ریشه ترس بورس بازان
دنياي اقتصاد/متن پيش رو در دنياي اقتصاد منتشر شده و انتشار آن در اخرين خبر به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
علي صادقين، مدرس و پژوهشگر اقتصادي/ وضعيت کنوني بازار سهام نشانگر ترس دسته جمعي و در واقع قهر سرمايهگذاران با شاخصهاي بنيادي است که دلايل ريشهاي در چند ماه گذشته دارد. از طرفي شاهد هستيم که گزارشهايي از جمله ۹ ماهه، پاييز و حتي عملکرد شرکتها در دي ماه از منظر بنيادي فوقالعاده بود. افزايش سود ناخالص عملياتي، رشد سود خالص، رشد فروش و حتي حاشيه سود را شرکتها در اين مدت تجربه کردند منتها با صفهاي فروش يا بعضا نمادهاي قرمز رنگ مواجه شدند.
نگاه درجه دوم دولت به بازار سرمايه از جمله عواملي است که شرايط فعلي را رقم زده است، به اين معني که بازار سرمايه اولويت اصلي براي تامين مالي و حتي در حوزه شفافيت در قيمتگذاري مورد توجه دولت قرار ندارد. اين موضوع به کرات در رفتارهاي متناقض و سياستهاي مختلف اين نهاد مشاهده شده است.
دستورالعملها و قوانين مکرر در کنار تناقض در سياستگذاري سه وزارتخانه و ايجاد نوعي ناهماهنگي باعث شده است که امروز ديد بازار کوتاه مدت شده، بهجاي ديدگاه بنيادي به طور کامل مبتني بر معاملات نوسانگيري و الگوريتمي عمل ميشود، خروج برخي از بازيگران جديد که به علت ضررهاي هنگفت با يک قهر بزرگ پول را از بازار سرمايه خارج ميکنند که اين مهم در ميانمدت باعث ميشود که هر آنچه از يکسال گذشته تاکنون انباشت داشتيم به واسطه چنين مواردي از بين برود.
به طور کلي اين ترس دستهجمعي ريشه در سه عامل ارائه شده دارد که به واسطه اين مهم بازار چند روز مثبت و چند روز منفي ميشود بنابراين در چنين شرايطي اعتمادي به ثبات بيشتر بازار وجود ندارد. دولت در چنين مواقعي بيشتر بازار اوراق را براي تامين مالي در نظر ميگيرد و واگذاري داراييها تقريبا ۳۵ هزار ميليارد تومان به ثبت رسيده است و بيش از ۹۰ هزار ميليارد تومان از بازار اوراق تامين مالي صورت گرفته است. سيستم بانکي و استقراض از بانک مرکزي نکته ديگري است که غالبا مورد توجه دولتمردان قرار دارد. نکته حائز اهميت اين است که بر خلاف شعارها در خصوص تامين مالي شرکتها و پروژهها از بازار سرمايه مشاهده ميکنيم که اين مهم عملا محقق نشد و صرفا سهامداران خردي به بازار اضافه شدند که اکنون دچار ترس دستهجمعي شدهاند و اکثرا ترجيح ميدهند به سمت بازارهايي حرکت کنند که از درآمد ثابتي برخوردار باشند. فارغ از اين موارد هر چه به سمت خوشبيني نسبت به بازگشت به برجام و رفع تحريمها حرکت کنيم انتظار کاهش بيشتر نرخ ارز هم در بازار مطرح ميشود. برخي از سرمايهگذاران امروز با دلاري در محدوده به عنوان مثال ۱۷ هزار توماني آينده را پيش بيني ميکنند که از چنين منظري شرايط فعلي را ارزنده در نظر نميگيرند که بنده با چنين رويکردي به طور کامل مخالف هستم. چرا که در صورت کاهش نرخ دلار يقينا برخي از شرکتهاي واردات محور و صادرات محوري که ميتوانند به واسطه برجام محدوديتهايي را پشت سر بگذارند، وضعيت بهتري را در بازار سهام تجربه خواهند کرد.
نمونه بارز بي اعتمادي سهامداران به دولت در صندوقهاي دارايکم و پالايشي يکم قابل مشاهد است، خود دولت يا نهادهاي زيرمجموعه بايد حداقل بازارگرداني اين دو ETF را بر عهده بگيرند تا حداقل افراد به پول اوليه خود به انضمام سود بدون ريسک برسند. هر چند هميشه مخالف دخالت در بازار سهام هستيم اما در شرايط اضطراري همانند ساير بازارهاي مالي سياستگذار موظف است که دخالت کند. تنها راه براي تداوم سياستهاي آينده دولت و واگذاريهاي ديگر، بازارگرداني مطمئن، مستمر، منسجم و جدي براي اين ۲ صندوق است که حداقل سود بدون ريسک براي خريداران به ارمغان آورد.
به طرز قابل ملاحظهاي ۶۰ درصد ارزش بازار سرمايه مستقيما تحت تاثير بازارهاي جهاني (کاموديتيها) و البته نرخ دلار است. در حوزه پتروشيمي از اوره، آمونياک، اروماتيکسازها، پليمرسازها تا کانيهاي معدني، فلزات رنگي و حتي فرآوردههاي نفتي همگي تحت تاثير قيمتهاي جهاني هستند. بخش قابل توجهي از خوشبيني افزايش درصد سوددهي کاموديتيها تا پايان سال جاري ميلادي متاسفانه با بدبيني ناشي از کاهش ارزش دلار به واسطه تحريمها خنثي شد. اگر بپذيريم که نرخ ارز از منظر سامانه نيما بين ۱۹ تا ۲۱ هزار تومان باقي بماند يقينا در گزارشهاي ۳ ماهه زمستان و بهار آينده با وضعيت چشماندازي که براي قيمتهاي جهاني و بازار کاموديتيها داريم با افزايش پتانسيل EPS براي بسياري از نمادهاي معاملاتي بازار سهام مواجه ميشويم.
به اعتقاد بنده چشمانداز تا خرداد سال ۱۴۰۰ براي شرکتهايي که از گزارش ۳ماهه پاييز و زمستان خوبي برخوردارند مناسب ارزيابي ميشود و يقينا سود معقولي را کسب خواهند کرد. اين مهم در همه صنايع صدق نميکند اما عملکرد شرکتها در دوره ۹ ماهه که از ابتداي سال تاکنون شاهد آن بوديم روند را تا پايان سال و براي فصل مجامع تا حدودي مشخص کرد. گفتني است که اين اتفاق فقط براي نمادهاي بزرگ و ليدر نخواهد افتاد بلکه تمامي صنايع را بايد در نظر بگيريم. همانطور که در گروههايي همانند لاستيک، کاشي و سراميک، شويندهها و فولاديهاي کوچک وضعيت خوبي را تجربه کردهايم.