نباید طالبان را به رسمیت شناخت

شرق/متن پيش رو در شرق منتشر شده و بازنشر آن در آخرين خبر به معناي تاييدش نيست
محمدتقي فاضلميبدي/ دشوار است کسي باور کند طالبان کنوني که بر افغانستان حاکم شده، از لحاظ ايدئولوژي و فکري با طالبان دو دهه پيش که بر افغانستان حاکم بود و از دل آن القاعده و گروههاي تروريستي برآمدند، تفاوت داشته باشد. پارهاي از برخوردهايي که طالبان با مخالفان خود در روزهاي اخير مرتکب شده، بهويژه ناديدهگرفتن حقوق زنان و دنيا شاهد بوده، گواهي بر اين مدعاست. اگر بدبينانه نگاه کنيم، همانطور که بريتانيا در نيمه اول قرن بيستم اسرائيل را در منطقه تثبيت کرد تا نقشه خاورميانه را بر اساس طرحي که داشت، دنبال کرده و کشورهاي منطقه را درگير جنگ کند تا زرادخانههاي آنها رونق داشته باشد و جنگ ششروزه اعراب و اسرائيل بلافاصله در پي آن بود، در اين روزگار نيز سياست سياستمداران آمريکا اين است که طالبان و طالبانيسم را در منطقه خاورميانه به نام اسلام تقويت کنند تا دردسري بزرگ براي کشورهاي منطقه، بهويژه ايران باشد و از رشد گروههاي تکفيري و تروريستي در ميان مذاهب اسلامي و اسلامهراسي بهره ببرد.
وگرنه معنا نداشت ناگهان پشت ملت افغانستان را خالي کند و سلاحهاي مدرن خود را در دست طالبان جا بگذارد؛ با علم به اينکه اينها از اين سلاحها استفاده ايدئولوژيکي ميکنند. اميدوارم اين بدبيني نابجا باشد، ولي ظاهر امر بيانگر اين است. اسلامي که طالبان مرام خود کرده، شبيه اسلامي است که در تاريخ، حاکمان بنيعباس، سلجوقيان و تيموريان مرام خود کرده بودند. قتل، اعدام، غارت، شکنجه و شلاق يادآور داستان «محنه» در زمان خلفاي عباسي يا «انگيزيسيون» در مسيحيت است. روشن است که چنين حکومتي نبايد به رسميت شناخته شود. اسلامي که خشونت از سراسر آن ميبارد و حقوق انسان در آن جايي ندارد و تلويزيون را با خواندن آيه قرآن خرد ميکند، بايد از ناحيه مراجع و عالمان ديني و سازمانهاي جهاني مردود تلقي شود. عالمان اهل سنت و مراجع شيعه قطعا چنين اسلامي را اسلام پيامبر(ص) و قرآن نميدانند. بايد در برابر چنين حکومتي که به نام ولايت اسلامي است، موضع گرفت. روشن است چنين اسلامي و چنين ديني با اين قرائتي که طالبان دارد و آن را حقيقت مطلق ميپندارد، در دنياي امروز جز نفرت و اسلامهراسي چيزي به جا نميگذارد. تأکيد ما بر اين است که علماي اسلام، دولتهاي اسلامي، نهادهاي بينالمللي و حقوقبشري نگذارند چنين حکومتي به نام دين در منطقه پا بگيرد. اگر حکومت ديني با چنين شيوهاي بدعت نباشد، پس بدعت چيست؟