دو قطبی تکراری؛ تحریم، فیلترینگ، گشت ارشاد
صبح نو/متن پيش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
همتي و مهرعليزاده بهعنوان دو نامزد نزديک به جبهه اصلاحات در انتخابات رياستجمهوري1400، هر چه جلوتر ميروند و به موعد 28خرداد نزديکتر ميشوند، به طرز محسوسي به دوقطبيسازيهاي معمول اين جريان متمايلتر ميشوند. حربه دوقطبيسازي که کمترين ارزش و اهميت را براي نيازها و مطالبات واقعي مردم قائل است، هر بار با هدف اصلي برانگيخته کردن بدنه رأي اصلاحات مطرح ميشوند؛ بدنهاي که در اين دور، رغبتي براي رأي به نامزد اصلاحات ندارد. در اين گزارش، به بخشي از اين دوقطبيسازيها ازسوي اين دو نامزد و پيشينه چنين دوانگاريهايي در انتخابات پيشين ميپردازيم.
جبهه اصلاحات از هنگام تولد که با عنوان جبهه دوم خرداد شناخته ميشد تا امروز، همواره يک حربه ثابت براي جلب آراي ابتدا بدنه اجتماعي ايدئولوژيک خود و سپس جلب آراي اقشار مردد داشته و آن ايجاد دوقطبيهاي کاذب و پوشالي حول موضوعاتي موهوم بوده است که هيچ با عينيت نسبتي نداشتهاند. در اين دوره از انتخابات نيز دو نامزد نزديک به جبهه اصلاحات از اين ابزار براي تحريک و تشجيع بدنه رأي اصلاحات بهره بردهاند. با اينکه اين دو تلاش ميکنند خود را چهرهاي اقتصاددان و مشرف به موضوعات اقتصادي نشان بدهند اما در مواردي شاهد هستيم که به مسائل عوامفريبانه پيرامون مسائل کاذب فرهنگي و اجتماعي متوسل ميشوند. در اين ميان، عبدالناصر همتي از محسن مهرعليزاده پيشي گرفته و در بهکارگيري تکنيکهاي پوپوليستي گوي سبقت را ربوده است. در ادامه به برخي از اين دوگانهسازيهاي مجعول دوگانهانگاري کاذب پيرامون موضوعات فرهنگي و اجتماعي ميپردازيم:
همتي بهواسطه عنوان بوروکرات اقتصادي که يدک ميکشد بايد بهمراتب بيشتر از محسن مهرعليزاده که وجهه سياسي آن بر وجوه ديگرش ميچربد، از تکنيکهاي عوامفريبي براي بالاکشيدن خود در اذهان عمومي استفاده کند. همتي تلاش دارد با ورود به عرصه دوقطبيهاي واهي اجتماعي و فرهنگي، موقعيت خود در نظرسنجيهاي معتبر انتخاباتي را بهبود بخشد. بر اين اساس، همتي چندي پيش در گفتوگوي تلويزيوني با اشاره به مساله حجاب در کشور مدعي شد: «چه معنا دارد به دخترخانمي که ليسانس گرفته و زحمت کشيده پيامک بدهيم که حجابت را در خودرو رعايت نکردي». در دورههاي قبلي رياستجمهوري نيز پروپاگانداي جبهه اصلاحات و نامزد منتسب به آن ميکوشيدند بهواسطه هراس برآمده از شکاف کاذب در حوزه مسائل اجتماعي و فرهنگي، ميزان اقبال اجتماعي به خود را بالا ببرند؛ براي نمونه در انتخابات سال76 نيروهاي چپ (اصلاحات بعدي) با تمسخر نامخانوادگي نامزد جناح راست (چپها نام ناطقنوري را ناطق زوري عنوان ميکردند)، پيروزي او را مقدمهاي بر انسداد فضاي فرهنگي و اجتماعي کشور قلمداد ميکردند. در انتخابات رياستجمهوري سال96 نيز حسن روحاني و حاميان اصلاحطلب او با ايجاد هول و واهمه درباره شخصيت ابراهيم رئيسي تصريح داشتند که اگر او در ميدان رقابت با روحاني به پيروزي برسد به ديوارکشي ميان زن و مرد مبادرت خواهد کرد.
دوگانهانگاري کاذب پيرامون فيلترينگ
حربه ديگري که دو نامزد اصلاحطلب حاضر در جمع هفتنفره انتخابات رياستجمهوري براي بهبود وضعيت خود در افکارسنجيها به آن دست يازيدهاند، موضوع فيلتر و فيلترينگ است.
همتي چندي پيش در توييتي با اشاره به فعاليت توييتر منتسب به ابراهيم رئيسي، از رييس قوه قضاييه خواست تا اعمال فيلتر بر فضاي مجازي را ملغي کند. فارغ از اينکه ادعاي همتي مبني بر آغاز به کار صفحه توييتر رئيسي توسط سخنگوي شوراي هماهنگي ستادهاي مردمي او تکذيب شد، ليکن نفس دستمالي کردن سوژه نخنماشدهاي به نام فيلترينگ نشان ميدهد که نامزد اصلاحطلب تا چه حد روي چنين شامورتيبازيهاي سياسي براي ارتقاي خود در ميان افکار عمومي حساب باز کرده است. چندي پيش سايت اصلاحطلب «امتداد» با تکرار ترفند هولانگيزي درباره احتمال فيلتر فضاي مجازي مدعي شد: «از لحاظ تحليلي و نه حتي خبري، اين نکته قابلاثبات است که با روي کار آمدن دولتي که با مشارکت حداقلي به قدرت ميرسد، مسدود کردن فضاي مجازي قطعا صورت ميگيرد».
بازي با فيلترينگ، چهار سال پيش هم ازسوي کمپين حسن روحاني به کار گرفته شد. در آن برهه نيز روحاني و ياران تبليغاتچي او سعي داشتند رئيسي و کمپين او را در ذهن مردم، مخالف هرگونه گردش آزاد اطلاعات و حضور در فضاي مجازي تصويرسازي کنند. اين هجمهها در حالي است که رئيسي چندي پيش در حاشيه ضبط برنامه تلويزيوني درباره لزوم دسترسي همه اقشار بهخصوص اقشار کمدرآمد به اينترنت رايگان، تصريح کرد: «برخي اقشار در جامعه امکان پرداخت هزينه اينترنت را ندارند و ما براي تامين نيازها و تسهيل دسترسي آنها به اينترنت و فضاي سايبر، يک ميزان حداقلي از اينترنت را بهصورت رايگان ارائه ميدهيم.»
طرفداران تحريم-مخالفان تحريم
حربه ديگر اصلاحطلبان در ايام انتخابات، بازي با دوگانه کاذب طرفداران مذاکره و مخالفان مذاکره با غرب براي رفع تحريمهاست. اصلاحطلبان از انتخابات سال92 به اينسو با ايجاد اين دوگانه، نامزد مدنظر خود را بهعنوان طرفدار تعامل و رقيب خود را مخالف تعامل با دنيا معرفي کردهاند. در انتخابات سال94، سعيد حجاريان تئوريسين اصلاحطلب رقابت اصلي را ميان «برجاميان» و «نابرجاميان» دانست. اين دوگانهانگاري کاذب البته به حوزههاي ديگري نيز سرايت کرده است.
اصلاحطلبان اين تصوير را جا انداختهاند که آنها که مخالف مذاکرهاند، طرفدار جنگ و کشاندن پاي ايران به بحران و آنهايي که طرفدار مذاکرهاند، در واقع طرفدار صلح هستند که قصد توسعه ايران را دارند. در همين راستا، همتي چندي پيش در گفتوگويي با انتقاد از مخالفان مذاکره، مدعي شد: «کاسبان تحريم اجازه نميدهند که تحريم رفع شود. در سال 20درصد هزينه تحريم پرداخت ميکنيم.»
مضاف بر اين، پروپاگانداي اصلاحات طي 6سال گذشته مدام اين گزاره معيوب را ترويج کرده که برجام باعث دوري سايه جنگ از سر ايران شد و اگر مذاکره با غرب و در نتيجه برجام نبود، ايران وارد ستيزي خونين با آمريکا ميشد. اين در حالي است که سخن اصلي و محوري طرف متهم به مخالفت با مذاکره، نه مخالفت با اصل تعامل با غرب بلکه مخالفت و زاويهگيري با ايده «مذاکره براي مذاکره» جاي «مذاکره براي معيشت مردم» است؛ بهبيانديگر، منتقدان دولت اعتدال بر اين باورند که مذاکره بايد نتيجه ملموسي براي مردم داشته باشد. همتي و مهرعليزاده روز گذشته در دومين مناظره رياست جمهوري باز هم وارد موضوعات حاشيه اي و غير اساسي در حوزه فرهنگي بانوان شدند. همتي گفت: پنجاه درصد جمعيت کشورمان زنان هستند. در اين دو سه روز به من تذکر دادند که چرا ميگوييد پيامک به زنان و دختر خانم ها ندهند که چرا حجابشان را رعايت کردند يا نکردند؟ چرا استرس وارد مي کنيم. مهرعليزاده نيز با تکرار ادعاي قبلي همتي مبني بر ارسال پيامک حجاب به بانوان، مدعي شد: سوال من از آقاي رئيسي اين است که شما قاضي هستيد بنابراين جناب آقاي قاضي واقعا به چه دليل ما فيلترينگ را در جامعه راه انداختيم و اجازه دهيم که پيامکهايي به دختر خانم ها ارسال شود.
پايين نگاه داشتن سطح توقعات و مطالبات اجتماعي
دوقطبيسازيهاي جعلي پيرامون موضوعات مختلف که اصلاحطلبان عامل مهم ترويج آن هستند، يک نتيجه مهم در جامعه به دنبال دارد و آن، عقب نگاه داشتن و منحرف کردن سطح توقعات و مطالبات اجتماعي است. اين تالي فاسد بزرگ، با ادعاي هميشگي اصلاحات مبني بر رشد و ارتقاي ظرفيت جامعه مدني، تضاد آشکار دارد؛ به بياني، اصلاحطلبان که هميشه روي افزايش توانايي جامعه براي مطالبهگري از حاکميت تاکيد و تصريح دارند با مطرح کردن موضوعات جعلي و تبديل آنها به پارادايم زمان، اتفاقا دارند خلاف آن ادعاي هميشگي کار و شرايط را براي صغارت سطح انديشهاي مردم فراهم ميکنند.
از سوي ديگر، آن چيزي که به ذهن ميرسد غيرموثر بودن چنين قطب بندي هاي کاذب روي تصميم و رويکرد بدنه اجتماعي اصلاحات در مشارکت غيرفعال است. بر اين اساس بسيار بعيد به نظر ميرسد که در فاصله کمتر از ده روز تا موعد انتخابات، تصميم پايگاه ايدئولوژيک اصلاحات مبني بر عدم مشارکت در انتخابات تغيير چنداني پيدا کند و دوقطبي سازي هاي جعلي تاثيري روي شرايط موجود نخواهد شد. به بيان ديگر، توده مردم از جمله بدنه راي اصلاحات از هر گونه دوقطبي سازيهاي جعلي خسته شده اند و طالب آنند که فردي رياست دولت بعدي را به عهده بگيرد که داراي کارآمدي باشد.