز همينجاست، براي سرپوش گذاشتن به مشکلات و بحرانهاي حاد کشور است! البته بايد گفت که امروز تمام دنيا با بحران تورم و رکود و حضور غريبهاي به نام کرونا روبهرو است و اين فقط قصه سرزمين ما نيست اما در همين رابطه چند مورد را ياد آوري ميکنم:
- فروش نفت براي کشوري چون جمهوري اسلامي وابسته به ارز نفت؛
- برگشت منابع ارزي از کدام سيستم و طي کدام مکانيسم؛
- نفت هم صفر! و بينيازي و خوداتکايي! خيلي هم خوب! منابع تامين بودجه کشور از کجا؟
- نيازهاي مواد اوليه کارخانجات مهم کشور و کالاهاي سرمايهاي از کجا تامين شود؟!
- هواپيماها و نيازهاي ناوگان حمل و نقل کشور از راه و راهآهن و خطوط هوايي چگونه بايد چرخش بگردد، با کدام بودجه ارزي و با مشارکت کدام کشورها؟
- نيازهاي اصلي درماني و بهويژه دارو و امکانات اصلي پزشکي در تمامي سطوح از اتاق عمل تا پروتزهاي استخواني و داروهاي خاص بيماران سرطاني و دياليزي و...
- ماشينآلات، نهادههاي دامي، سم و مواد اوليه، نيازمنديهاي تکنولوژي و دهها موارد ديگر؛
- خودرو و کارخانجات خودروسازي و کارگاههاي قطعهسازي، چه ميزان وابستگي به کالاي خارجي دارد و مواد اوليه چگونه بايد هر روز تامين شود؟
و دهها موارد ديگر که هر دانشآموزي که در زيرزمين خانه خود توليد انرژي هستهاي ميکند (به قول محمود احمدينژاد) به راحتي ميتواند محاسبه کند که به اين سادگي نيست که اگر دروازههاي کشور را ببنديم، خود ميتوانيم!
اينها را گفتم که بگويم در اين مورد هم هر عقل سليمي ميداند که بايد ارتباطات جهاني و منطقهاي ما برقرار باشد؛ چراکه چين سوسياليست و روسيه ابرقدرت هم با دنيا قهر نيستند و روابط تجاري دارند و به قول برادر کيهانيمان کاش شريک استراتژيک ما باشند و ما از ترس قهر آنها بتوانيم مذاکره کنيم!
سوم) انتخابات امريکا، برجام و فرجام مذاکرات : نکته ديگر اينکه بالاخره «بايدن» در امريکا نهايي ميشود و گويا دوستداران داخلي ترامپ، نااميد!
اما تغيير شرايط در امريکا چه فرصتي را ايجاد خواهد کرد و ما چه عکسالعملي خواهيم داشت، بازميگردد به تصميمات نظام و سران کشور البته با توجه به وضعيت معيشت مردم و فشار تحريمها!
در اين باره اما بايد گفت:
- نقش مديريت و ناکارآمدي مديريتي، فساد نهادينه و دوگانههاي فرماندهي سياسي، اقتصادي و... شايد بخشي از مشکلات کشور باشد؛ اما چند درصد؟! همه مشکلات علتش اصلاحطلبان و دولت و مديران است؟! شايد اين انتقاد درست باشد، اما شيپور را از سر گشاد ننوازيم و وارونه در آن ندميم!
- دور انداختن متخصصان و ردصلاحيت و نظارت استصوابي و برچسب زدن به اهالي انقلاب کجا ريشه دارد؟! و آيا درد مردم حذف و نفرتپراکني و تحريکات داخلي نسبت به اين گروه حداقلي است؟! (چه آنچه از اصلاحطلبان به قول دلواپسان، چيزي نمانده است!) پارادوکس دلواپسان چيست؟!
- جنگ اقتصادي، تحريم، پاره کردن و آتش زدن برجام داخل کشور و ترامپ از آنسو و فشار اقتصادي و تحريمهاي زنجيرهاي که انگار تمامشدني نيست، کلا مهم نيست يا براي اين دولت مهم نيست؟! يا شايد مردم مهم نيستند؟!
- آيا کشورهايي که در عمل و نه در سطح شعار، روابط اقتصادي خود را با ما کاهش داده يا قطع کردهاند، مهم نيستند؟!
- دسترسي به يکسري مولفههاي اصلي شامل تکنولوژي، سرمايه و تجارت بينالمللي چگونه اتفاق ميافتد؟!
- کالاهاي توليدي که دستاورد منابع نفتي و گازي است، چگونه بايد در اختيار مردم قرار گيرد؟!
- رفع بحران اقتصادي را جناب رييس مجلس، گويا با تغيير نگاه درمان کردهاند! علي برکتالله! اين را هم بدانيم بد نيست که کشور بايد تجارت منطقهاي و بينالمللي داشته باشد يا نه؟!
- مردم تا کي بايد با فقر و فساد و محروميت و از همه مهمتر شکاف طبقاتي و بيعدالتي اجتماعي دست و پنجه نرم کنند؟! در حالي که روزبهروز معيشتشان دشوارتر ميشود، تا کي قرار است کاهش ارزش پول ملي و داراييهايشان ادامه داشته باشد؟!
در نهايت واقعيت آن است که يگانه راهحل برونرفت از شرايط بحراني و تحريمي، از بين بردن عوامل ايجادکننده اين شرايط است. وگرنه هر روز و هر ساعت، مردم نهتنها روي توسعه را نخواهند ديد که تاخير لحظهاي در اين راستا، خالي شدن صندوق ذخيره ارزي، سقوط بورس، بالا رفتن ارز و کاهش ارزش پول ملي و فقر و احتياج را به دنبال خواهد داشت.