دیپلمات سابق: دولت در سیاست خارجی هنوز در حال آزمون و خطاست
شرق/متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
گفت وگوی روحاله نخعی با قاسم محبعلی/ وزیر خارجه ایران در روزهای گذشته به لبنان و نیز دوباره به سوریه رفت و با مقامات این کشورها که «محور مقاومت» تعریف میشوند، به دیدار و گفتوگو نشست. بهویژه دیدارهای حسین امیرعبداللهیان با مقامات حزبالله بخش برجستهای از این سفرها بود؛ اما جدای از وضعیت روابط ایران با این کشورها، چه مسئلهای در این سفرها پیگیری شد یا به عبارت دیگر، چه موضوعی روی میز بود که برای رسیدگی به آن لازم دیده شد وزیر خارجه راهی این سفرها شود؟ این سؤال را نزد قاسم محبعلی، مدیرکل سابق خاورمیانه وزارت خارجه بردیم که یکی از دلایل این سفرها را محدودیت گزینههای وزیر خارجه برای سفر و تحرک دیپلماتیک میداند.
آقای امیرعبداللهیان الان بههرحال هنوز در ماههای اول کاری خود است که به لبنان و سوریه سفر کرده است. در این سفرها چه اهداف و موضوعاتی دنبال شده است؟
اخیرا و بعد از این قضیه انتقال انرژی به لبنان، فاصلهای بین ایران و دولت لبنان ایجاد شده بود. دولت لبنان این اقدام را مداخله در حق حاکمیتش تلقی کرده بود. از آن طرف حزبالله این را بهعنوان یک کار بزرگ و تأثیرگذار در نظر گرفته بود که ایران در آن حمایت کرده بود از حل مشکل انرژی مردم لبنان. ایران هم ظاهرا در این اقدام با دولت لبنان هماهنگی نکرده بود؛ اگرچه گفته میشود که یک شرکت خصوصی این سوخت را از ایران خریده است. ولی بستگی دارد که چطور تلقی کنیم. بههرحال حزبالله یک دولت نیست و از این جنبه شاید دولت لبنان علاقهمند نبود که چنین اتفاقی بیفتد و بیشتر علاقهمند بود که مستقیم با خودش تعامل صورت بگیرد. این مشکلی است که شاید با بعضی کشورهای دیگر هم داریم؛ با عراق، با یمن و حتی تا اندازهای با سوریه، پاکستان و افغانستان، این مشکل وجود دارد که ایران علاوهبر دولت رابطههای مستقلی با بعضی از گروههای داخلی یا بعضی از جناحها و طوایف برقرار کرده است که دولتها شاید این را نمیپسندند. بههرحال این تلاشی بوده برای اینکه این رابطه ترمیم شود و با آنها گفتوگو صورت بگیرد. دولت جدید لبنان که میشود گفت به نسبت دولت قبلی رابطه بهتری با منطقه و با غرب خواهد داشت، شاید علاقهمند است که رابطهاش را با ایران هم حفظ کند.
درباره سوریه چطور؟
سوریه که خب ایشان یکبار رفته بود. فکر نمیکنم موضوع جدیدی در ارتباط با سوریه اتفاق افتاده باشد. یعنی در صحبتها هم بحث جدیدی به نظر نمیرسد اتفاق افتاده باشد. بحثهایی هست که سوریه دارد روابطش را با کشورهای عربی بهبود میبخشد. همینطور بحثی هست که گاز مصر از طریق اردن به سوریه و به لبنان انتقال پیدا کند. شاید برای ایران این بحث جدید باشد و نگرانیهایی وجود داشته باشد از اینکه سوریها دارند سیاستشان را در قبال ایران، نگوییم تغییر میدهند ولی بهدنبال متوازنکردن آن و سیاست خودشان در منطقه هستند و بهبود رابطهشان با کشورهای عربی و این ممکن است فاصله سوریه را با ایران افزایش دهد. نقش روسها و اسرائیلیها هم موارد قابل بحثی است که در این مورد شاید مشکلاتی برای ایران ایجاد کرده باشد. در مجموع به نظر نمیرسد موضوع جدیدی بوده باشد که لازم بوده آقای امیرعبداللهیان به سوریه سفر کند. شاید سوریه و لبنان را در یک قالب تعریف کردهاند و هربار به لبنان سفر میکنند، باید به آنجا هم سفری داشته باشند.
سؤالی که در سایه این سفرها پیش آمد، این است که الان ایران با چند چالش جدی مواجه است، در مرز شمال غربی، در شرق، در بحث برجام و دیگر مسائل. چه فوریتی و چه نیازی بود که لازم بود وزیر خارجه ایران الان به این کشورها سفر کند؟
موضوع محدودیتهایی است که برای ایران درحالحاضر وجود دارد و اینکه وزیر خارجه در شرایط فعلی به کدام کشورها میتواند سفر کند. سیاست خارجی ایران کلا در محدودیتها و مضایق به سر میبرد. کلا چند جا هست که در منطقه سوریه و لبنان در میان آنها هستند. عراق را هم باید منتظر نتیجه انتخاباتش بود که حاصلش چه میشود. ممکن است در عراق هم مثل افغانستان شرایط تغییر کند. رابطه ما با روسیه همیشه یکطرفه بوده است. آقای ظریف شاید بیش از 30 دفعه به روسیه سفر کرد ولی در مقابل تعداد سفرهای آنها به ایران در این مدت به تعداد انگشتهای یک دست هم نمیرسد. درعینحال میدانید که بهدلیل نیازی که ایران دارد آنها فقط یک ملاقات کاری در حد وزیر خارجه با ایران انجام میدهند و در سالهای گذشته وزیر خارجه ایران موفق به ملاقات با رئیسجمهور نشده است، درحالیکه این توازن برقرار نیست. کشورهای دیگر منطقه وضعیتشان در رابطه با روسیه متفاوت است. بههرحال برای اینکه نشان داده شود که تحرک دیپلماسی وجود دارد، چارهای نیست و باید به همین چند کشور محدود مرتب سفر کنند. به اروپا که ممکن نیست و بعید میدانم. چینیها هم خیلی به نظر نمیآید تمایل زیادی داشته باشند با ایرانیها در سطح علنی گفتوگو کنند. در کشورهای دیگر آسیایی هم همین محدودیتها وجود دارند.
اشاره کردید به چالشهایی که بهتازگی بین لبنان و ایران بوده است. آیا این سفر و این دیدارها در راستای حل آن چالش است و کاهش آن تنش است یا این شکل تأکید بر رابطه با حزبالله اثر معکوس دارد؟
باید صبر کنیم، چون محتوای ملاقاتها روشن نیست. نمیشود از آن چیزی که از یک ملاقات یا مصاحبه مطبوعاتی منتشر میشود، دقیقا به سیاست و مقاصدی که دو کشور دنبال میکنند، پی برد. درهرحال لبنان علاقهمند است که رابطهاش را با ایران حفظ بکند؛ ولی طبیعی است که دولت لبنان بههیچوجه علاقهمند نیست که ایران فقط رابطهاش را محصور و محدود به حزبالله کند و آنجا را بهعنوان کانون رابطه خودش با لبنان تلقی کند. جدا از اینکه چه دولتی در لبنان سر کار است، این یک مشکل ساختاری است در رابطه ما و لبنان و همیشه میتواند تبدیل به یک چالش جدی شود، بهویژه اگر لبنان بتواند بخشی از مشکلاتی را که الان دارد پشت سر بگذارد. نمیشود روابط با کشورها در شرایط ضعفشان را با روابط در موقعی که درحال ضعف نیستند یکی دانست. هم عراق، هم سوریه، هم لبنان، اگر از این شرایط خارج شوند، شاید وضعیت دیگری را شاهد باشیم و آنها هم برای رابطه با ایران شرطهای جدی بگذارند.
درباره سوریه این مسئله مطرح میشود که بعد از عبور از دوره بحران، سهم ایران در سوریه آن چیزی که باید باشد نیست. فکر میکنید دولت جدید، مسیری را برای حل این مسئله دارد دنبال میکند؟
واقعیت این است که شرایط الان با زمانی که دولت اسد در آستانه سقوط بود و به حضور ایران نیاز داشت، متفاوت است. از طرف دیگر نقش روسها را نباید درباره سوریه دستکم گرفت. آنها هستند که درحالحاضر بهطور واضح مسائل سوریه را مدیریت میکنند؛ بنابراین نقش آنها و رابطه آنها را با ترکیه، کشورهای عربی، آمریکا، اسرائیل و اروپا نباید نادیده گرفت. روسیه روابطش با ما را در آن چارچوب بزرگترها تعریف کرده و میکند. درمورد سوریه هم اگر منظور بحث بازسازی است، ایران خودش محدودیتهای زیادی دارد. شاید آنها علاقهمند هم نباشند خیلی ایران را در این مسائل دخالت بدهند و به ایران بیشتر از آن نقشی که برایش تعریف کرده بودند، نقش بدهند اما اگر چنین هم باشد، ایران بهدلیل مضایقی در که بحثهای پولی و ارزی و تحریمها دارد، امکان چندانی هم ندارد که بتواند در بازسازی سوریه نقش جدی داشته باشد. سوریه برای بازسازی حتما به سرمایهگذاریهای وسیع و بزرگ که از عهده ایران برنمیآید و از عهده کشورهای ثروتمند جنوب خلیج فارس و عربستان و همینطور آمریکا و اروپا برمیآید. حتی روسها هم شاید قادر نباشند کمکی به بازسازی سوریه کنند. آنها بیشتر نقش امنیتی و نظامی دارند تا نقش اقتصادی؛ بنابراین اگر دولت سوریه احساس کند که مستقر شده و مشکلی ندارد، طبیعی است که برای بازسازی خودش باید بیشتر متوجه آن کشورها باشد تا ایرانی که درحالحاضر خودش گرفتار هم مشکلات داخلی است و هم مشکلات خارجی مثلا وزیر خارجه کشور برای دستیابی به ۱۰ میلیارد دلار تلاش میکند. درحالیکه ایران با توجه به امکاناتی که داشت، نباید به این وضعیت میافتاد. اگر ایران برای حل بعضی از مشکلات معیشتی و سلامتی مردم به ۱۰ میلیارد دلار نیاز دارد، چگونه میتواند در کشوری که به گزارش سازمان ملل بیش از ۶۵۰ میلیارد دلار خسارت دیده است، نقش سازندهای داشته باشد و بتواند در بازسازی آن کشور سرمایهگذاری کند. امکانی برای ایران برای سرمایهگذاری در آنجا درحالحاضر وجود ندارد.
اشاره کردید که گزینههای وزیر خارجه محدود است. فکر میکنید کنشهایی که دولت و وزارت خارجه جدید در این مدت داشته است، به سمت حل این مشکل بوده است؟ مثلا از نشست بغداد آیا ایران به اندازهای که میتوانست استفاده کرده است یا از مذاکرات با عربستان که از این وضعیت عبور کند و از این چالش بگذرد و بتواند روابطش را گستردهتر کند؟
البته باید صبر کرد و دید. هنوز این دولت در حال آزمایش و خطاست و بعضا دارد تجربههای شکستخورده گذشته را تکرار میکند. نه توان دیپلماتیک کسانی که درحالحاضر این نقش را دارند، توان بالایی است و نه تجربه کافی از مسائل منطقهای و بینالمللی دارند. فعلا باید صبر کرد تا ببینیم که این سیاستها چقدر جواب میدهد و میشود در مناسبات تأثیراتی بگذارد یا نه. حتما مذاکرات با عربستان سعودی مثبت است اما تا وقتی که مثلا مسئله برجام حلوفصل نشود و مسئله تحریمها برداشته نشود و نگرانی کشورهای منطقه از برنامه هستهای ایران مرتفع نشود، نمیشود گفت روابط ایران با این کشورها خیلی توسعه پیدا خواهد کرد. واقعیت این است که ایران در یک چرخهای قرار دارد و در آن تنها ایران تعیینکننده مناسبات نیست. مسئله نقش اسرائیل در جهان عرب و نقش آمریکا در رابطه با این منطقه بسیار مهم است. وقتی آنها همه با هم ارتباط دارند، طبیعی است که آنها مدیریت بازی را در اختیار دارند. ایران اگر خواسته باشد که از تواناییهایش برای بهبود روابط استفاده کند، باید با همه طرفها روابط متوازنی داشته باشد و از رقابتها، شکافها و مشکلاتی که بین آنها وجود دارد بهرهبرداری کند. درحالیکه درحالحاضر در این وضعیت چنین امکانی برای دیپلماسی ایران پیشبینی نمیشود و چنین چیزی قابل مشاهده نیست. همانطورکه اشاره کردم به نظر میرسد که هنوز در حال آزمایش و خطا هستیم.