سرمقاله وطن امروز/ درباره خوزستان به این چند نکته فکر کنیم
وطن امروز/ « درباره خوزستان به اين چند نکته فکر کنيم » عنوان يادداشت روزنامه وطن امروز به قلم عليرضا اصغري است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
درباره اعتراض در چند شهر استان خوزستان نکات زيادي قابل پرداختن است. اين چند نکته را در قالب صورتمساله ميتوان مورد اشاره قرار داد:
1- چه سازوکاري براي تحقق مطالبات مردم وجود دارد؟ وقتي سازوکارهاي اجرايي بياعتبار ميشوند و اعتماد مردم نسبت به ساختار مخدوش ميشود، چه راهکاري وجود دارد که ساختار را موظف و ملزم به پيگيري و تحقق مطالبات مردم کند؟ آسيب دولت روحاني به ساختار جمهوريت نظام و اعتماد عمومي به مردمسالاري آنقدري است که تا سالهاي آينده بايد شاهد نمودار شدن تبعات اين بياعتباري باشيم. تبعات مديريت يک دولت بيمسؤوليت، بيکيفيت و فاقد شخصيت که رئيس آن در بحبوحه اعتراضات خوزستان ميگويد دولتش به همه وعدههاي خود عمل کرده، آنقدر زياد است که جامعه ايراني تا سالهاي سال شاهد سر برآوردن دملهاي چرکين ناشي از اين سوءمديريت در حوزههاي مختلف خواهد بود. اينکه سوءمديريت آب در خوزستان فقط محدود به دولت روحاني نيست نبايد توجيهي شود در مقابل اين واقعيت که رفتار غيرمسؤولانه دولت روحاني هم در حوزه فني مديريت و هم در سلوک مديريتي، باعث شده نارضايتي 2 دهه اخير در خوزستان نسبت به مساله آب اکنون اينگونه نمود يابد و نوعي خشم در بخشي از مردم صبور اين استان رسوب کند. مردم خوزستان نسبت به سوءمديريت معترضند اما بخشي تاب تفرعن و تبختر و محرومستيزي اين دولت بيکيفيت را ندارند. حالا وضعيت بيکفايتي اين دولت وقتي با رها بودن فضاي مجازي زوج شود، نتيجه ميشود فضاي رسانهاي روزهاي اخير درباره خوزستان که در خلاف مسير آگاهيبخشي بوده است.
2- نميتوان در چنين مواقعي بسادگي مردم را با تفکيک مديريت منفعل دولت روحاني با مديريت ايدهآل انقلابي در دولت سيزدهم قانع کرد. اعتماد مخدوش شده بخشي از مردم نسبت به ساختار اجرايي که تاثير آن در انتخابات اخير مجلس و رياستجمهوري نمودار شد جز با عملکرد ملموس در دولت آينده احيا نخواهد شد. تنش آبي نه فقط در خوزستان، بلکه در چند استان کشور به صورت جدي وجود دارد. از سوي ديگر، مشکلات مردم اکنون فقط مساله کمآبي نيست. مشکلات اقتصادي در رأس مشکلات مردم است و قطعا تاثير محوري در شکلگيري اعتراضات اخير در برخي شهرهاي خوزستان دارد. در اين باره و براي احياي سرمايه اعتماد عمومي به ساختارهاي تصميمگيري و اجرايي کشور، دولت آينده بايد در 2 حوزه فعال باشد. اول؛ تصميمات عاقلانه و عالمانه براي رفع مشکلات کشور و سپس اجراي دقيق و مجاهدانه اين تصميمات. دوم؛ رفتار مخلصانه براي حل مشکلات مردم. مردم بايد مجاهدت و صداقت دولت (يعني همان 2 گزارهاي که دولت روحاني در آن لنگ زده است) نسبت به حل مشکلات و تحقق مطالبات را مشاهده کنند. اينجاست که تفکيک مديريت انقلابي و مديريت غربزده براي مردم قابل قبول و ملموس خواهد شد.
3- چرا در ايران عمده اعتراضات تبديل به اغتشاش ميشود؟ يک بار براي هميشه بايد نسبت به اين موضوع يک تصميم جدي گرفته شود يا حداقل يک اجماع صورت بگيرد. يک واقعيت اين است که يک ائتلاف و اجماع گسترده از تروريستهاي تجزيهطلب، منافقين، سلطنتطلبان مرتجع و تکفيريها با حمايت مالي برخي کشورهاي منطقه، با حمايت اطلاعاتي صهيونيستها و حمايت سياسي آمريکا ناامني در ايران را در دستور کار قرار دادهاند. هر تجمعي در ايران بستر مناسبي براي هر کدام از اضلاع اين آشوبطلبان است. اين واقعيتي غيرقابل کتمان است. از ابتداي انقلاب تاکنون تروريستها تلاش کردهاند هر نوع اعتراضي در ايران را تبديل به يک بحران امنيتي کنند. به همين خاطر است که اساسا يک نگرش واقعبينانه در کشور بحث تجمعات اعتراضآميز را در شرايط فعلي خطرناک و مخل امنيت عمومي ميداند.
از سوي ديگر برخي جامعهشناسان معتقدند عدم بروز اعتراض ميتواند منجر به ايجاد فاصله ميان مردم و دولت، بيتفاوتي نسبت به مسائل کشور، هدررفت انرژي و سرمايههاي اجتماعي و حتي انباشت خشم و حرکت به سمت آنارشيسم شود. از آنجا که جمهوري اسلامي ساختار خود را مبتني بر ظرفيت اعتماد عمومي قرار داده و اساسا انقلاب اسلامي برآمده از نهضت عمومي مردم ايران بوده است، لذا اين ديدگاه نيز اشارتي درست براي حفظ مباني انقلاب است و بايد مورد توجه قرار گيرد. هر چند قطعا ميتوان در اين حوزه، توصيههاي دلسوزانه را از شيطنتهاي موذيانه تفکيک کرد.
با اين حال به نظر ميرسد بايد براي اين موضوع تدبير کرد. هم در وهله اول بايد از امنيت عمومي حراست شود و هم نسبت به حفظ مباني مردمپايه انقلاب اهتمام داشت. نکته مهمتر اين است که باب و بستر اعتراض در کشور وجود دارد. در ماجراي مؤسسات مالي شاهد اعتراضات مالباختگان بوديم. اعتراضات مستمري که به صورت مسالمتآميز برگزار شد، مطالبات معترضان مشخص بود و هيچ برخوردي با آنها صورت نگرفت و در نهايت اين اعتراضات منجر به نتيجه شد. در اعتراضات خوزستان آيا ماجرا اينگونه بود؟!
4- برخي تلاش ميکنند در اين قبيل شرايط مقوله گفتوگو را ناديده بگيرند يا آن را فاقد کارکرد جلوه دهند. چرا نبايد درباره حل مسائل و تنشهاي مختلف در جامعه، موضوع مفاهمه و گفتوگو را در کنار راهکارها و راهبردهاي اساسي به کار گرفت يا حداقل امتحان کرد؟ خواص يا همان نخبگان و مراجع سياسي و فرهنگي و ديني اگر چه طي سالهاي اخير با برخي بيمهريها و کوتهنگريها مواجه شده و آزردهخاطر شدهاند اما در اين زمينه ميتوانند موثر باشند. در همين مساله خوزستان، برخي بزرگان عشاير، علما و روحانيون و برخي فرماندهان نظامي که آبرو و اعتباري نزد مردم داشتهاند، توانستند نسبت به مديريت اوضاع و کنترل اعتراضات موثر باشند. اما موضوع خواص و نخبگان و مراجع فکري در جامعه امروز، تنها مختص خوزستان نيست. در يک هفته گذشته مساله خوزستان به واسطه مانور ضدانقلاب، پمپاژ اخبار کذب و رها بودن فضاي مجازي تبديل به يک معضل کشوري شد. نقش و سهم خواص و مراجع فکري ما در آگاهيبخشي و واکسينه مردم نسبت به ويروسهاي خطرناک ضدانقلاب در قبال مساله خوزستان چقدر بوده است؟ قطعا قبل از سامان دادن به فضاي مجازي، يکي از کارويژهها در دولت آينده، بازيابي جايگاه خواص و نخبگان فکري جامعه است.