سرمقاله کیهان/ آیا اقتصاد و رفع تحریمها برای برجامیان مهم است؟
کيهان/ « آيا اقتصاد و رفع تحريمها براي برجاميان مهم است؟ » عنوان يادداشت روز در روزنامه کيهان به قلم جعفر بلوري است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
اينکه «دونالد ترامپ و جو بايدن با هم فرق دارند يا نه» و «پيروزي بايدن براي ايران خوب است يا خير؟» مدتي است از سوي يک جريان سياسي و به عمد در حال تبديل شدن به، نه صرفاً «يک مسئله» که، به «مسئله اول کشور» است، آن هم در شرايطي که کشور بهشدت نياز به پرهيز از حاشيه و در ميدان بودنِ دولتمردان دارد. اين رَوَند گاهي آنقدر شور ميشود که ميتوان ردپاي مُبلّغان آن را در لايحه بودجهاي که ديروز با اسنپ! تقديم مجلس شد، ديد. در لايحه بودجه سال 1400، فروش روزانه 2 ميليون و 300 هزار بشکه نفت پيشبيني شده است! که بهنظر ميرسد بيارتباط با نگاه اين طيف به آمدن بايدن و رفع تحريمها نيست. همينقدر مضحک!
اما چرا اين طيف اينقدر از آمدن بايدن خوشحالند؟ چرا برخي از اين طيف، درست مثل کارکنان ستاد انتخاباتي بايدن در حال تبليغ نتايج به اصطلاح درخشان! پيروزي او براي ايرانند و اگر کسي به اين رويکرد انتقادي ميکند او را به توپ بسته و ميگويند، «شما هم از رفتن ترامپ ناراحتيد؟» اصلا آمدن و رفتن يک رئيسجمهور هزاران کيلومتر آنطرفتر، چه ربطي به توسعه اقتصادي يک کشور ديگر دارد؟ اصلا آيا آنها واقعاً معتقدند با آمدن يک دموکرات در آمريکا، اوضاع اقتصادي ايران بهبود مييابد يا نه مسئله اصلا اقتصاد نيست و پاي مسائل مهمتر و پيچيدهتري در ميان است؟!
قبلاً در همين ستون نوشته بوديم، باز هم تکرار ميکنيم که، بين ترامپ و بايدن تفاوت بسيار است. از اسم و سن و قيافه و وزن آنها بگير تا برنامهها و روشهايي که در اجراي طرحهاي خود در داخل و خارج آمريکا. مگر ميشود دو نفر در دنيا پيدا کرد که با هم تفاوت نداشته باشند؟! بنابر اين ما هم وجود تفاوت بين اين دو را انکار نميکنيم. اما آيا در دشمني با ايران هم بين اين دو تفاوت هست؟ پاسخ اين سؤال نيز «آري» است. در نفسِ دشمني با ايران و «هدف» چطور؟ اينجا ديگر پاسخ «آري» نيست. آنها در نفس دشمني با کشورمان و هدفي که دنبال ميکنند، هيچ اختلافي - تأکيد ميشود - هيچ اختلافي با هم ندارند. اين را ما نميگوييم خود بايدن ميگويد.
ستوننويس نيويورکتايمز، ديروز پس از مصاحبه با جو بايدن درباره موضع او حول برجام اينطور نوشت: «ديدگاه بايدن و تيم امنيت ملي او اين است که وقتي توافق از سوي دو طرف احيا شد، بايد يک دور بسيار کوتاهي از مذاکرات برگزار شود تا زمان محدوديتها بر توليد مواد شکافپذير در ايران که ميتواند براي ساخت بمب [اتم] به کار رود، افزايش يابد - زماني که طبق توافق کنوني ۱۵ سال است- و همچنين به فعاليتهاي منطقهاي شرورانه ايران از طريق نوّابش در لبنان، عراق، سوريه و يمن نيز بپردازد... در حالت ايدهآل، تيم بايدن ميخواهد شاهد اين باشد که مذاکرات آتي نه تنها شامل امضاکنندگان اصلي توافق - ايران، آمريکا، روسيه، چين، انگليس، فرانسه، آلمان و اتحاديه اروپا - باشد، بلکه همسايگان ايران مخصوصاًً عربستان سعودي و امارات عربي متحده را نيز دربر گيرد... از نظر تيم بايدن نگراني امنيت ملي آمريکا اکنون تحت کنترل درآوردن مجدد برنامه هستهاي ايران و نظارت کامل بر آن است... از ديد آنها، توليد سلاح اتمي در ايران تهديد مستقيم امنيت ملي براي ايالات متحده و
رژيم جهاني کنترل تسليحات اتميِ اِنپيتي است...».
حالا شما بفرمائيد! تفاوتي در دشمني و اهداف اين دو در مواجهه با ايران در اين موضع که 24 ساعت از اتخاذ آن نگذشته، ميبينيد؟ اينجا ديگر حتي در شکل دشمني بايدن و ترامپ با برنامه هستهاي ايران نيز تفاوت زيادي ديده نميشود جز اينکه، بايدن در چارچوب «برجام» بهدنبال گرفتن ساير مولفههاي قدرتمان است و ترامپ خارج از چارچوب برجام بهدنبال گرفتن ساير مولفههاي قدرتمان بود. پس هر دو بهدنبال گرفتن مولفههاي قدرتمان هستند! نيستند؟!
آن طيف سياسي که در ايران بهدنبال تحريف واقعيت و بزک «بايدن» هستند، آيا مواضع بايدن را نديدهاند؟ بعيد است نديده باشند. اين طيف آنقدر ريز، اخبار مربوط به ايشان را دنبال ميکنند که حتي ميدانند، چند دورَگه ايراني - آمريکايي ممکن است! در دولت بايدني که هنوز نيامده حضور داشته باشد! آيا نميدانند، کشورها با تلاش، زحمت، فداکاري، فرمول، برنامه و... توسعه مييابند نه با نزديک يا دور شدن به کشوري ديگر؟ اين را هم ميدانند. پس مسئله آنها چيست؟ شايد هدف آنها اصلا رفع مشکلات اقتصادي و حتي رفع تحريمها هم نباشد. بهعنوان فقط يک مثال، به اين مورد توجه کنيد:
مجلس طرحي را آماده کرده که با آن، اروپاييها را وادار به اجراي تعهدات برجاميشان کرده و تحريمها را لغو کند. اما دولت محترم و تيم رسانهاي آن با اين طرح بهشدت و به شکل عجيبي مخالفت ميکنند. طي همين يکي دو روز گذشته، شدت و موج موضعگيريها عليه طرح ضدتحريمي مجلس خيلي تندتر و شديدتر از تمام موضعگيريهايشان عليه اروپا و آمريکايي بوده که اين تحريمها را به کشورمان تحميل کردهاند! آيا اينطور بهنظر نميرسد که هدف اين طيف - يا دستکم هدف اول اين طيف - رفع تحريمها و گشايش اقتصادي نيست؟! که اگر بود، بايد به استقبال مجلس ميرفتند. جالب اينکه اين طرح در چارچوب برجام هم هست. پس مسئله چيست؟
بهنظر ميرسد، مسئله بخشي از اين طيف، اصلا اقتصاد و تحريم نيست. علاوه بر آنچه در بالا اشاره شد، دلايل ديگري نيز براي اين ادعا وجود دارد. مثلا همين که براي رفع برخي مشکلات حلشدني اقتصادي، «جدي» کار نميکنند. يا چوب لاي چرخ کساني ميگذارند که دارند کار ميکنند. رفع معضل «فساد» يا گرانيهايي که هيچ ارتباطي نه به ارز دارند نه با خارج از کشور، برخي شلختگيها و سوءمديريتها که شنيدن آن عرق شرم بر پيشاني مينشاند و... همه اين سؤال را به ذهن متبادر ميکند که «نکند کاسهاي زير نيمکاسه است!»
اگر مسئله آنها، اقتصاد و رفع تحريمها نيست، پس چيست؟ براي يافتن پاسخ اين سؤال بايد ديد، اين معضلات چه آوردهاي براي آنها دارد و اينکه در پوشش راهحل، «آدرس کجا را ميدهند»؛ پاسخ همانجاست. آورده معضلات اقتصادي براي اين طيف، دستکم در سال 92، «قدرت» بود! شايد براي انتخابات 1400 خوابهايي ديده باشند که در اينجا به آن نميپردازيم. اما آدرسي که در پوشش راهحل ميدهند. برخي از اين طيف صراحتاً ميگويند «براي حل معضلات اقتصادي بايد مسائلمان را با آمريکا حل کنيم».
مسئله ما با آمريکا «استقلال» ماست و اينکه «نظمي را که فاتحان جنگ جهاني دوم به زور بر دنيا تحميل کردهاند قبول نداريم». رژيم صهيونيستي را که همين چند روز پيش، يکي ديگر از دانشمندان کشورمان را ترور کرد، تروريست و نامشروع ميدانيم و به متحدانمان در منطقه و دنيا کمک ميکنيم. وقتي اين طيف ميگويند، «مسئله هستهاي را حل کرديم. بايد برويم ساير مسائلمان را هم با آمريکا حل و فصل کنيم» دقيقاً منظورشان همين مواردي است که اشاره کرديم (و موارد ديگري که بيان آن را به زمان ديگري موکول ميکنيم). به نظر ميرسد که برخي از اعضاي اين طيف در واقع با انقلاب 57 مخالف باشند! راهحلشان ميگويد برگرديم به قبل از انقلاب. اين را بعضاً، نه به تلويح که به تصريح ميگويند. برخي از اين طيف به گفته شيمون پرز، رئيس اسبق رژيم صهيونيستي، سرمايههاي اسرائيل در ايرانند.
در صورت «درست» فرض کردن اين تحليل، ميتوان ريشه برخي معضلات اقتصادي که هيچ منطق اقتصادي پشت آنها وجود ندارد را در نفوذيهاي رخنه کرده در برخي از مراکز مشاورهدهنده و يا تصميمساز يافت!! اينجا نقش دشمن بيروني و تحريمها را در بهوجود آمدن اين معضلات رد نميکنيم اما به گفته همين طيف، تنها 30 درصد مشکلات اقتصادي، عامل خارجي دارد و بقيه، حاصل سوءمديريت است!
انشاءالله که تحليلمان غلط باشد اما بهنظر ميرسد، در هفت هشت ماه آينده، با اين طيف مسئلهها خواهيم داشت. دو قطبي
«معيشت-مذاکره» خطي است که اين طيف برگزيده و قصد دارد در مدت باقيمانده از دولت آقاي روحاني، معيشت مردم را به آن گره بزنند. به بازار، اخبار و گزارشهايي که بعد از طرح برجامي مجلس روي خروجي رسانههايشان قرار ميگيرد نگاه کنيد! به تحريفهاي عجيبي که از شخصيت عظيم شهيد محسن فخريزاده ميکنند دقت کنيد! انگار معيشت مردم را به گروگان گرفته و براي حفظ شأن برجامي که تمام گرفتاريهاي اقتصادي و امنيتي اين سالهاي ما از آن است، خط و مرزي نميشناسند. دانشمندي را که ايران را اتمي کرد، جزو گروهي جا ميزنند که، توان هستهايمان را زير بتن دفن کرد!