سرمقاله اعتماد/ پیاده کردن نتانیاهو از دوش کاخ سفید
اعتماد/ « پياده کردن نتانياهو از دوش کاخ سفيد » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته علي بيگدلي است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
بهرغم استراتژي ثابت امريکا در حمايت از اسراييل، تاکتيکها و واکنشهاي دولت امريکا به عملکرد دولت اسراييل بسيار به شخص و حزبي که در راس هرم قدرت کاخ سفيد قرار گرفته است، بستگي دارد. در دوران دونالد ترامپ شاهد بوديم که چه امتيازاتي به اسراييل داده شد، اما دولت جو بايدن خيلي تمايلي از خودش براي دادن امتيازات بيشتر به رژيم اسراييل نشان نميدهد. همين رفتار را در دوره اوباما هم ديديم. معمولا روساي جمهوري امريکا به صورت سنتي سفري به سرزمينهاي اشغالي براي ديدار با مقامهاي اسراييلي انجام ميدادند. باراک اوباما، رييسجمهور پيشين امريکا از انجام چنين سفري خودداري کرد. جو بايدن هم نشان داده است که دستکم در ظاهر روشي مشابه در پيش گرفته است. در زمان آغاز به کار بايدن در کاخ سفيد، در فهرست متحدان سنتي امريکا، بنيامين نتانياهو واپسين رييس دولتي بود که جو بايدن با او تماس تلفني گرفت. اين رويکرد در کاخ سفيد، امري ريشهدار است و از مسائل جاري اجتماعي، اقتصادي و سياسي اين کشور سالهاي گذشته نشات ميگيرد. سالها پيش در روزنامه اطلاعات نوشتم که امريکا از يدک کشيدن اسراييل به تنگ آمده است. مشکلات ناشي از حمايت بيقيد و شرط امريکا در دهههاي گذشته، امروزه بر فضاي افکار عمومي و کنگره امريکا سايه افکنده است. پرداخت چهار ميليارد دلار کمک بلاعوض به اسراييل براي تامين نياز تسليحاتي، مالياتدهندگان امريکايي را حساس کرده است. در پي حملات اخير اسراييل به غزه، اعتراضات عمومي نسبت به عملکرد اسراييل به شکل غيرطبيعي و بيسابقهاي گسترش پيدا کرده است. اگرچه تعدادي از نمايندگان حزب جمهوريخواه در کنگره بايدن را تحت فشار گذاشتهاند که مذاکرات با ۱+۴ در مورد بازگشت به توافق هستهاي با ايران را متوقف کند...
چرا که معتقدند ايران از حماس و گروههاي مقاومت در فلسطين حمايت ميکند، اما اين صداها نسبتا در اقليت قرار دارند.
حجم فشارهايي که در سالهاي گذشته امريکا به حماس و گروههاي مقاومت وارد کرده است و ميزان خشونتي که اسراييل عليه غزه به کار ميبرد، ديگر افکار عمومي در امريکا نميپذيرند که فلسطينيها را بابت درگيريهاي جاري سرزنش کنند. کمتر سابقه داشت که در اردن و لبنان و اردوگاههاي آوارگان فلسطيني و حتي عربهاي ساکن مناطق اشغالي ۱۹۴۸ در حمايت از غزه وارد عمل شوند. به ويژه اعراب ساکن مناطق تحت کنترل اسراييل که نزديک به ۲۰ درصد از جمعيت اين مناطق را تشکيل ميدهند، تا به امروز کمتر در مقابل حملات اسراييل به فلسطينيهاي غزه و کرانه باختري واکنش نشان ميدادند. اما براساس گزارشهايي که رسانهها منتشر کردهاند، رقم درگيريهاي خشونتبار ميان اعراب و يهوديان در سرزمينهاي اشغالي ۱۹۴۸ در هفتههاي گذشته به شکل چشمگيري افزايش پيدا کرده است و عملا جامعه اعراب اسراييل هم براي حمايت از ديگر فلسطينيان وارد عمل شدهاند. اين وسعت اعتراضات، چه در مناطق اشغالي ۱۹۴۸، چه در لبنان و اردن و چه در اردوگاههاي آوارگان کمسابقه است و علاوه بر اين به افکار عمومي در امريکا و اروپا هم سرايت کرده است.
اسراييل در واکنش به اين حجم از مخالفت و اعتراض، فشار و خشونت را به حداکثر رسانده است تا با مشت آهنين جلوي گستردهتر شدن مقاومت عليه اشغالگري را بگيرد. بهرغم اينکه نتانياهو با جديت گفته است که با همين حجم آتش تا رسيدن به همه هدفها به جنگ ادامه ميدهد، اما اين روش به نظر پايدار نميرسد و هر اندازه که اين خشونتها ادامه پيدا کند و رقم تلفات مردم غيرنظامي در غزه و کرانه باختري افزايش پيدا کند، اعتراضات و واکنشهاي بينالمللي هم افزايش پيدا ميکند و به زيان اسراييل تمام ميشود.
در اروپا هم اعتراضها به عملکرد اسراييل افزايش پيدا کرده است و اگرچه هنوز قدرت در اختيار دولتها است و دولتها حمايت همهجانبه خودشان را از اسراييل اعلام ميکنند، ولي مردم و افکار عمومي مخالف اين رفتار هستند و اعتراض خودشان را چه از طريق تجمعها و چه از طريق رسانهها و شبکههاي اجتماعي به دولتمردان نشان ميدهند.
نبايد فراموش کرد که در واشنگتن، جو بايدن بخشي از آراي خود را از اردوگاه يهوديان امريکا به دست آورده است و ضروري ميبيند که تا اندازهاي براي حفظ اين پايگاه آرا در مورد اسراييل دست به عصا حرکت کند. اما اين واقعيت را هم نبايد فراموش کرد که عمر سياسي نتانياهو، بعد از دوازده سال حاکميت مستمر بر دولت اسراييل، به سرعت در حال تمام شدن است. دستکم به نظر ميرسد که بايدن به سياست بياعتنايي به نتانياهو، با توجه به احتمال سقوط او از کرسي سياست ادامه بدهد. سياست عمومي امريکا در دوران بايدن، بازگشت به رويکردي مشابه رويکرد دو دولتي براي حل مساله فلسطين خواهد بود. بعد از ۷۳ سال ديگر براي همگان روشن شده است که بهرغم همه جنگها و درگيريها و استفاده از همه نوع سلاح، محاصره و فشار عليه فلسطينيان، امکان ريشهکن کردن اين مردم از سرزمينهاي خودشان وجود ندارد. حيات ميليتاريستي اسراييل و زندگي پناهگاهي، در ميان يهوديان صهيونيست هم به تدريج با مخالفتها و مقاومتهايي مواجه شده است، به ويژه که حالا عربهاي مقيم سرزمينهاي اشغالي ۱۹۴۸ هم به جمع معترضان و مقاومان اضافه شدهاند. زندگي به اين شکل براي يهوديان ساکن سرزمينهاي اشغالي روز به روز سختتر و غيرقابل تحملتر ميشود و آنها نيز به تدريج ضرورت پذيرش فلسطين را بيش از پيش احساس خواهند کرد.