بایدن همان 12 شرط پمپئو را با کمی اغماض پیگیری میکند
فرهيختگان/متن پيش رو در فرهيختگان منتشر شده و انتشار آن به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
تفاوت زيادي بين آمريکاي بايدن با آمريکاي ترامپ وجود ندارد. آمريکاي ترامپ همان دستورکاري را که مايک پمپئو در 12 بند ارائه کرد، پيش ميبرد، دولت بايدن هم با اندکي اغماض همان ها را ترتيب اثر داد. بنابراين آن خواسته آمريکا چيزي نيست که ايراني ها به آن تن بدهند و بنابراين مقاومت مي کنند.
اميرعلي ابوالفتح، کارشناس مسائل آمريکا در گفتوگو با «فرهيختگان» مناسبات سياسي و رسانهاي اين روزها ميان ايران و ايالاتمتحده را تشريح و تحليل کرد. مشروح اين گفتوگو در ادامه از نظر ميگذرد.
تحريمهاي ذيل فشار حداکثري همچنان پابرجاست و رسانههاي آمريکايي تصوير ميکنند که ايران مخالف مذاکره و گريزان از تعامل است. تحليل شما از شکلگيري چنين فضايي چيست و اهداف آن را چه ميدانيد؟
اين که چرا رسانهها اينگونه خبرسازي ميکنند يا اينگونه تحليل ميکنند، ممکن است منافع خاص خودشان را دنبال کنند که برگرفته از بخش خصوصي يا منافع ملي آمريکاست. چنين رفتارهايي البته پديدآورنده يک سوال بنيادين هم هست؛ اينکه چه کسي، چه کسي را تحريم کرد؟ آيا ايران ايالاتمتحده را تحريم کرده است، آيا روسيه آمريکا را تحريم کرده است؟ آيا ونزوئلا و کرهشمالي و عراق و کشورهاي ديگري چون کوبا، آمريکا را تحريم کردهاند يا اين آمريکاست که ديگران را تحريم ميکند؟
درواقع بايد گفت تحريم يکي از ابزارهاي سياست خارجي ايالاتمتحده آمريکاست. البته اين مختص آمريکا نيست. تمام کشورها در طول تاريخ از اين ابزار استفاده کردهاند، اين موضوع سابقه بسيار بسيار طولاني دارد و حالا اين طرح به شکل مدرن درآمده است. نمونههاي تاريخي آن هم هست، حتي در تاريخ باستان هم از اين دست تحريمها شهرها يا دولتهاي متخاصم عليه هم استفاده ميکردند.
امروز اما ايالاتمتحده آمريکا بهدليل اينکه از قدرت اقتصادي بالايي برخوردار است، تحريمهايي اعمال ميکند که موثرتر و فراگيرتر است. پس اين را بايد درنظر بگيريم که اين ايالاتمتحده است که ديگران را تهديد ميکند و ديگران قرباني تحريمهاي آمريکا هستند.
نکته بعدي را ميتوانيم با متمرکز شدن روي موضوع هستهاي فارغ از اينکه در گذشته و در روابط ايران و آمريکا چه اتفاقاتي رخ داده، بيان کنيم. بعضيها خصومت ميان دو کشور را به کودتاي 28 مرداد يا تسخير سفارت آمريکا در ايران و هدف قراردادن هواپيماي ايراني در آبهاي خليجفارس منتسب ميکنند. اگر همه اينها کنار را بگذاريم، ايران و آمريکا به توافقي در سال 2015 دست يافتند. در اين توافق به هر دليلي قرار شد ايران اقداماتي انجام داده و در مقابل آمريکا تحريمهاي خود را، يا بهتر بگوييم بخشي از تحريمهاي خود را به حالت تعليق دربياورد، آن هم نه اينکه لغو کند.
آمريکا همچنان اميدوار به اثربخشي تحريم است
در اين فرآيند ايران به تعهداتش عمل کرده ولي اين آمريکا بود که بدون هيچ دليلي دوباره تحريمها را برگردانده است. تمام جهان هم پذيرفته که آمريکاي ترامپ هيچ دليل موجهي براي برگرداندن تحريمها نداشته است. بنابراين آن کشوري که تحريم کرده، ايالاتمتحده بوده و آن کشوري که تحريم شده است جمهوري اسلامي ايران. حالا آمريکاييها اميدشان يا بخشي از استراتژيشان اين است که از طريق تحريم ايران را وادار به تغييراتي کنند که مدنظر خودشان است؛ تغيير رفتار يا در شکل و حد متعالي آن تغيير رژيم.
در چنين وضعيتي آنها مابهازاي برداشته شدن تحريمها شرايطي را پيشروي ايران گذاشتند که پذيرش و عمل کردن به آنها براي ايران بسيار دشوار است.
تفاوت زيادي ميان آمريکاي بايدن و آمريکاي ترامپ نيست، بايدن همان 12 شرط پمپئو را با کمي اغماض پيگيري ميکند
حتي آمريکاي بايدن هم؟
بله، بايد بگويم که تفاوت زيادي بين آمريکاي بايدن با آمريکاي ترامپ وجود ندارد. آمريکاي ترامپ همان دستورکاري را که مايک پمپئو در 12 بند ارائه کرد، پيش ميبرد، دولت بايدن هم با اندکي اغماض همانها را ترتيب اثر داد. بنابراين آن خواسته آمريکا چيزي نيست که ايرانيها به آن تن بدهند و بنابراين مقاومت ميکنند.
تحريمها برداشته نشود دليلي براي مذاکره وجود ندارد
حالا در اين شرايط آمريکا و رسانههايي که آمريکا را پوشش ميدهند، تلاش ميکنند گناه يا مسئوليت اين قضيه را به گردن ايران بيندازند و اعلام کنند اين ايران است که پاي ميز مذاکره نميآيد، درصورتيکه ايران آماده مذاکره است اما با شرايط خاصي ازجمله اينکه تحريمها برداشته شود. اگر تحريمها برداشته نشود، همانطور که مقامات آمريکا ازجمله بايدن بهصراحت و بهکرات گفتند دليلي براي مذاکره وجود ندارد. اگر مذاکره بخواهد ذيل تحريمها انجام شود، خب اين کار ميتوانست دو سال پيش با دولت ترامپ صورت بگيرد. اينکه ايران مقاومت حداکثري انجام داد براي اين بود که نميخواست با وجود تحريمها مذاکره کند. اگر آمريکاييها تحريمها را بردارند، امکان مذاکره در چارچوب برجام فراهم ميشود.
ميدانستيم حرف بايدن با ترامپ تفاوتي ندارد، برخي در ايران بهخاطر مصالح حزبي حرفهاي اصلي بايدن را ناديده گرفتند
اين رفتار مغاير آن حرفهايي که بعضا تيم بايدن و رسانههايشان در جريان تبليغات انتخاباتي ميزدند، نيست؟
کساني که با دقت بيشتري تحولات آمريکا را دنبال ميکردند، ميدانستند که حرف بايدن با ترامپ تفاوتي ندارد. فضاسازي رسانهاي رسانهها را بگذاريم کنار، واقعيتش اين است که بايدن خيلي هم فريبکارانه رفتار نکرد. بايدن يک مقاله در CNN نوشت و رک و پوستکنده، آشکار و بدون هيچ پردهپوشي گفت که ما به برجام برميگرديم به شرطي که 1-ايران تعهدات برجامياش را رعايت کند، 2-آماده مذاکرات در قالب خود برجام بهمنظور تغييرات درونبرجامي باشد، 3-درمورد موشکي و موضوعات منطقهاي هم آماده مذاکره باشد. اين حرف را جو بايدن زده است و بدون هيچگونه رودربايستي و خيلي شفاف و آشکار، بعضيها در ايران بنا به دلايلي که يا عدم آگاهيشان بود يا مصلحتهاي حزبي و جناحي و سياسي، نميخواستند اين را ببينند و درواقع همه اين حرفها را ناديده گرفتند يا حداقل توجهي به آن نکردند. ولي خب کساني که با دقت بيشتري پيگيري ميکردند، ميدانستند که خواسته بايدن از ايران چيست و طي چه شرايطي آمريکا حاضر است به برجام برگردد.
حتي اگر 12 بند پمپئو را هم اجرا کنيم همه تحريمها رفع نخواهد شد
حتي بازگشت آمريکا به برجام به معني برداشته شدن تحريمها هم نخواهد بود. يعني حتي تمام آن 12 بند پمپئو اجرا شود احتمال قريببهيقين تمام تحريمهايي که آمريکا در اين 40 سال ساخته است، از بين نخواهد رفت. شدت و ضعف آن تغيير ميکند، بعضي مواردش به حالت تعليق درميآيد اما برداشتن تمام تحريمها محقق نميشود، مگر اينکه يک رژيمچنج اساسي در ايران رخ دهد و بعد از هفت، هشت يا 10 سال شايد بخشي از تحريمها برداشته شود. ما بايد دقت کنيم که يکسري محدوديتهاي تجاري که بين ايالاتمتحده آمريکا و اتحاد جماهير شوروي در دهه 1960به اجرا گذاشته شد بعد از
60-50سال و بعد از حدود 30 سالي که اتحاد شوروي نابود شد و از بين رفت و به تاريخ پيوست هنوز به قوت خود باقي مانده است.
فشار از درون براي تغيير رفتار دولتها بخشي از استراتژي آمريکاست
قبلا هم از دموکراتها عمليات رسانهاي خاصي را ديده بوديم؛ مثل آن ماجراي خط نستعليق. هدف از اين کار چيست؟
قطعا يکي از ابزارهاي اثرگذاري سياست خارجي آمريکا در قبال همه کشورها ايجاد فاصله ميان مردم و حاکميت است؛ بهخصوص کشورهايي که رقيب يا دشمن هستند. تمام سياست خارجي آمريکا توپ، تانک و موشک نيست. حتي در تحريم هم نيست. فشار از درون براي واداشتن دولتمردان به تغيير رفتار يکي از آن ابزارهايي است که آمريکاييها در قبال خيلي از کشورها انجام ميدهند، درمورد متحدان خودشان هم انجام ميدهند حتي درقبال رژيمصهيونيستي، درمورد فرانسه و ژاپن و هر کشوري که تصور ميکنيد، آمريکاييها از اين ابزارها استفاده ميکنند. بعضي از اين کشورها NGO هايي دارند يا ابزارهاي ديگري در آن کشورها وجود داردکه به لحاظ قانوني شرايط فراهم است و آمريکايي ها خيلي راحت ميتوانند فضاسازي کنند.
آمريکا ميخواهد حاکميت ايران را مسبب همه مشکلات ازجمله به نتيجه نرسيدن مذاکرات معرفي کند
درمورد ايران هم حتما اينگونه است، از روز اول انقلاب هم همين بوده، در آينده هم خواهد بود، اينکه بههرحال يکسري از موضوعات را به گردن حاکميت بيندازند؛ حاکميت بشود مسبب مشکلات و گرفتاريها، براي همين من معتقدم که آمريکاييها در ماههاي آينده از چنين ابزاري بيشتر استفاده ميکنند و تلاش خواهند کرد که به نتيجه نرسيدن مذاکرات را که حتما با فشارهاي بيشتري همراه خواهد بود به گردن حاکميت و نظام بيندازند. درحاليکه خودشان هيچ قدمي برنداشتند. حتي آمريکاي بايدن که اين همه به بحث کرونا اهميت ميدهد و خود را متعهد ميداند که با اين بلاي جهاني مقابله کند، حاضر نشد آن ممنوعيتي را که دولت آمريکا براي دريافت وام 5ميليارد دلاري از صندوق بينالمللي پول ايجاد کرد، پس بگيرد و حتي بهعنوان يک نشانه بگويد ما حاضريم صندوق براي مبارزه با کرونا به ايران وام بدهد. حتي راهکارش هم مشخص بود؛ ازجمله اينکه اين وام صرفا به شرکتهاي تجهيزات پزشکي پرداخت شود و آنها تجهيزاتشان را خريداري کنند.
کشوري که حتي حاضر نيست تا اين اندازه از خودش نرمش نشان بدهد قطعا تمام گناه اين داستان را گردن حکومت ايران مياندازد.
آمريکا حاضر به رفع تحريم نيست، لذا مذاکره دردي را دوا نميکند
اگر ما به پاي ميز مذاکره برويم چه اتفاقي ميافتد؟ الان گفتهاند ما ميآييم بهصورت غيررسمي کنار ميز 1+5 مينشينيم، بياييد مذاکره کنيد
اين وضعيت اسمش مذاکره نيست، فقط 5نفر آدم دور هم جمع شوند يک چايي شيرين بخورند و يک عکس بگيرند و بروند خانههايشان. مذاکره هدفي دارد. هدف هم از قبل مشخص است و طرفين خواستههايشان را مطرح ميکنند، خواسته ما برداشته شدن تحريمهاست، اول و آخرش، بالا بروند و پايين بيايند، تنها خواسته ما همين است. رهبري، دولت، روحاني و ظريف همه همين نظر را دارند. درواقع نظام نظرش اين است که يک کلام، ختم کلام؛ تحريمها بايد برداشته شود.
درمقابل آمريکاييها هم ميگويند يک کلام ختم کلام؛ ما تحريمها را برنميداريم. وقتي فاصله خواسته دوطرف اينقدر زياد است، مذاکره چه نتيجهاي دارد؟ اگر هرکدام از طرفين بفهمند که طرف مقابل آماده سازش يا کوتاه آمدن است، امکان مذاکره هست. وقتي طرفين ميدانند قرار نيست پاي ميز مذاکره اندکي از مواضع خودشان کوتاه بيايند پس مذاکره کردن چه دردي را دوا ميکند؟ بايدن در اين 37 روز بهصراحت و بهکرات و با صريحترين کلام گفته که به هيچعنوان تحريمها برداشته نميشود. وقتي درمقابل دوربين اين پيام را ميدهند حتما در پيامهاي خصوصي هم چنين موضعي دارند. ازاينرو من فکر ميکنم که مذاکره هيچ دردي را دوا نميکند.