سرمقاله کیهان/ نوبت حماسه مردم مقابل تحریم و شومنیسم
کيهان/ « نوبت حماسه مردم مقابل تحريم و شومنيسم » عنوان يادداشت روز در روزنامه کيهان به قلم محمد ايماني است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
1- هشتمين رئيسجمهور کشورمان، سه روز ديگر با راي مردم انتخاب ميشود. اين روز به مدد الهي، شروع فصلي تازه در حيات ملت ايران است. واقعيت اين است که از بنيصدر تا شهيد رجايي و آيتالله خامنهاي، و سپس، مرحوم هاشمي و خاتمي و احمدينژاد و روحاني - با همه تنوع فکري و تفاوتهاي عميق عملکردي- منتخب مردم بودهاند و اين روند، با همه فراز و نشيب و هزينههايش، تمرين مردمسالاري بوده است. مردمسالاري جوان ما در طول اين چند دهه، انتخابهاي قوي يا ضعيف را به خود ديده، تجربه اندوخته و رشد يافته است. به همين دليل هم، اغلب مردم ما مثل چند سال قبل، به وعدهدرماني دل نميسپارند. اين نقطه قوت است، ولو اينکه آسيبهايي مانند بياعتمادي را هم در کنارش موجب شده باشد.
2- تلخ و تاسفبار است شنيدن اظهارات کارگردان فيلم تبليغاتي آقاي روحاني در سال 92 که چند سال بعد فاش کرد «متنهاي سخنراني روحاني را در سال 92 من نوشتم. 27- 28 جمله طراحي شده بود که قرار بود او بگويد. مثلاً «هم چرخ سانتريفيوژها بايد بچرخد، هم چرخ زندگي مردم». در گفتوگوي شبکه دو، بنايمان اين بود که وقتي او مقابل مجري قرار گرفت، هر چه مجري ميگويد را رها کنيم و به تلويزيون حمله کنيم(!) روز به روز با سيطره رسانهها، آدمهايي انتخاب ميشوند که به شومن و بازيگر نزديکترند تا سياستمدار»! هشت سال بعد، بسياري از مردم آموختهاند که به شومنيسم «نه» بگويند و وعدهها را با «برنامه»، و مهمتر از آن، «کارنامه»، اعتبارسنجي و راستيآزمايي کنند.
3- کارنامه مديريت شومنيستي، نيازي به شرح ندارد. نابودي چند ده ميليارد دلار از ذخاير ارزي در خدمترانت خواران و ضمنا برجا گذاشتن رکوردهاي تورمي بيسابقه، واگذاري ضدتوليدي دهها هزار ميليارد تومان تسهيلات بانکي و محروميت توليدکنندگان، مماشات با برخي کلان بدهکاران بانکي، اجازه ارتکاب چند ده هزار ميليارد تومان فساد اقتصادي به دانهدرشتها (صندوق ذخيره فرهنگيان، شرکت نيشکر هفتتپه و ماشين سازي تبريز و...، مفاسد برادران و داماد و فرزندان برخي دولتمردان، و...)، حذف سامانههاي شفافيت و مديريت مصرف مثل کارت سوخت و آن فاجعه غافلگيري در ماجراي قيمت بنزين، استنکاف چندين ساله از راهاندازي سامانه جامع تجارت و سامانه شناسايي بيش از يک ميليون خانه خالي، کوتاهي در اخذ ماليات دهها هزار ميلياردي از سوداگران کاذب، تحميل رکود به توليد در حوزه پيشرانهايي مثل مسکن و کشاورزي و دامداري، دادن شوکهاي بيسابقه به بازار بورس و خسارت اکثريت سهامداران، و... دهها نمونه مشابه. اين مديران در حالي در کنار راه انداختن صف مرغ و روغن، ادعا ميکنند «نگذاشتيم ايران، کره شمالي يا ونزوئلا شود و دچار قحطي دوره احمدشاه قاجار گردد»، که مدعي بودند مردم را از درآمد سرشار، و از پول يارانه بينياز ميکنند.
4- اکنون برخي از بانيان همين پسرفت اقتصادي، بهجاي عرض شرمندگي و اعتراف به کژتابي و ناتواني خويش، ميکوشند «ناتواني از ارائه چشمانداز» را به نظام و انقلاب نسبت دهند. برخي از همينها با ياسپراکني، در نقشه و زمين «خط تحريم» بازي ميکنند که از سوي دشمن و گروهکهاي ورشکسته پيگيري ميشود. اين، همان طيفي است که سال 88 با دروغ تقلب، کشور را به کام بيثباتي کشاند و سپس آدرس «تحريمهاي فلجکننده» را به دولت اوباما داد. پس از آن هم، سوار بر موج فشار اقتصادي دشمن، مدعي نجات کشور از تحريم شد، اما پس از هشت سال، تحريمها را بيش از دو برابر کرده، رتبه اقتصادي ايران را شش پله کاهش داده و سفره مردم را کوچکتر کرده است. حالا هم هفتههاست درباره انتخابات مظلومنمايي ميکند تا پاسخگوي کارنامه خود نباشد. شدت اعتراض مردم به عملکرد اين طيف، موجب دوپارگي ناگزير «ائتلاف سبز و بنفش» شده؛ گروهي ميگويند حالا که راي نداريم، انتخابات را تحريم کنيم - و مثل يکي از سران فتنه و همسرش و برخي افراطيون جبهه اصلاحات، تحريم هم کردهاند- و برخي ديگر (پس از مظلومنمايي چند هفتهاي) ميگويند نامزد داريم و در انتخابات شرکت ميکنيم(!)
5- وضعيت ارّه نشيني، حکايت سياست بازاني است که نه روي تحريم انتخابات را دارند و نه روي حمايت صادقانه و بيبهانه از نامزدهاي خود را. همه نظرسنجيهاي دولتي، قبل و بعد از مناظرهها نشان ميدهد دو نامزد اصلاحطلب دولتي، با يک تا چهار درصد راي، در رتبههاي چهارم يا پنجم و هفتم نامزدها قرار گرفتهاند؛ اما مثلا آقاي رئيسي، بالاي 66 تا 70 درصد راي دارد. آنها اگر از نامزدي حمايت کنند، معلوم خواهد شد آن سه چهار هفتهاي که درباره تاييد نامزدها اشک تمساح ريختند، دغلبازي بوده است. چنانکه آقاي مرعشي (سخنگوي کارگزاران و عضو نهاد اجماعساز اصلاحطلبان) ميگويد «سازوکار نهاد اجماعساز همچنان برقرار است. بنا به تدابيري ما آقاي همتي را در ليست 14 نامزد نهاد نياورديم، ايشان همان کانديداي پنهان ما بود که قبلا گفته بودم». (حکايت پنهان شدن بالاي مناره!). اين طيف، همچنين هيچ توجيهي درباره دروغ بهزاد نبوي (رئيسبعدي نهاد اجماعساز) و همبازيهاي او ندارند که بارها براي فرار از پاسخگويي مدعي شدهاند «رئيسجمهور 15 درصد اختيارات هم ندارد و تدارکاتچي است». اگر هم مثل موسوي و برخي تندروهاي مشارکت، تحريم کنند، رسما کنار گروهکهاي بدنام جانمايي خواهند شد؛ و حال آنکه معاون رئيسجمهور در دولت اصلاحات، و رئيسکل بانک مرکزي دولت روحاني (عضو کارگزاران) در ميدان رقابت حاضرند و نميتوانند مدعي شوند که نامزد ندارند. اما آقاي علي صوفي، عضو نهاد اجماعساز ميگويد «مهرعليزاده و همتي در مناظرهها هيچ دستاوردي نداشتند. ما در سال ۹۲، چيزي براي گفتن داشتيم، اما در اين مناظره چيزي براي دفاع نداشتيم. نه آقاي همتي در موقعيتي بود که بتواند از عملکرد دولت دفاع کند، نه آقاي مهرعليزاده؛ همتي نه ميتوانست از عملکرد خود دفاع کند و نه از عملکرد دولت. کانديداهاي دولتي و اصلاحطلب نميتوانستند شعار بدهند، چون وقتي حرف و عملشان باهم مقايسه ميشود، حرفهايشان بياثر و بيفايده است. اين دو، هيچگاه جانب مردم را نگرفتند و کارنامهاي هم در اين زمينه ندارند؛ عملکرد دولت دامن هر دوي آنها را گرفت».
6- دوپارگي مدعيان اصلاحطلبي بر سر مشارکت يا تحريم انتخابات، قابل رفو نيست. اصلاحطلبان اکنون در شرايطي در حال عبور از موسوي و همسرش هستند که چند سال آنها را به بازي گرفته و نان مظلومنمايي بر سر حصر او را خورده بودند. اين اتفاق قابل تامل، تکرار ماجراي عبور از مدعيان «تحصن و استعفا» در مجلس ششم است. خط استعفا و تحصن برخي مقامات دولتي و نمايندگان براي تعطيلي انتخابات مجلس هفتم، به بياعتنايي مردم به نمايش تحصن و شکست کامل انجاميد. طرفه آنکه آقاي «پ» از اعضاي فراکسيون مشارکت، چهارشنبه 24 دي ماه 82 در جمع تحصنکنندگان گفته بود «مواظب باشيم خردل زير دُممان نمالند» و بعد تعريف کرده بود: «چرچيل از استالين پرسيد شما چگونه به گربهاي که از خردل بدش ميآيد، خردل ميخورانيد؟ او پاسخ داد: پسِ گردنش ميزنيم و خردل را به زور در دهانش ميريزيم. چرچيل گفت: اما ما اين کار را نميکنيم. خردل را به دم گربه ميماليم تا دمش بسوزد. آن وقت، دمش را ميليسد، خردل را نيز ميخورد».
7- يکي از اتفاقات عجيب در انتخابات پيش رو، نقشآفريني بيپرواي برخي دولتمردان در خدمت نامزدهاي دولتي و فضاسازي وسيع عليه ساير نامزدهاست! ظرف يک ماه اخير، آقاي روحاني هفتهاي چند نوبت، عليه نامزدهاي مستقل فضاسازي کرده است. سخنگوي دولت هم در نامهاي به استانداران، دستور جنجال عليه آقاي رئيسي را صادر کرده و گرا داده بود «نگاهي بر عملکرد رئيسي در قوه قضائيه در حوزه فيلترينگ خالي از لطف نيست. عملکردي که در نتيجه آن فيلترينگ تشديد شده. فيلترينگ تلگرام در تاريخ ۱۰ ارديبهشت ٩٧ گرفت». ساماندهي اين مواجهه و فضاسازي عليه آقاي رئيسي، در حالي انجام شد که ماجراي مورد اشاره قبل از رياست آقاي رئيسي بر دستگاه قضايي بوده و خود دولت، به خاطر اتفاقات تلخ ديماه 96، در صدور اين دستور بازدارنده نقشآفرين بوده است! مشابه اين هراسافکني وارونه، از سوي رئيسبانک مرکزي انجام شد که به خاطر ديدار آقاي جليلي با روستائيان و کشاورزان، مدعي شد اين، سند تلاش براي تبديل ايران به کره شمالي است(!) البته او هم مثل سخنگوي دولت مجبور شد با شرمندگي، ادعاي خود را پس بگيرد؛ اما ضمنا اين پرسشها را تبديل به مسئله روز کنند: چه کساني اتاقهاي فکر و سياستگذاري برخي دولتمردان را مديريت ميکنند که حاصل کار، اين قبيل عمليات رواني مسموم، يا توليد و درز فايل صوتي آقاي ظريف ميشود؟!
8- مردم، همچنين فارغ از رقابتهاي انتخاباتي، دوست دارند بدانند اگر دستگاه قضايي در اين سه سال، گريبان مفسدان گردن کلفت را گرفته و روح اميد را در جامعه دميده، چرا بايد برخي نامزدها و محافل حامي، به جاي قدرداني از اين حرکت، عليه آقاي رئيسي عقدهگشايي و توهين و تهمتپراکني کنند؟ آيا اين به رقابت انتخاباتي بر ميگردد، يا ريشههاي عميقتري در زمينه فساد سياسي و اقتصادي دارد؟ اگر فلان نامزد حتي جرأت اعلام نام کلان بدهکاران بانکي را ندارد، دستگاه قضايي برخي از همانها را پاي ميز محاکمه کشانده و حقوق بيتالمال را اعاده کرده است. شکستن خط قرمز مفسدان دانه درشت در سه قوه، افتخاري براي نظام و قوت قلب مردم است. اما چرا برخي محافل سياستباز، به جاي قدرداني، تخريب و ترور شخصيت ميکنند. نگران چه هستند؟ اينکه مردم به آينده، به خاطر جديت مبارزه با فساد، اميدوار شده باشند؟ پس تفاوت اين طايفه، با دشمن چيست؟
9- سه روز ديگر، نوبت حماسه مردم است. رهبر انقلاب 6 خرداد 1400 در ديدار نمايندگان مجلس، نکات مهمي را متذکر شدند که جاي بازخواني دارد: «سه هفته به انتخابات باقي است. بنده جدّاً اميدوارم که با همّت ملّت ايران، اين انتخابات بر خلاف خواسته دشمن، مايه آبروي ايران بشود. دشمنان ما از همه امکانات استفاده ميکنند؛ هم دشمنانمان، هم کساني در داخل که دانسته يا ندانسته دنبال حرف آنها را ميگيرند و تکرار ميکنند، و تلاش ميکنند انتخابات را مايه سرشکستگيِ ملّت قرار بدهند. بنده اميدوارم مردم همّت کنند و خداي متعال لطف کند و اين انتخابات، مايه سربلندي و عزّت کشور انشاءالله باشد.
در مورد مسئله مشارکت، که بعضي نگرانند مشارکت کم خواهد شد، بنده به نظرم اينجور ميرسد عموم مردم دنبال اسم اين و آن نيستند؛ عامّه مردم دنبال اين هستند که ببينند چه کسي داراي يک مديريّتي، يک قوّت عمل يا قوّت ارادهاي، يک کارآمدياي است که ميتواند مشکلات را از ميان بردارد. اينکه حالا چه کسي با چه نامي و از چه جناحي وارد ميدان بشود، براي عموم مردم مطرح نيست؛ براي گروههاي خاص چرا، امّا براي عموم مردم نخير. اگر نامزدها به مردم نشان بدهند که داراي اين کارآمدي هستند، مردم پاي صندوقها هم ميروند و مشارکت بالايي هم خواهد بود، انشاءالله به توفيق الهي...
به مردم عزيزمان عرض ميکنم؛ ملّت عزيز ايران! انتخابات در يک روز انجام ميگيرد امّا اثر آن در چند سال باقي ميماند. در انتخابات شرکت کنيد، انتخابات را متعلّق به خودتان بدانيد -که متعلّق به شما است- و از خدا کمک بخواهيد، هدايت بخواهيد که شما را هدايت کند به آنچه درست و حق است و برويد پاي صندوق رأي و به کسي که شايسته است، رأي بدهيد. به حرف اين کساني که ترويج ميکنند -چه از داخل، چه از خارج- که «فايدهاي ندارد، ما نميرويم پاي صندوق، نرويد» اعتنا نکنيد؛ اينها دلسوز مردم نيستند. دروغ ميگويند، کسي که دلسوز مردم است، مردم را از رفتن پاي صندوق انتخابات منع نميکند».