آیا موقعیت پوتین در روسیه به خطر افتاده است؟
انتخاب/پراجکت سينديکيت با تيموتي فراي، استاد علوم سياسي در دانشگاه کلمبيا و نويسنده کتاب «مرد ضعيف: محدوديتهاي قدرت در روسيه پوتين» است. درباره اوضاع روسيه و ولاديمير پوتين، رييس جمهور اين کشور مصاحبه کرده است.
عضو سابق کا.گ.ب، مردي با عينک آفتابي تيره! رهبري بدون پيراهن سوار بر اسب که از ميان کوههاي سيبري ميتازد، صاحب کمربند مشکي جودو، کسي نيست جز ولاديمير پوتين! ولاديمير پوتين، رئيس جمهور روسيه، هميشه تصويري چشمگير از قدرت شخصي خود به نمايش گذاشته است. به نظر مي رسد وي به عنوان طولاني ترين حاکم روسيه از زمان استالين، داراي پايگاه اجتماعي مناسبي است. اما اقتصاد روسيه رو به زوال و اعتراضات در جريان است. معترضان همچنين مي گويند در حال راهپيمايي عليه فساد و آزادي هاي دموکراتيک تر در روسيه هستند. حال پرسش اينجاست آيا موقعيت پوتين به خطر افتاده است؟
تيموتي فراي: سلام
الميرا بايراسلي: سلام تيم، من الميرا هستم.
تيموتي فراي: خوشحالم که شما را ملاقات کردم.
الميرا بايراسلي: امروز براي کمک به يافتن پاسخي براي اين پرسش و پرداختن به يکي از برجسته ترين ديکتاتورهاي جهان تيموتي فراي به ما پيوسته است.
تيموتي فراي: با تشکر از دعوت شما.
الميرا بايراسلي: تيموتي استاد استاد سياست خارجي در دانشگاه کلمبيا و نويسنده کتاب جديد، "مرد ضعيف: محدوديتهاي قدرت در روسيه پوتين" است. او از خانه خود در نيويورک به ما ميپيوندد. بنابراين تيم، من ميخواهم ابتدا با پرداختن به برخي سوتفاهمات رايج در مورد روسيه شروع کنم. شما در کتاب خود از ناظران غربي انتقاد ميکنيد که سياست مدرن روسيه را به شخصيت شخصي رئيس جمهور ولاديمير پوتين تنزل ميدهند. اين رويکرد چه اشتباهي دارد؟
تيموتي فراي: افرادي به تربيت سخت پوتين نگاه ميکنند و اين که پوتين چه نوع جهان بيني بر گرفته از سازمان اطلاعات شوروي دارد. افراد ديگر به انواع کتابهايي که وي ميخواند نگاه ميکنند و براساس آنچه ميخواند، در مورد نحوه رفتار او استنباط ميکنند. انتقاد من از اين ديدگاهها اين است که بسياري از اقداماتي که ميبينيم پوتين انجام ميدهد کارهايي است که همه خودکامهها انجام ميدهند، حالا خواه قبلاً در کا.گ.ب بوده باشند يا اينکه چه کتابي بخوانند.
مردم اشتياق احتمالي پوتين براي دستيابي به قدرت را به عنوان دليلي براي تمديد دوره رياست جمهوري خود، با اعمال اصلاحاتي در قانون اساسي که ميتواند به وي اجازه دهد تا در قدرت تا سال 2036 باقي بماند، بررسي کردند، اما اگر به هر خودکامه ديگري در اتحاد جماهير شوروي سابق و حتي جمهوريهاي تازه استقلال يافته نگاه کنيم آنها نيز با زمينههاي بسيار متفاوت همان کارها را انجام دادهاند. در ترکيه، رئيس جمهور اردوغان نيز کاري مشابه انجام داده است. در ونزوئلا، هوگو چاوز نيز کاري مشابه انجام داد. وقتي به نوعي سياست را در روسيه به جهان بيني پوتين کاهش ميدهيم عملا دچار اشتباه مي شويم.
الميرا بايراسلي: من فقط کنجکاو هستم بدانم که پوتين چه کتابهايي را ميخواند؟
تيموتي فراي: يکي از نويسندگان ايوان ايلين است که نوعي فيلسوف ضد کمونيست روسي با گرايش هاي راست گرا بود و معتقد بود روسيه در دنيا مسير خاصي دارد. پوتين براي اين نويسنده احترام قائل است، اما اينکه آيا اين ديدگاهها نحوه تفکر پوتين را تغيير داده است يا نه يا اينکه اين کتاب فقط آنچه را که پوتين فکر ميکند منعکس ميکند دشوار است.
الميرا بايراسلي: با اين حال تمرکز روي خود پوتين تنها يکي از روشهاي مشاهده ساده سياست ناظران است. مورد ديگر ارائه پوتين به عنوان محصول طبيعي تاريخ روسيه است. از سزارها تا شوروي، ديکتاتورها قرنها بر روسيه حکومت ميکردند، اما باز هم به نظر ميرسد رويکردهاي آنها از الگوي چرخهاي گسترش در خارج و واکنش در داخل پيروي ميکند. طبق اين روايت، روسيه پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي دوره تعديل نيرو و اصلاحات خود را از سر گذراند. مسکو در زمان پوتين، به نقش خود به عنوان يک قدرت بزرگ بازميگردد.
تيموتي فراي: ببينيد، يک ديدگاه ميگويد، روسيه هزار سال استبداد داشته و ما بايد انتظار داشته باشيم که در آينده نيز اين استبداد ادامه يابد. اما حتي اگر به صد سال گذشته نيز نگاهي بيندازيم، استبداد در روسيه انواع مختلفي داشته است. ميدانيد که تاريخ روسيه بسيار متنوع است و در واقع راهنماي روشني براي آنچه اکنون مي بينيم ارائه نميدهد.
همچنين، ما تمايل داريم بر عواملي در مورد روسيه تأکيد کنيم که ظاهراً بي نظير هستند. رايج ترين تفکر اين است که بگوييم افراد در پس از فروپاشي شوروي چنان تحت تاثير اين حکومت هستند که همچنان استبداد ميورزند. البته در واقع شواهد زيادي در اين باره وجود ندارد.
يکي از مطالعات مورد علاقه من که در کتاب به آن استناد ميکنم، بررسي نتايج تحقيق در مورد بازگرداندن کيف پولهاي گمشده در 55 کشور مختلف است. محققان ميزان برگشت کيف پولها و بازپرداخت مقدار پول موجود در کيف پول را ثبت کردند. آنچه آنها دريافتند اين است که روسها بيشتر از کاناداييها، آمريکاييها و انگليسي ها در اين باره صادق هستند. بنابراين، به نظر نميرسد که هيچ چيز خاصي در مورد تجربه شوروي وجود داشته باشد.
اکنون گفته نميشود که شخصيت پوتين يک عامل نيست يا تاريخ روسيه بسياري از آنچه امروز در روسيه ميگذرد را شکل نميدهد. اين استدلال بيشتر براي اين است که بگوييم ما واقعاً اين عوامل را بيش از حد تحت تأثير عوامل کلي تر و منظم تر در نظر گرفتهايم.
الميرا بايراسلي: تيم، شما روسيه را "خودکامگي شخصي" ميناميد. اين چه تفاوتي با ساير رژيمهاي خودکامه دارد و بطور معمول چه محدوديتهاي منحصر به فردي را براي خودکامههاي شخصي گرا در نظر ميگيريد؟
تيموتي فراي: در 20 سال گذشته، دانشمندان علوم سياسي با درک اينکه تفاوت زيادي در انواع مختلف رژيمهاي خودکامه وجود دارد، پيشرفت زيادي کردهاند. به عنوان مثال، رژيمهاي تک حزبي آنطور که در ويتنام، چين يا اتحاد جماهير شوروي ميبينيم و رژيمهاي نظامي، مانند آنچه در ميانمار يا شيلي پينوشه شاهد آن بوديم، بسيار متفاوت از رژيمهاي شخصي رفتار ميکنند، جايي که شما يک رهبر واحد داريد که تصميماتش همانطور که در روسيه معاصر ميبينيم، توسط سازمان ديگري نقض نميشود. ترکيه معاصر و هوگو چاوز ونزوئلا نمونه خوب ديگري است. ميبينيم که اين نوع خودکامگيهاي شخصي گرايانه بيشتر فاسد هستند. آنها تمايل دارند که اقتصاد بي ثبات تري داشته باشند. آنها تمايل به رشد آهسته تري نسبت به رژيمهاي تحت رهبري ارتش و رژيمهاي تک حزبي دارند.
الميرا بايراسلي: براي ماندن در قدرت، مستبدين شخصي گرا مانند پوتين بايد منافع دو گروه نخبگان سياسي و مردم را متعادل کنند. تيم آنها را تهديدهاي دوگانه مي نامد، زيرا هر دو گروه ميتوانند به حکومت او پايان دهند، خواه از طريق کودتا يا شورش. در حال حاضر، پوتين، کار خشنود کردن اين دو طيف را نيز به خوبي انجام نميدهد، اما هميشه اينطور نبود.
تيموتي فراي: اکنون، در دهه اول رياست جمهوري پوتين، قيمت نفت افزايش يافت و توان اقتصاد روسيه دو برابر شد، با اين اوصاف استاندارد زندگي افزايش يافت. اين به او اجازه ميداد تا رضايت محافل داخلي و افکار عمومي را جلب کند. لازم نبود زياد به سرکوب اعتماد کند. او ميتواند اين دستگاه قدرتمند رسانهاي دولتي را توسعه دهد. اين اوقات خوبي براي پوتين، آن هم در دهه اول رياست جمهوري او بود. البته ما بايد اعتباري هم براي شخص پوتين به خاطر موفقيتهاي اقتصادي قائل باشيم چرا که وي اين ورود دلارهاي نفتي به اقتصاد روسيه را به طور موثر مديريت کرد. اين اغلب مي تواند براي کشورهايي که داراي موسسات اقتصادي ضعيف هستند چالشي شديد باشد.
الميرا بايراسلي: با اين حال استراتژي پوتين محدوديتهايي داشت. در سال 2009 ، هنگامي که پوتين نخست وزير بود، نظرسنجيها نشان ميداد که فقط اقليتي از روسها معتقد بودند که رهبري کشورشان آنها را به مسيري درست هدايت ميکند. در سال 2011 ، پوتين براي بازگشت به رياست جمهوري دست به ترتيب دادن انتخاباتي فرمايشي زد و محبوبيتي هم نداشت. برخي اقدامات براي روسيه هزينه اقتصادي داشت، اما به هر حال بر ميزان محبوبيت پوتين افزود.
تيموتي فراي: در اين بين حتي کساني که نسبت به پوتين ترديد داشتند پس از الحاق کريمه به چشم ديدند که ميزان محبوبيت وي به شدت افزايش يافته است. از سويي تندروها در محافل داخلي براي اهداف استراتژيک از داشتن کريمه بسيار خوشحال بودند. کريمه براي فعاليتهاي دريايي روسيه مهم است و اين يک اهرم اضافي است که کرملين ميتواند با استفاده از آن اوکراين را ضعيف و مقهور نگه دارد. اين اتفاق اساساً چهار سال ديگر فضاي تنفس براي پوتين خريداري کرد. اکنون اما بحث الحاق کريمه کمرنگ شده و ديگر هيچ کريمهاي وجود ندارد که دوباره پوتين از آن استفاده کند تا محبوبيت خود را افزايش دهد.
الميرا بايراسلي: مردم براي هميشه از رفاه اقتصادي خود عبور نخواهند کرد. روسيه از سال 2014 هيچ رشد واقعي ثبت نکرده است. در سال 2020، متوسط روسها 11 درصد کمتر از اين هزينه را در سال 2013 داشتند. به نظر ميرسد بي توجهي به رفاه اقتصادي روسها به خاطر اقدامات پوتين باشد. آنچه اقتصاد روسيه واقعاً به آن نياز دارد اصلاح ساختاري است. چرا پوتين نميتواند آن را دنبال کند يا نخواهد کرد؟
تيموتي فراي: او ميتواند سعي کند تا اصلاحات اقتصادي گستردهاي را ايجاد کند تا بلکه با افزايش سطح زندگي مردم امکان شورش آنها را از بين ببرد. اما معناي چنين کاري از بين بردن رانت و سود از حلقه داخلي کساني است که از وضعيت موجود بسيار سود ميبرند. با اين وجود طي 12 ماه گذشته چيزي که ديدهايم اين بوده است که پوتين واقعاً اقدامات بيشتري را صرف خدمات امنيتي کرده است.
پوتين شرايطي را به وجود آورد که اقتصاد کشور کمکي به بالا بردن سطح زندگي مردم نکند. خطرات واقعي در روسيه براي داشتن يک تجارت در حال رشد و شکوفايي وجود دارد، زيرا اين امر شما را اغلب هدف رقباي بزرگتري قرار ميدهد که غالباً با سرويسهاي امنيتي همگام هستند.
پوتين برخي کارها را انجام ميدهد تا کشور رو به رشد رود، اما اقتصاد روسيه فاقد نوعي رشد نوآورانه پويا است که براي آوردن کشور از يک کشور با درآمد متوسط به يک کشور ثروتمند واقعاً مورد نياز است. نکته نااميدکننده اين است که همه مواد اوليه در اين کشور وجود دارد. ميدانيد، روسيه عملا آنقدر دور از اروپا نيست ضمن اينکه واقعا مردم کاملاً تحصيل کردهاي هم دارد. با توجه به مجموعه سياستهاي متفاوت از آنچه امروز ميبينيم، ميتوان روسيه بسيار مرفه تري را ديد.
الميرا بايراسلي: ميدانيم که از آشفتگي سال گذشته در آمريکا و سراسر جهان نگران و خسته شدهايد. ما دروغهاي آشکار را در انتخابات به ترديد دامن زديم و يک شورش را برانگيختيم. ما ديديم که رهبران بين المللي مانند رهبران آمريکا و انگليس چگونه پاسخي به بحران همهگيري کوويد-19 دادند. ما ميبينيم که ديکتاتوري نهادهاي دموکراتيک را در کشورهايي مانند برزيل، هند و مجارستان تهديد ميکند. در عين حال، مردم براي دفاع از دموکراسي، ارتقا حقوق شهروندي و رسيدگي به بحران آب و هوا، مانند گذشته بسيج شدهاند. آيا اين شما را با ترکيبي از اضطراب و اميد رو به رو نميکند؟ پادکست جديدي از دانشگاه ويرجينيا وجود دارد که به شنوندگان کمک ميکند تا همه مسائل موجود را درک کنند. با پايين آمدن استانداردهاي زندگي، جاي تعجب نيست که نااميدي مردم دوباره در حال افزايش است. آخرين موج اعتراضات با دستگيري و زنداني شدن رهبر مخالف حکومت يعني الکسي ناوالني آغاز شد. ناوالني بيش از يک دهه صرف افشاي فساد رژيم پوتين از طريق فيلم، تظاهرات عمومي و حتي حضور ناموفق در انتخابات رياست جمهوري کرده است. هدف نهايي وي سرنگوني رئيس جمهور روسيه و شايد حتي جايگزين شدن با وي است.
تيمو فراي: محبوبيت ناوالني سوال بسيار جالبي است. در شهرهاي بزرگي مانند مسکو، او به شدت محبوب بود. مردم مي دانستند او کيست، اما هيچ مقام دولتي، تا همين اواخر، نام خود را روي آنتن نميبرد. آنچه اکنون از نظرسنجي افکار عمومي در دسترس است، نشان ميدهد که حدود 20٪ از روسها از او حمايت ميکنند. به نظر مي رسد اين پشتيباني بسيار متعهدانه انجام شده است، با توجه به اينکه اکنون ارتباط و حمايت از ناوالني هزينههاي واقعي بسياري دارد.
در عين حال، ناوالني در طيف گستردهاي از جامعه روسيه نفوذ نکرده است. وي همچنين براي ايجاد يک جبهه گسترده ضد پوتين با ائتلافهاي ديگر مخالفان همکاري نکرده است و همين امر باعث شده که تأثير سياسي وي محدود شود. يکي از راه هاي بررسي 20٪ محبوبيت ناوالني اين است که بگوييم، چند سال پيش اين محبوبيت 5٪ بود و اکنون به 20٪ رسيده است. راه ديگر براي بررسي اين موضع آن است که بگوييم اوه، او فقط 20٪ است. چرا او بيشتر نفوذ نکرده است؟ انجام اين محاسبات در محيط فعلي بسيار دشوار است و با از هم پاشيدگي سازمان او، هنوز مطمئن نيستيم که آينده سياسي وي چه ميشود.
الميرا بايراسلي: متلاشي شدن سازمان سياسي ناوالني توسط مقامات روسي انجام شد. از بسياري جهات، اين رويکرد سختگيرانه پوتين نسبت به هرگونه مخالفت با خودش را برجسته ميکند. ميدانيد، ميتوانيد استدلال کنيد که منتقدان کرملين اغلب تحت شرايط مرموز مسموم يا ناپديد شدهاند، اما آيا سرکوب به ابزار مطلوب پوتين براي حفظ قدرت تبديل شده است؟
تيمو فراي: فکر ميکنم در اين مرحله، ابزارهاي ديگر خيلي کارآمد نيستند، يا او نگران است که به احتمال زياد کارساز نباشد. من فکر ميکنم پوتين مانند بسياري از اين خودکامه ها ترجيح ميدهد به تبليغات و عملکرد و کاريزماي شخصي خودش اعتماد کند. اينها فقط ابزارهاي بسيار کم هزينه تري هستند، اما به هر حال با کاهش کارآيي اين ابزارها، برگ برندهي خودکامگيهاي هميشه نيرومند است. اگر پوتين قدرت را از دست ميداد، همه حاميان وي در داخل کنار ميرفتند. بنابراين، يک چيز متفاوت در اين نوع رژيم هاي خودکامه شخصي گرايانه اين است که وقتي تهديد به از دست دادن قدرت وجود دارد، جايي براي حاکم و اعضاي حلقه داخلي وجود ندارد که به آنجا پناه ببرند و اين مي تواند انتقال قدرت را بسيار دشوار کند.
الميرا بايراسلي: تيم، من ميخواهم با در نظر گرفتن طول مدت حضور پوتين براي حفظ قدرت بحث را به پايان برسانم. از الحاق کريمه تا مسموم کردن رهبران مخالف، ما ديدهايم که او قادر به انجام چه کارهايي است و در سالهاي اخير، او روسيه را به عنوان يک قدرت خارجي مطرح کرد. اگر پوتين احساس کند در گوشه رينگ قرار دارد، چه نوع تهديدي مي تواند روسيه و جهان را تهديد کند؟
تيمو فراي: پوتين به طور کلي از سياست خارجي به عنوان ابزاري براي افزايش محبوبيت خود استفاده نکرده است. الحاق کريمه موردي بود که وي به دلايلي که مجبور به انجام اين کار بود، الحاق را انتخاب کرد، در واقع بيشتر به دلايل ژئوپليتيکي او تصميم به الحاق کريمه گرفت. برخي شواهد از افراد در حلقه داخلي وجود دارد که واقعاً از محبوبيت الحاق کريمه متعجب شدهاند. با توجه به اينکه بسياري از مردم نسبت به حرکات تهاجمي خارج از کشور خسته شدهاند، فکر ميکنم اين سياست يک استراتژي واقعاً خطرناک باشد که پوتين بخواهد درگير آن شود. معامله پوتين و سياست خارجي اين است که او ميخواهد از غرب ستيزي براي تقويت حمايت از نخبگان داخلي از خودش استفاده کند، با اين حال او نميخواهد درگيري زيادي پيدا کند. عموم مردم دنبال اين کار نميروند. اين احتمالاً باعث ايجاد تنش زيادي در بين نخبگان ميشود و ميتواند يک استراتژي پرخطر باشد.
ادامه کار نيز دشوار است. روسيه کشوري با جمعيت بسيار تحصيل کرده است. اين کشور همچنين نسبتاً ثروتمند است. کشورهايي که سرکوب ابزار اصلي آنها براي مدت طولاني است، فقيرتر با جمعيت روستايي بيشتر هستند ضمن اينکه جمعيت تحصيل کرده کمتري هم دارند. بنابراين، اين يک معضل واقعي براي پوتين است. من فکر ميکنم اين يکي از دلايلي است که وي تمايلي به استفاده از انواع سرکوبها دارد.