سرمقاله ابتکار/ خطای شناختی از خواست مردم
ابتکار/ « خطاي شناختي از خواست مردم » عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار نوشته ژوبين صفاري است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
هرچه به انتخابات رياست جمهوري 1400 نزديک ميشويم اظهارنظرهاي سياسيون نيز بيشتر ميشود و البته طي روزهاي اخير صحبتهاي محمود واعظي درخصوص نقش کمرنگ جريان اصلاحطلبي در پيروز شدن حسن روحاني در پاسخ به صادق خرازي با واکنشهايي همراه شد. البته سخنان واعظي عليه اصلاحطلبان بيسابقه نيست و طي اين چند سال هرازگاهي تکرار شده است. با اين حال شايد کمتر کسي ترديد داشته باشد که بدنه اجتماعي با تکيه بر حمايتهاي بزرگان اصلاحطلب و البته شعارهايي از همين جنس که توسط حسن روحاني مطرح شد؛ پاي صندوقهاي راي آمدند. اما فارغ از بررسي دلايل اين آلزايمر سياسي توسط برخي از افراد نزديک به رئيس جمهوري ميتوان موضوع را از منظر ديگري نيز بررسي کرد.
به بيان ديگر راي مردم در سال 92 با سال 96 تفاوتهايي جامعه شناختي دارد که در اين خصوص نيز کارشناسان سياسي اظهارنظرهايي را داشتهاند. اگر در سال 92 مردم به صورت سلبي پاي صندوق هاي راي رفتند اما در سال 96 به اميد گشايشهاي بيشتر در عرصه اقتصادي، سياسي و روابط بينالملل و با مشاهده نشانه هاي مثبت در دور اول به حسن روحاني راي دادند.
درنهايت اما اميد براي بازنگشتن به عقب با توجه به عملکرد دولت در مردم تبديل به ياسي شد که نمود آن را در انتخابات مجلس يازدهم ديديم. آقاي واعظي اگر فکر ميکند که راي مردم نه به اصلاحات که به واسطه تلاش ستاد ايشان با مباني اصولگرايي بوده است يا دچار خطاي شناختي از ساز و کار انتخابات در ايران شده است يا فراموش کرده که اساساً مشارکتهاي بالاي مردم در ادوار مختلف انتخابات از جمله خرداد 76 که ايشان خود جزو طرفداران جناح رقيب يعني آقاي ناطق نوري بوده است؛ به واسطه حضور جريان اصلاح طلب در انتخابات بوده است. اينکه جريان اصلاح طلب با برخي از چهره هاي اش نتوانستند آنطور که افکار عمومي انتظار داشت عملکرد مثبتي داشته باشد بحث جداگانه اي است.
اما درنهايت چيزي که در اين مناظرات کلامي در آستانه انتخابات مغفول مانده عدم شناخت جريانهاي سياسي و افراد آن، از فضاي اجتماعي کشور است. به بيان ديگر اگر مردم دو جريان اصلي را به عنوان پيشران حضور در مسئوليت چه در قوه مجريه و چه در قوه مقننه مي شناسند، حالا به واسطه نتايج حضور هر دو جريان اصلاح طلب و اصولگرا در قدرت، از عملکرد اين دو جريان چندان رضايتي ندارند. به بيان ديگر چه بخواهيم چه نخواهيم محمود احمدي نژاد عليرغم انکار خود و اطرافيانش محصول حمايت هاي جريان اصولگرايي در کشور است که در بسياري از عرصه کارنامه موفقي نداشت و حسن روحاني نيز عليرغم انکار اطرافيانش و حتي برخي افراد اصلاحطلب، محصول حمايتهاي جريان اصلاحطلبي است که او هم در دور دوم کارنامه قابل قبولي نداشته است. بنابراين آنچه امروز براي فضاي انتخاباتي سال 1400 مخاطرهآميز است همين عدم درک مناسب از فضاي اجتماعي و انفعال جريان ها و احزاب سياسي از واقعيت بطن جامعه است. شرايطي که مي تواند با توجه به نداشتن مانيفست قدرتمند از سوي احزاب، اقبال عمومي به سمت فردي رود که باز هم بر شعارهاي پوپوليستي تکيه داشته باشد. هرچند شرايط به گونه اي است که حتي شعارهاي پوپوليسيتي نيز با رنگ و لعاب گذشته خريدار چنداني نخواهد داشت. با اين همه به نظر مي رسد مشارکت گسترده مردم در انتخابات 1400 فارغ از اين بحث هاي تکراري و غيرکاربردي ميان افراد و گروهها رقم خواهد خواهد خورد. هرچند که جريانهاي سياسي هنوز در فاصله چند ماه مانده به انتخابات هنوز برنامه مشخصي فارغ از اين کشمکش هاي فرسايشي براي افکار عمومي ارائه نکرده است.