نماد آخرین خبر

سرمقاله اعتماد/ دست‌کوتاه بیمار و دارویی که بر نخیل است

منبع
اعتماد
بروزرسانی
سرمقاله اعتماد/ دست‌کوتاه بیمار و دارویی که بر نخیل است

اعتماد/ « دست‌کوتاه بيمار و دارويي که بر نخيل است » عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته آزاده محمدحسين است که مي‌توانيد آن را در ادامه بخوانيد:

اين نوشته يک روايت است؛ مستندي از مبارزه چند روزه در ميدان بيماري با هدف فتح سنگر سلامت و حيات. 
 پرده اول اين روايت آنجا کنار مي‌رود که پدري جوان پس از ابتلا به کرونا، به قارچ سياه مبتلا و راهي بيمارستان مي‌شود؛ بيمارستاني دولتي در يکي از کلانشهرها. تا اينجاي روايت ظاهرا بيمار بخت‌يار است که در بيمارستان دولتي پذيرفته مي‌شود. بررسي‌هاي پزشکي آغاز و نهايتا اصلي‌ترين راه درمان تزريق آمپول آمفوتريسين-بي ‌تشخيص داده مي‌شود؛ دارويي که تا پيش از اوج‌گيري کرونا و در فرآيند توزيع دولتي 100 تا 300 هزار تومان قيمت داشت و در دسترس بود.
پرده دوم روايت درست از همين لحظه گشوده مي‌شود؛ در دوران پيک پنجم، آمپول کمياب و به گفته‌اي ناياب شده است و اگر همان روز تشخيص، 10عدد به بيمار - که به ديابت نيز مبتلاست- نرسد، اوضاع وخيم مي‌شود. خانواده هراسان است و مستاصل. بيمارستان در تلاش است در حد امکان دارو را تهيه و در اختيار بيمار قرار دهد. زمان کوتاه است و بضاعت بيمارستان اندک. خانواده به دوست و آشنا متوسل مي‌شود و نهايتا در مقابل دلالان دارو سپر انداخته و تن مي‌دهد به تهيه‌ اکسير زندگي بيمار از بازار آزاد.
پرده‌ سوم اما، نقطه‌ اوج روايت است. دارويي که خانواده براي تهيه‌اش (به تعداد کافي) از سيستم صحيح توزيع و از منابع دارويي مرجع نااميد شده، در بازار آزاد با قيمت‌هاي مختلف و برندهاي متنوع در مدت زماني کمتر از ده دقيقه در دسترس است. از اينجا به بعد، عين به عين و نعل به نعل روايت مواجهه‌ خانواده است با فروشندگان اين داروي کمياب در بازار آزاد. نفر اول وعده تهيه برندهاي امريکايي و هندي آن را به‌ ترتيب به قيمت 5 ميليون و 500 هزار و 4 ميليون و 500 هزار تومان مي‌دهد. براي هماهنگي با خانواده 6 دقيقه وقت صرف مي‌شود. 


در بازگشت مجدد به واسطه به‌ منظور خريد دارو، قيمت نهايي برند امريکايي 6 ميليون و 500 هزار تومان به ازاي هر ويال اعلام مي‌شود؛ يعني يک ميليون تومان افزايش در 6 دقيقه! چاره‌اي نيست، 2 عدد امريکايي و 2 عدد هندي سفارش داده مي‌شود. طبيعتا بايد اول پول واريز و بعد دارو دريافت شود. درجا کل مبلغ به حساب واسطه واريز شده، حدودا يک ساعت بعد موتورسواري بسته را مي‌آورد و دقيقا مانند محموله قاچاق تحويل مي‌دهد. چندتايي هم در يکي از شهرهاي بزرگ پيدا مي‌شود. اما اين پرده سوم صحنه‌هاي اضطراب‌آور ديگري هم دارد، رساندن ويال‌ها به شهر مقصد. در فرودگاه تهران مشکلي پيش نمي‌آيد و پرسنل همکاري مي‌کنند. اما فرودگاه شهر دوم براي فرستادن ويال‌ها از فرستنده نامه سازمان غذا و دارو را طلب مي‌کند. پنجشنبه است، ادارات تعطيل و تا غروب هم چيزي نمانده! خانواده هراسان‌تر مي‌شود. يکي از بستگان به سرعت راهي شده، بيش از هزار کيلومتر سفر مي‌کند تا بتواند دست‌کم تا روز بعد ويال‌ها را به بيمارستان برساند. در اين فاصله با تلاش مرکز درماني تعدادي آمفوتريسين تهيه و به بيمار تزريق مي‌شود.  اما داستان اين مستند تنها يک پلات ندارد و پي‌رنگ در پي‌رنگ است. پي‌رنگ فرعي داستان از اينجا آغاز مي‌شود که بيمار، چند روز بعد جراحي و تشخيص پزشکي سه هفته‌ درمان با تزريق حدود 200 ويال آمپول آمفوتريسين اعلام مي‌شود. خانواده با يک حساب سرانگشتي درمي‌يابد در صورت ناتواني در تامين آمپول از فرآيند دولتي، بايد مبلغي بين 700 تا 900 ميليون تومان بپردازد و اين تنها هزينه داروي اصلي بيماري است، هزينه‌اي که حتي از توان خانواده‌اي با درآمد نسبتا مکفي نيز خارج است. اما چاره‌اي ندارد. با دلالان بيشتري وارد مذاکره مي‌شود. در اين مذاکره‌هاي چندجانبه دريچه‌اي گشوده شده، برند امريکايي آمپول مذکور به قيمت 2 ميليون و 700 هزار تومان به خانواده پيشنهاد مي‌شود و طبيعي است که همراهان و بستگان بيمار به سرعت دست به ‌کار شده، به قاعده 50 ويال آمفوتريسين پول فراهم مي‌کنند تا زمان از دست نرود. اما از اينجا به بعد داستان تغيير مي‌کند. فروشنده خودش را «پزشک داروخانه‌دار» و نه داروساز، معرفي مي‌کند. اصرار دارد که پول نقد و وجه انتقالي نمي‌پذيرد و مبلغ بايد در قالب يک فقره چک روز به دستش برسد. تا پايان وقت اداري زماني نمانده و آمپول‌ها بايد از مکاني در کرج تحويل گرفته شود. يکي از همراهان در تهران به سرعت چک را از بانک دريافت کرده و به‌ سمت کرج حرکت مي‌کند. در طول مسير و به توصيه يکي از آشنايان به اين نتيجه مي‌رسد ابتدا دست‌کم تصويري از بسته پلمب شده آمپول‌ها ببيند و بعد چک را تحويل دهد اما پاسخي که مي‌شنود از ادامه مسير منصرفش مي‌کند. فروشنده با اين ادعا که «برايش بد مي‌شود» تاکيد مي‌کند که نه نشاني محل تحويل را مي‌دهد، نه تصويري از بسته آمپول‌ها و صرفا چک را از طريق پيک مي‌پذيرد و محموله را هم با پيک مي‌فرستد! اين مسير همين‌جا به روي خانواده بسته مي‌شود؛ درحالي که همچنان نيازمند تعداد زيادي آمپول آمفوتريسين است. در ميانه هروله خانواده ميان بازار آزاد و دولتي، خبر مي‌رسد که تعداد قابل توجهي آمپول آمفوتريسين وارد کشور شده است. دريچه اميدي گشوده مي‌شود. نزديکان، دوستان و بستگان در چند شهر از جمله تهران به تکاپو مي‌افتند تا شايد بتوانند راهي پيدا کنند که دست‌کم تعدادي از 200 آمپول تجويز شده را از داروخانه‌هاي دولتي تهيه کنند تا کمکي به خانواده، بيمار و حتي بيمارستان باشد. در اين مسير با چندين پزشک متخصص نيز مشورت و گفت‌وگو مي‌کنند. نيمه راهي مقابل پاي‌شان گذاشته مي‌شود اما در نهايت امکان تهيه اين دارو در داروخانه‌هاي دولتي خارج از شهر مقصد وجود ندارد و اين سناريو هم شکست مي‌خورد. هنوز يک هفته از بستري شدن بيمار نمي‌گذرد که براي بار چندم خانواده به بازار آزاد پناه مي‌آورد و تنها در يک نوبت 43 ميليون تومان بابت خريد 10 ويال آمفوتريسين- بي‌ پرداخت مي‌کند و همزمان بيمارستان نيز 6 ويال در اختيار بيمار مي‌گذارد.  از مدت زمان در نظر گرفته شده براي درمان بيمار يک هفته گذشته و خانواده تا اينجا ميليون‌ها تومان تنها بابت يک قلم و البته اصلي‌ترين دارو هزينه کرده و با اين نگراني دست و پنجه نرم مي‌کند که اگر بيمارستان نتواند در روزهاي آتي تعداد بيشتري از اين دارو را در اختيارشان بگذارد يا خانواده نتواند از طريق منابع دارويي دولتي آمپول را تهيه کند، چگونه بايد اين مسير را ادامه دهد؛ مسيري که شايد از نگاه علم پزشکي افق آن چندان روشن نباشد، اما پدر بيمار دو فرزند عزيز يک خانواده است و اطرافيان برايش به آب و آتش مي‌زنند. اين داستان هر چند اين روزها تکرارشونده است، اينجا دو پرسش بي‌پاسخ مي‌ماند؛ آيا مسوولاني که در اين روزها وعده‌هاي ريز و درشت مي‌دهند و با ادبياتي ناشايست مستقيما مردم را در اين ميدان نبرد نشانه رفته و آنان را صاحبان «ناز و ادا»(1) خطاب مي‌کنند، حتي يک‌بار خودشان يا معتمدان‌شان بدون حضور دوربين به بيمارستان‌ها و داروخانه‌ها سر زده‌اند و آيا تاکنون با حلقه‌اي از زنجيره مافياي دارو روبه‌رو شده‌اند؟
1-اشاره به طعنه چند روز قبل يکي از نمايندگان مجلس درباره ناز و اداي مردم نيازمند دارو و مستاصل. 

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره