شکست کامل در پیک پنجم
فرهيختگان/متن پيش رو در فرهيختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرين خبر به معناي تاييد آن نيست
ابوالقاسم رحماني/ بعد از هشتسال، بالاخره روز گذشته دولت دوازدهم هم به پايان راه خود رسيد و ديگر از امروز، حسن روحاني رئيسجمهور ما نيست. هشتسال پرنشيب و کمفراز که واقعا آدم حين بررسي کارنامه، در عجب ميماند که از کدامش بنويسد و سوي نقد را به چه جهتي ببرد. اما آنچه اين روزها بيش از هر مولفه و موضوع ديگري نياز به بررسي و البته اقدام و تغيير روند عاجل دارد، مديريت دولت در مواجهه با ويروس کروناست؛ ويروسي که با جهشهاي جديد و روزبهروزي که دارد، تقريبا اميدها براي رسيدن به تهخط شيوع و ابتلا و مرگومير را نااميد کرده و کشور ما را هم جزء آن دسته از کشورهايي کرده که تسليمش شدهاند. با اين همه و بهمنظور مديريت و ساماندهي وضع موجود لازم است نگاهي به کارنامه دولت روحاني و ستاد عريض و طويل مقابله با کرونا در وجوه مختلف مبارزه با اين ويروس بيندازيم و بنويسيم که سادهانگاري و بيعملي اين دولت در اين جنگ عليه ويروس کشنده کرونا، چه بلايي بر سر مردم آورده و جان چند نفر را گرفته و زندگي آنها را سياه کرده است. در ابتداي راه هم به نظر ميرسد بايد يک تقسيمبندي مشخصي داشته باشيم که در اين درياي بيعملي و نکات قابلبيان، غرق نشويم. مديريت کرونا از منظر ايجاد و نظارت بر محدوديتها و اعمال کامل و با کمترين ضريب خطا و فرار ميتواند اولين بخش باشد، درمان و پاسخگويي شبکه بهداشت و درمان کشور به نيازهاي بيماران دومين بخش و تامين واکسن و ايجاد ايمني جمعي در کشور هم سومين بخش از اين گزارش خواهد بود که عملکرد دولت دوازدهم و رياست حسن روحاني در آنها بررسي ميشود؛ عملکردي که با چشم بسته و بيمقدمه و اضافهگويي ميتوان آن را يکي از بدترين انواع مديريت کرونا بين کشورهاي دنيا نامگذاري کرد. اما براي اينکه به دوستان و شيفتگان سياستهاي دولت برنخورد، مجبوريم توضيح و تفصيل بيشتري هم داشته باشيم، ولو صرفا براي ثبت در تاريخ! اما قبل از آن به آخرين کنش و اقدام وزير بهداشت هم اشاره کنيم، درخواست براي تعطيلي و انداختن بار بيمسئوليتي، ناتواني و بيکفايتي دولت و ستاد مقابله با کرونا به گردن رهبري، من نميدانم کجاي دنيا مرسوم است که مسئول مستقيم وضع موجود، اينطور شانه خالي کند و درست در زماني که بايد پاسخگو باشد، تا قافيه را تنگ ميبيند به مقام بالادستي نامه مينويسد و آويزان ميشود که مبادا سيل انتقادات گزندي به او و جايگاهش وارد کند، اما ميدانم اين رويه در ايران و براي سعيد نمکي بهعنوان وزير بهداشت تبديل به يک عادت و رفتار نخنما شده است که نهتنها کسي آن را نميپذيرد، بلکه سوژهاي براي طنازي و کنايهپراکنيها شده و متاسفانه دست بسياري از منتقدان و مطالبهگران را هم در پاسخگو کردن او بسته است. بهتر است در اين واپسين روزها و ساعات مسئوليت، نمکي کارنامه اقدامات و مکاتبات و سياستهايي که براي به اينجا رساندن کشور در زمينه مديريت کرونا به کار بسته را منتشر کند تا هم خود و هم روحاني پاسخگوي جانباختن بيش از 91هزار هموطنمان باشند.
با اين اوضاع، رکوردهاي بيشتري را هم ميشکنيم؛ پيشبيني فوت 800 بيمار در يک روز!
براي ورود به بحث و تحليل عملکرد دولت، ابتدا لازم به نظر ميرسد شرحي از وضع موجود داشته باشيم و بنويسيم که از اسفند 98 که رسما وجود ويروس کرونا در ايران تاييد شد تا امروز چه بلايي اين ويروس بر سر مردم آورد و اين بلا چطور و چگونه با سياستهاي نادرست دولت، تشديد شد و ما را به اينجا رساند که جزء معدود کشورهاي دنيا باشيم که تا بهحال و در اين حدود 18 ماه پنج پيک و اوجگيري بيماري در کشور را تجربه ميکنيم. بنابر اعلام مرکز روابطعمومي و اطلاعرساني وزارت بهداشت از 10 تا ۱۱ مردادماه ۱۴۰۰ و براساس معيارهاي قطعي تشخيصي، ۳۷هزار و ۱۸۹بيمار جديد مبتلا به کوويد-۱۹ در کشور شناسايي شد که چهارهزار و ۳۱۷ نفر از آنها بستري شدند. مجموع بيماران کوويد-۱۹ در کشور به سهميليون و ۹۴۰هزار و ۷۰۸ نفر رسيد. متاسفانه در طول اين ۲۴ ساعت، ۴۱۱ بيمار کوويد-۱۹ جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان اين بيماري به ۹۱هزار و ۴۰۷ نفر رسيد. تاکنون سهميليون و ۴۰۴هزار و ۵۳۳نفر از بيماران، بهبود يافته يا از بيمارستانها ترخيص شدهاند. ۵هزار و ۶۰۷ نفر از بيماران مبتلا به کوويد-۱۹ در بخشهاي مراقبتهاي ويژه بيمارستانها تحت مراقبت قرار دارند. تاکنون ۲۶ميليون و ۳۹هزار و ۴۵۰ آزمايش تشخيص کوويد-۱۹ در کشور انجام شده است. در حال حاضر ۲۸۵ شهر کشور در وضعيت قرمز، ۱۱۰ شهر در وضعيت نارنجي و ۵۳ شهر در وضعيت زرد قرار دارند. تاکنون ۱۰ ميليون و ۲۸۵هزار و ۴۹۴ نفر دُز اول واکسن کرونا و دوميليون و ۷۹۵ هزار و ۶۸۰ نفر نيز دُز دوم را تزريق کردهاند و مجموع واکسنهاي تزريقشده در کشور به ۱۳ميليون و ۸۱هزار و ۱۷۴ دُز رسيد. همينطور که مشخص است، در موارد ابتلا و بستري رکورد شکستيم و حتي از بدترين ايام شيوع کرونا در پيکهاي قبلي هم حسابي جلو زديم و به گفته مسئولان بدتر از اين هم ميشود، در تعداد موارد مرگومير هم که با اين سرعت، فاجعهاي در راه خواهد بود. ايرج حريرچي، معاون کل وزارت بهداشت هم دو شب پيش در يک برنامه تلويزيوني در ارتباط با تعداد موارد مرگومير ناشي از کرونا در روزهاي آينده از احتمال 800تايي شدن اين آمار خبر داد و گفت: «برخي افراد وجود دارند که تست نميشوند يا در برخي موارد، تستها ۳۰ تا ۵۰ درصد منفي کاذب را نشان ميدهند. به علت محدوديتهاي اعتباري، محدوديت تست وجود دارد و برخي افراد هم دير به بيمارستانها مراجعه ميکنند و زمان طلايي مثبتشدن تست آنها ميگذرد. درمورد افراد سرپايي، ممکن است چند برابر رقم فعلي، کرونا مثبت باشند، زيرا بسياري از افراد، ناقل بدون علامت هستند و به مراکز براي تست مراجعه نميکنند. روند ابتلا به کرونا افزايشي است و اين روند حداقل تا ۱۰ روز آينده ادامه خواهد داشت. در روند موارد مثبت بستري و فوت نيز افزايش بسيار شديدي داشتيم و در هر هفته ۲۲هزار مورد مثبت بستري و ۱۸۰هزار مورد مثبت سرپايي داريم که به دوهزار و ۲۱فوت در هفته منجر شده است. در مدت اخير، معمولا جزء ۱۰ تا ۱۲ کشور نخست از نظر ميزان بستري و فوت بودهايم. اکنون روند درصد رعايت شيوهنامههاي بهداشتي در کشورمان به ۳۹ درصد کاهش داشته که کمترين مقدار در يکسال اخير است. پيشبينيهاي دانشگاه واشنگتن نشان ميدهد در يک ماه و نيم آينده، مرگهاي کرونايي در کشور ما از روزانه ۳۰۰ نفر کنوني به حدود ۶۰۰ نفر افزايش يابد و اگر به دستورالعملها عمل نکنيم شايد در آينده اين رقم به حدود ۸۰۰ نفر در روز برسد.» اين وضعيت ميراث کرونايي روحاني براي دولت بعدي و مردمي است که روزانه با هزار و يک مساله و مشکل ديگر دستوپنجه نرم ميکنند.
شکست اول؛ اعمال و نظارت بر اجراي محدوديتها
وضع موجود را ميدانيم، اگر نميدانيم، کافي است از حوالي بيمارستانها و مراکز درماني گذر کنيم. نگاهي به داخل بيمارستانها، حتي بين اقوام و دوستان، بهخوبي وضع موجود را نشان ميدهد و ميفهميم در چه منجلابي گير کردهايم. هيچ جاي دنيا، وضعيت به اين وخامت نيست، اينطور آمارها تصاعدي بالا نميروند و اينطور سيستم بهداشت و درمان زمين نخورده است. فيلمها و تصاويري از شهرستانها منتشر ميشود که بيشتر شبيه فيلمهاي آخرالزماني است. آنوقت وزير و مسئول يا خبر از يگانگي ايران در زمينه مديريت کرونا و درخواست کشورها براي انتقال تجربه ميدهند يا دست به قلم ميبرند و با مردم و رهبري درددل ميکنند. اين عصاره مديريت کرونا توسط وزير بهداشت و ساير مسئولان و دستاندرکاران است. از همان ابتداي مسير شيوع کرونا بارها گفتيم قرنطينه کردن و اعمال محدوديتهاي شديد راهکاري است که از ماسک زدن و دست شستن و... بيشتر و بهتر ميتواند زنجيره انتقال را کند و قطع کند. اما همين يک مورد را هم يا با دوگانهسازيهاي عجيبوغريب اجرا نکردند يا اگر هم از خر شيطان پايين آمدند، آنقدر کاريکاتوري و فانتزي اجرا شد که بيشتر شبيه به يک عيدي و هديه به مردم براي سفر به اين طرف و آن طرف تلقي شد، چرا؟ چون از همان ابتدا بدترين سناريوها، نظير ايمني تودهاي و... بهعنوان مسير اصلي و سياست کلي در نظر گرفته شد و عليرغم رد چندين و چندباره آن، همچنان هم ادامه دارد و کسي هم برايش مهم نيست که مردم، پير و جوان، سالم و بيمار، راهي قبرستانها ميشوند. سري به جادههاي شمال و جنوب و... بزنيد. پليس و نيروهاي نظامي و... شبيه به المانهاي موجود در جادهها ايستادهاند و با کمترين و کوچکترين اصراري از سوي مردم رضايت ميدهند و مجوز سفر را با يک خدانگهدار صادر ميکنند. شاهد مثال اين بيمبالاتي مديريتي را هم در همين تعطيلات بهاصطلاح 6 روزه اخير ديديم. در ارتباط با همين تعطيلاتي که قرار بود مانع ورود ايران به موج پنجم و جلوگيري از اوجگيري اين موج باشد، کارشناسان نظرات قابلتاملي داشتند. مثلا ايرج حريرچي، معاونت درمان وزارت بهداشت با انتقاد از کاهش رعايت پروتکلها در اين تعطيلات 6 روزه گفت: «در همين تعطيلات ۶ روزه رعايت دستورالعملها در تهران، البرز، قم، مازندران و گيلان به کمتر از ۴۰درصد رسيد. در استان تهران در هر ساعتي از شبانهروز که به رستورانهاي سطح شهر مراجعه کنيم، مملو از مردم است و همه درحال غذاخوردن هستند و هيچکس ماسک ندارد. اين تعطيلي ۶ روزه فايدهاي نداشت و ميتوان گفت محدوديتها در اين بازه زماني، دور زده شد و تردد در سطح شهر پنجدرصد افزايش يافت.» زالي، فرمانده ستاد مقابله با کروناي تهران نيز درخصوص عدماجراي صحيح و کامل «لاک داون» 6 روزه شهر تهران، اظهار کرد: «لاکداون شهر يا نبايد صورت گيرد يا اينکه درصورت تصميم به تعطيلي، بايد تمام ملاحظات براي اجراي کامل آن انجام شود. تعطيلي شهر بهعنوان يک استراتژي بايد حداقل بين ۱۰ تا ۱۴ روز باشد و در غير اين صورت تعطيلي در کنترل اپيدمي موثر نخواهد بود.» يونسيان، استاد اپيدميولوژي دانشگاه علوم پزشکي تهران هم در ارتباط با اين تعطيلات 6 روزه گفت: «درکنار تعطيلي صرف، اگر بسياري نکات رعايت شود، حتي يک تعطيلي يکروزه هم ميتواند اثر بگذارد. اگر تعطيلي 6 روزه باعث شود همه خود را در خانه قرنطينه کنند و به مراکز خريد و رستوران و مسافرت و... نروند، قطعا 6 روز هم خيلي خوب است اما مشکل اين است که مردم در اينگونه تعطيلات، تماسهاي خود با ديگران -بهخصوص با افرادي که قبلا با آنها تماس نداشتهاند- را نهتنها کاهش نداده، آن را افزايش هم ميدهند. بنابراين رفتارهايي که انتظار داشتيم درکنار اين تعطيلي ببينيم به جاي اينکه بازدارنده و پيشگيرانه باشد، برعکس شده و به دليل عدمتمهيدات لازم و کنترل مناسب، نتايج معکوسي خواهيم گرفت. بسياري از اين کارمنداني که تعطيل شده بودند در مراکز تجمع مانند پاساژها، رستوران و خيابانها، پارکها و آرايشگاهها حضور داشتند، زيرا اين مراکز در اين 6 روز تعطيل نبودند و کار ميکردند.» و... . بهعقبه اظهارات و ادعاهاي همين کارشناسان و بسياري ديگر از آنها و مسئولان اگر مراجعه کنيد هم بد نيست؛ چراکه بسياري از اينها اصلا و اساسا قرنطينه کردن را غيرممکن ميدانستند و آن را رد ميکردند. با اين همه حالا در نقطهاي ايستادهايم که دولت در مرحله اول مواجهه، يعني اعمال محدوديتها و کنترل رفتارهاي اجتماعي مردم بهطور کامل شکستخورده است.
شکست دوم؛ درمان و تامين دارو
مرحله دوم اما همانطور که در مقدمه گزارش نوشتيم، مربوط به پروسه درمان و توان نظام بهداشت و درمان کشور در مواجهه با اين همهگيري است. دوباره بد نيست هم به مشاهدات شخصي، هم فيلمها و تصاويري که در رسانهها منتشر ميشود و هم اظهارات و گفتههاي مسئولان و مطلعان اشاره کنيم. خراسان، تهران و... همه از لحاظ پذيرش بيماران اشباع شدهاند، حياط و نمازخانه و مسجد بيمارستانها هم تبديل به اورژانس و مکاني براي بستري بيماران شدهاند و گفته ميشود در برخي مناطق هم بيمارستان صحرايي به پا شده است و حتي در برخي مناطق ظرفيت اين بيمارستانها هم تکميل شده است. حريرچي، معاون کل وزارت بهداشت هم در ارتباط با ظرفيت تختهاي بيمارستاني در اين شيوع وسيع و پيک شديد پنجم کرونا گفت: «بسياري از بيمارستانهاي سراسر کشور به ظرفيت کامل رسيده و از مازندران، گلستان، کرمان، هرمزگان، تهران و البرز بهعنوان استانهايي ميتوان نام برد که با وجود شيوع گسترده کرونا با کمبود تخت مواجه هستند.» هر لحظه و هر روز هم که اخباري از گوشه و کنار کشور و از قول روساي دانشگاههاي علوم پزشکي به گوش ميرسد که بيمارستانهاي فلان شهر و استان ديگر ظرفيت پذيرش بيمار ندارند. اما اينجا بد نيست روايتي از يک تجربه شخصي از زبان يکي از مخاطبان هم بنويسم. روايتي از پذيرش، ويزيت و تهيه دارو براي يک بيمار کرونايي! اين مخاطب اينطور روايت ميکند: «چند روزي به خانهاي که در دماوند داشتيم، رفتيم. منتها متوجه شديم پدر به کرونا مبتلا شده و خب اين همه ما را ترسانده بود. مجبور شديم قبل از اينکه به تهران برگرديم به مرکز درماني ببريم که در دماوند بود. انتخاب و راه اول اين بود که تست بدهد تا دقيقا مشخص بشود کروناست يا علائمي که دارد بهخاطر بيمارياي است که سالها داشته. با بيمارستان سوم شعبان دماوند تماس گرفتم، پرسيدم تست کرونا ميگيريد و گفتند بله، خيلي شلوغ است و ممکن است پنج دقيقه ديگر نوبت شما شود و ممکن است سه ساعت ديگر باشد. ما هم مشکلي نداشتيم و گفتيم صف ميايستيم. بيمارستان رفتيم و عليرغم هماهنگي قبلي، يکدفعه مسئولان بيمارستان گفتند از يک ساعت پيش تصميم گرفتيم که ديگر تست نگيريم. اين باعث شد بين مراجعان و کارکنان بيمارستان درگيري هم ايجاد شود. بين من و پذيرش هم بحث پيش آمد و هيچجور زيربار نرفتند و گفتند تست نميگيريم. با پزشک صحبت کرديم و گفتند نهايت کاري که ميتوانيم انجام دهيم اين است که CTscan بگيريم و اگر ريه درگير شده باشد مشخص است که کروناست. CTscan گرفتيم و مشخص شد کرونا بود. دکتر لطف کرد و دارو نوشت، فکر ميکنم داروخانهاي در گيلاوند و دماوند نبود که نرفته باشم، به من آدرس داروخانههاي رودهن را دادند. همه ميگفتند داروي کرونا براي ما نميآيد! خيلي عجيب بود، خصوصا وقتي مدام در خبرها ميخوانديم که فلان دارو را در داخل توليد کرديم، خب وقتي توليد کرديم و ما هم ميدانيم که توليد شده است، چرا در داروخانهها نيست؟ اگر کسي در اطراف تهران کرونا بگيرد بايد بميرد. خيلي افراد بودند که در بيمارستان بستري بودند. داروخانه بيمارستان دارو را نداشت و هرکسي کرونا داشت و ريه آن درگير بود ميگفتند بايد به تهران برود و دارو را در تهران تهيه کند. هرچه گشتيم دارو پيدا نکرديم و تصميم گرفتيم به تهران بياييم. در تهران داروخانههاي شبانهروزي را گشتيم، نکته غمانگيز ديگر هم همين بود که بسياري از داروخانههاي پايتخت هم داروها را نداشتند. در همه داروخانهها مردم ناراضي بودند يا با هم درگير ميشدند يا با مسئولان داروخانه! الان نزديک به دوسال است که کرونا آمده است و چطور اين دارو موجود نيست؟ آن هم دو داروي فاويپيراوير و رمدسيوير که بههرحال از داروهاي اصلي درمان کرونا هستند. هيچجا اين دو دارو موجود نبود يعني همه از شهرستان آمده بودند تا شايد در تهران بتوانند اين داروها را پيدا کنند، اما انگار تخم اين داروها را ملخ خورده بود. جواب داروخانه اين بود برويد و شنبه صبح ساعت 11-10 مراجعه کنيد. درحالي که بيمار الان بايد دارو را دريافت کند، اينکه دو روز ديگر دارو بگيرد اصلا موضوعيت نداشت. براي من جالب است که اين دارو ايراني است و اين ميزان در بازار ناياب است. آخرين داروخانهاي که رفتيم، داروخانه 29 فروردين بود که گفتند بايد يک ساعت به بالا منتظر بمانيد و آن هم قطعي نيست که به دست شما برسد. فقط کافي است يک نفر به اين مراکز سر بزند شرايط به حدي ناجور است که نه جوابي ميدهند و نه پيگيري ميکنند. عقل حکم ميکرد قبل از رفتن به داروخانههاي شبانهروزي تماس بگيرم و ببينم دارو را دارند که من وارد جمعيت کرونايي شوم يا ندارند. هيچکدام تلفني جواب نميدهند. صف ايستاديم و بعد از سه ساعت به ما ميگويند دارو آزاد است؛ چراکه اورژانس بيمارستان رفتيد و پزشک اورژانس پزشک عمومي بوده و اين دارو را براي شما نوشته است. شما نميتوانيد از بيمه استفاده کنيد و اين دارو آزاد است مگر اينکه متخصص نسخه را نوشته باشد! اين بهانه جديدي بود که ميشنيدم، آن موقع شب، پزشک متخصص از کجا پيدا ميکرديم؟ براي 6-5 ورق فاويپيراوير ما حدود 900 هزار تومان پول پرداخت کرديم و هر کسي آنجا اعتراض ميکرد اگر دارو آزاد است چرا بايد سه ساعت در صف بايستيم، مسئولان داروخانه ميگفتند ناراحت هستيد ميتوانيد بيرون اين دارو را تهيه کنيد. ساعت دو نيمهشب توانستيم چند ورق دارو تهيه کنيم و به پدرم برسانيم. بههرحال هرطوري بود و با هر مشقتي ما اين مسير را رفتيم و به دارو رسيديم، اما واقعا همه مردم اين امکان و تمکن مالي را دارند؟ خدا به دادشان برسد.» اينها هم يعني دولت و ستاد ملي مقابله با کرونا که مسئوليت مديريت اين بيماري و تامين احتياجات مردم و بيماران را برعهده دارد نتوانست و نميتواند بلبشوي ايجادشده را مديريت کند و مردم سواي رنج بيمارداري مجبور به تحمل خيلي دردهاي ديگر هم هستند.
شکست سوم؛ تامين و تزريق واکسن
و اما در پايان، مهلکترين ضربه و مستدلترين مساله در اعلام شکست سياستهاي دولت روحاني و ستاد ملي مقابله با کرونا به رياست او، روند تهيه، توزيع و تزريق واکسن کرونا به مردم است. درحاليکه در اخبار ميخوانيم که بسياري از کشورها، پروسه تزريق دوز سوم و بوستر واکسن کرونا را آغاز کردهاند، بسياري از کشورها براي تشويق مردمشان به تزريق واکسن جوايزي را درنظر گرفتهاند و برخي ديگر هم واکسيناسيون را به اتمام رساندهاند، ما هنوز در تزريق کامل و دو دز واکسن کرونا به مردم به 10درصد هم نرسيدهايم! دوست ندارم ادعاها و اظهارات مسئولان در ارتباط با تامين و توليد واکسن، هم خارجي و هم داخلي و هم محصولات مشترک را اينجا رديف کنم که اگر قرار بر اين باشد، بهجاي روزنامه بايد طومار بنويسم. تقريبا هر روز، وعده روز و ماه و ماههاي بعد را ميدادند و ميدهند براي تکميل واکسيناسيون ايرانيها، اين روز و ماه و ماهها هم يکييکي از پس هم ميآيند و ميروند و خبري از تکميل حد اندکي از واکسيناسيون ايرانيها در قياس با بسياري از کشورها هم نيست. اين دولت طبق اظهاراتش قرار بود دولت را با آرامش و مملکت را در شرايط مساعد تحويل بعدي بدهد، نهتنها اين نشد، بلکه حتي در بدترين و پرتلاطمترين حالت ممکن، قرار است دولت منتقل شود و حالا در اين شرايط همه چشم به اين داريم که اولا اين اعتماد عمومي ازدسترفته بهخاطر اظهارات و ادعاهاي نسنجيده و غيرواقعي مسئولان دولتي و حاکميتي بازيابي شود و بعد هم ساماني به اين منجلاب پرمرگ و بيماري داده شود. روحاني نشان داد ميتوان شرايط عادي را بحراني و شرايط بحراني را هم بحرانيتر کرد.
دستور رهبري براي بررسي تعطيلي دوهفتهاي کشور
همانطور که در ابتداي گزارش هم اشاره کرديم، سعيد نمکي، وزير بهداشت طي نامهاي پيشنهاد تعطيلي دوهفتهاي کشور بهخاطر شيوع کرونا را به رهبري داد. رهبري هم روز گذشته دستور دادند تا اين پيشنهاد در ستاد ملي مقابله با کرونا بررسي شود. در مرقومه رهبر انقلاب اسلامي خطاب به حسن روحاني، رئيسجمهور آمده است: «پيرو هشدار وزير محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکي و پيشنهاد تعطيلي بهخاطر بيماري همهگير، مقتضي است اين موضوع در ستاد ملي کرونا مطرح و بررسي شود و هر اقدامي که لازم است انجام گيرد.» رونوشتي از اين دستور به سيدابراهيم رئيسي، رئيسجمهور منتخب نيز ارسال شده است.