تاکید بر چندجانبهگرایی عملی، نقطه تمایز نشست تهران
اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
محمدعلی بهمنیقاجار/ نشست همسایگان افغانستان در تهران در ادامه نشستی است که در همین خصوص در مسکو برگزار شد، اما میان نشست تهران و نشست مسکو تفاوتهایی جدی وجود دارد. یکی از این تفاوتها این است که در نشست تهران از طالبان برای حضور در نشست دعوت نشده و به نظر میرسد دولت جمهوری اسلامی ایران طالبان را دولت مشروع برآمده از خواست مردم افغانستان نمیداند. ایران کوشیده تا از این طریق از انجام دادن اقدامی که به دولت طالبان مشروعیت دهد، خودداری کند. از سوی دیگر سطح مقامهایی که برای حضور در این نشست به تهران آمدهاند، بالاست و حضور وزرای خارجه کشورهای همسایه افغانستان در کنار سخنرانی مجازی وزرای خارجه چین و روسیه نشان میدهد نشست تهران از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.
نکته دیگری که نشست تهران را متمایز از نشست مسکو میکند، تاکید واقعی ایران بر چندجانبهگرایی عملی است. در حقیقت روسها میخواستند خواسته خود را به عنوان یک اجماع منطقهای به دیگران بقبولانند و نشانه آن بیانیهای بود که به نام «مشترک» در نشست مسکو منتشر شد و نماینده ایران نیز تاکید کرد که این بیانیه مشترک نیست. بر خلاف مسکو، نشست تهران به دنبال اجماعسازی واقعی است و میخواهد منافع مشترک کشورها را با انطباق بر منافع ملت افغانستان همسو کند. ایران به واقع منافع خود را مطابق با منافع مردم افغانستان میداند و هیچ کشوری تا این اندازه منافعش در گروی آرامش، امنیت و صلح و ثبات در افغانستان و ایجاد یک دولت فراگیر در این کشور نیست.
گمانهزنیهای بسیاری پیرامون اختلافات و اشتراکات کشورهای همسایه افغانستان مطرح میشود، اما ماحصل این نشست در واقع حمایت از ضرورت تشکیل یک دولت فراگیر در افغانستان خواهد بود. در حال حاضر اجماعی منطقهای و بینالمللی پیرامون موضوع تشکیل دولت فراگیر در افغانستان وجود دارد و همه بازیگران مهم مساله افغانستان روی این مساله اتفاق نظر دارند. این دولت فراگیر به معنای دولتی است که بتواند از کلیه اقوام و مردم افغانستان نمایندگی کند و این نمایندگی هم باید به نوعی باشد که تمامی مردم افغانستان اعم از اقوام و اقشار مختلف خود را در ساختار سیاسی این کشور سهیم بداند. چنین هدفی جز با برگزاری انتخابات محقق نخواهد شد و طالبان در صورتی که وعده تشکیل دولت فراگیر را به جهانیان میدهد باید زمینه را برای برگزاری انتخابات آزاد فراهم کند تا مردم افغانستان بتوانند حق الهی، ذاتی و طبیعی خود را در تعیین سرنوشتشان اعمال کنند و برای ساختن آیندهشان مشارکت داشته باشند.
اساسا پیش فرض به رسمیت شناختن هر دولتی در افغانستان باید این باشد که این دولت به ضرورت مشارکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی خودشان و به ضرورت اینکه باید حاکمیت در اختیار برگزیدگان و منتخبان مردم باشد، تن دهد. تنها یک دولت ناشی از اراده مردم میتواند امنیت را در افغانستان برقرار کرده و مانع از رواج بیثباتی و خشونت در این کشور شود. در حال حاضر بیش از دو ماه از قدرت گرفتن طالبان در افغانستان میگذرد اما بهرغم وعدههای اولیه امنیت در افغانستان برقرار نشده و جنایات فجیعی در گوشهگوشه افغانستان اتفاق میافتد. شاهد هستیم که دولت مرکزی قدرت چندانی ندارد و از این قدرت محدود هم در راستای تامین امنیت بهره نمیگیرد. اخبار و گزارشهایی به گوش میرسد که کوچ اجباری هزارهها در دستور کار طالبان است یا گورهای دستهجمعی در پنجشیر کشف شده است. این موضوعات بسیار نگرانکننده است؛ از طرفی چون دولت طالبان مشروعیت بینالمللی ندارد و مبادلات اقتصادی با آنها میسر نیست شرایط سختی برای مردم افغانستان به وجود آمده و با توجه به فرا رسیدن فصل سرما، کمبود سوخت و مواد غذایی دورنمایی هم برای بهبود وضعیت افغانستان وجود ندارد.
در این شرایط باید تدبیری اندیشیده شود که امکان ارسال کمک به مردم افغانستان فراهم آید، اما این مساله به معنای به رسمیت شناختن دولت طالبان نباشد. همچنین تدابیری به کار گرفته شود تا توزیع این کمکها نیز نظاممند و به دور از تبعیض باشد و به دست مردم افغانستان برسد، نه اینکه طالبان کمکها را دریافت کرده و میان اعضا و طرفداران خود توزیع کند.