پرسـشهایی که بیپـاسخ مـاندند
آرمان ملي/متن پيش رو در آرمان ملي منتشر شده و انتشار آن به معناي تاييد تمام يا بخشي از آن نيست
مناظرهها به پايان رسيد. اظهارات نامزدهاي انتخاباتي نيز در فيلمهاي مستند يا پشت تريبونها هم کمکم به آخر خط نزديک مي شود؛ گويي حرف تازهاي نمانده است. هفت نامزد رياستجمهوري با موجي از اظهارات ضد و نقيض و سوالات بيجواب به سراغ روز رايگيري ميروند. در نهايت هم مشخص نشد که نگرش اين نامزدها به قرارداد 25 ساله ايران و چين چيست؟ کداميک برنامه اقتصادي قابلتضمين و با پشتوانهاي دارند؟ از چه کساني به عنوان کابينه خود ممکن است استفاده کنند؟ با بورسي که چندين ماه است قرمز بوده و زيانده شده ميخواهند چه کنند؟ کسري بودجه دولت را از کجا جبران ميکنند و برنامهشان در زمينه تحريمها چيست؟ چگونه قرار است امنيت سرمايهگذاري را به کشور بازگردانند تا مردم اميدوار باشند؟ حتي هنوز هيچکسي نميداند سرنوشت اينترنت و فضاي مجازي و فرهنگ به کدام سمت و سو خواهد رفت؟ آيا محدوديتهاي بيشتري در انتظارند؟ از طرح وان جليلي که در مجلس هم مطرح بود و برخي آن را با تفکراتي با گرايشهاي چپ مقايسه ميکنند تا محسن رضايي که از يارانه ۴۵۰ هزار توماني به ۴۰ ميليون نفر ميگويد، از ابراهيم رئيسي که از تکرقمي کردن تورم در مدتي کوتاه سخن به ميان ميآورد تا قاضيزادههاشمي که از برنامهريزي براي تامين 5/4 ميليون مسکن حرف زده، از مهرعليزاده که از کاهش سهم ۶۷ درصدي دولت از اقتصاد به ۲۵ درصد، اطمينان ميدهد تا همتي که از نقش بازار رقابتي ميگويد هيچيک براي اقناع مردم کافي نبوده است چون سازوکار اينها يا مشخص نبوده يا قابل باور نيستند يا نتايجش بسيار بد تلقي ميشود. اينکه رئيسي از رتبهبندي اينترنت سخن گفته و آن را تقسيم به تخصصي و عمومي کرده، اين سوال را پيش آورده که آيا اين موضوع به معناي دامن زدن به نظارت بر استفاده از فضاي مجازي و طبقهبندي آن و البته ايجاد قاصلههاي طبقاتي و افزايش نظارت ها و چهبسا محدوديتها تلقي ميشود؟ کانديداهاي ديگر هم از مديريت اين فضا ميگويند اما اين مديريت يعني چه؟ هنوز هيچکس تيم اصلي پشت اين کانديداها را به درستي نميشناسد و هر يک از اعلام يک کابينه احتمالي طفره ميروند. کسي از سرنوشت فرهنگ و رسانهها و آيندهشان در برنامههاي کانديداها اطلاعي ندارد. در حالي که نامهاي تند فرهنگي در برخي ستادهاي نامزدها شنيده ميشود يا ديدارهاي کانديداها با آنها رخ ميدهد؛ چهرههايي مانند مجتبي اميني، از کساني که تصوير منتسب به او در زمان تجمعاتي که درنهايت منجر به حمله به سفارت بريتانيا ميشود موجود است و تهيهکننده سريال گاندوست يا رائفيپور.
تناقضهاي کانديداها با خودشان
در ميان اظهارات کانديداها، کرونا و حل بحران آن نيز جايگاهي نداشته است. قاضيزادههاشمي از حل بحران کرونا در دو ماه ميگويد. اما با کدام واکسن و کدام برنامه؟ و از طرفي چگونه تناقض اين ادعا را با رئيس ستاد انتخاباتي خود يعني زهرا شيخي ميتوان هضم کرد که درباره کرونا در يک رشته توئيت بيل گيتس را متهم به تلاش براي کاهش 15 درصدي جمعيت جهان با استفاده از واکسن کرده و سازمان بهداشت جهاني را مروج سقط جنين ناميده است. يا مثلا چگونه ميتوان در مبارزه با کرونا به کسي که گردهمايي براي مبارزات انتخاباتي برگزار ميکند، اميد داشت؟ اگر جلوي اين کار گرفته نميشد برنامههاي مشابه در جاهاي ديگري هم برگزار ميشد. چگونه است که عليرضا زاکاني ميگويد به جاي گردش مديران از شايستگان استفاده خواهيم کرد و از فاميل خود در پستهاي مديريتي بهره نميگيريم. اما مسعود فياضي، برادر داماد وي با حکمش سمتي با عنوان مديرکل مرکز مطالعات فرهنگي در مرکز پژوهشهاي مجلس گرفته بود. جليلي در مناظره سوم از اين گفت که با قاطعيت ميگويم لازم نيست بدانيم FATF به نفع کشور ماست يا نيست؟ امضاي کنوانسيونها هيچفايدهاي براي کشور ندارد و حاضرم با هرکسي در اين قضيه مناظره و بحث کنم. مخالفت جليلي با FATF آبپاکي را روي دست خيليها ريخت اما واقعا با اين نگاه به معاهدهها و کنوانسيونها چگونه ميتوان با دنيا تعامل برقرار کرد؟ در سويي ديگر اما اظهارات رئيسي درباره برجام نيز جاي تامل دارد. او گفت ما به برجام که با ۹ بند رهبري آن را تاييد کردهاند متعهديم اما برجام را شما نميتوانيد اجرا کنيد؛ برجام نياز به يک دولت مقتدر دارد. اظهارات رئيسي در اين باره از اين جهت قابلارزيابي است که او کانديداي مورد حمايت اصولگراياني است که نمايندگان اين طيف مانند مجتبي ذوالنوري برجام را در مجلس به آتش کشيدهاند و در همه اين سالها آن را تعهدي بد ميدانستند اما اکنون گفتههاي رئيسي درباره برجام با همه رفتارهاي اين سالهاي اصولگرايان تناقض دارد. حضور شخص رئيسي در اين رقابتها نيز با اين ايراد مواجه است که اگر بناي به حضور وي در رقابتها بود؛ چرا رياست قوه قضائيه پذيرفته شد يا آن اوايل خبرهايي درباره تلاشهاي رئيسي براي ماندن در قوه قضائيه و تحول در اين قوه شنيده ميشد؟ تناقضهايي هم درباره مدارک تحصيلي نامزدها وجود دارد. مانند تغيير رشتهها، از تحصيلات نيمهتمام، از معادلسازي شدن يا نشدن مدرک، از سال ارائه مدارک و...؛ ابهاماتي که برخي از آنها پاسخ داده شده ولي بعضيشان باقي مانده است. يا مثلا مهرعليزاده که خود استاندار اصفهان بوده و منتقد برخي اقدامات قضايي هم در مورد ماجراي اسيدپاشيهاي اصفهان سخن جديدي نگفت. حتي تغييرات در ظاهر نامزدها و کانديداها نيز جاي سوال دارد. از آن بوتاکسها تا آن جاي مهر که زماني ظاهر بود و اکنون خيلي ظاهر نميشود و البته دهها مورد نوشته و نانوشته قابل انتشار و غيرقابلانتشار. در نهايت با همه اين اتفاقات آنچه براي عدهاي مورد انتقاد است عدم توجه نامزدها به بسياري از مطالبات و بيپشتوانه بودن بسياري از شعارها و در عين حال تناقضهاي بسياري از گفتارهاست.