سرمایهداری علیه سرمایهداری
همشهری/متن پیش رو در همشهری منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سعید مروتی/ موجش خیلی سریع عالمگیر شد. از کرهجنوبی که خاستگاهش بود تا کشورهای اروپایی، آمریکا و خلاصه هرجای دنیا که فکرش را بکنید توسط سریال «بازی مرکب» فتح شد؛ نشانهای دیگر از موقعیتشناسی و در اختیار داشتن نبض مخاطب از سوی نتفلیکس که این بار با مجموعهای کرهای، موفقیتی تمامعیار و ظاهراً بیسابقه کسب کرد؛ در واقع برنده اصلی بازی مرکب نتفلیکس است که میداند چگونه نبض زمانه را در اختیار داشته باشد و چگونه برای محصولش بازاریابی کند. در صنعت اینترتیمنت و بهخصوص در دوران پس از کرونا، نتفلیکس به غولی دستنیافتنی تبدیل شده است.
آنچه بازی مرکب به تماشاگرش عرضه میکند، کلاژی است از هر آنچه در موارد مشابه گل کرده و موردتوجه قرارگرفته. هوش سازنده سریال را باید در بستهبندی تازهای که از محصول عاریتیاش فراهم کرده مشاهده کرد؛ هوشی که باعث میشود هر کس از هر جای دنیا پای بازی مرگباری که او راه انداخته بنشیند. بهخصوص بعد از قسمت اول سریال که به خوبی نقش قلاب را برای تماشاگر ایفا کرده و آنقدر توجهش را جلب میکند که بعد از قسمت دوم (که ناامیدکننده است) تاب بیاورد و ماجرا را دنبال کند. بازی مرگبار با ترکیبی از هیجان و خشونت، هم سرگرمی میسازد و قصه میگوید و هم با ارائه تصویری انتقادی از سلطه سرمایهداری نوین بر زندگی و زمانه معاصر، همذاتپنداری انبوه آدمهای گرفتار و در تمنای ثروت در هر گوشه جهان را جلب میکند؛ هم دنیا و هم آخرت.
اما بعد از روشدن دست فیلمساز و مشخص شدن مسیر، برای نگهداشتن تماشاگر، سازنده سریال میکوشد از آنچه در قسمت اول کاشته، برداشت کند؛کوششی برای تداوم هیجان که بازی مرکب را برای دنبالکنندگانش سرپا نگاهمیدارد(کمتر کسی را سراغ دارم که سریال را نیمهکاره رها کرده باشد) و در نهایت اینکه در زمانی کوتاه همه درباره بازی مرکب حرف میزنند؛ بازیهای فولکلور کرهای، ساعت و کفش و آبنبات و خلاصه هر چیز مرتبط با این سریال موردتوجه قرار میگیرد و مصرف میشود. بازی مرکب بخشی از همان سیستمی است که ظاهراً قصد انتقاد از آن را دارد. همه داستان اختلاف طبقاتی، دویدن بیپایان برای پرداخت قسطها و بدهیهای تمامنشدنی، ورشکستگی و در نهایت ورود به بازی مرگ و زندگی، در نهایت توجیهگر و در خدمت سرمایهداریای است که سریال به ظاهر قصد نقدش را دارد. قبل از ریز شدن در آمار ضریب جینی و بحث فلاکت و تبعیض، حواسمان باشد که سازندگان این سریال مهیج، اما یکبار مصرف، کالای نهچندان باکیفیتشان را با مهارت میفروشند. در مورد هنر بازاریابی و فروش، نمره سرمایهگذار، پخشکننده و کارگردان سریال 20 است ولی اگر بخواهیم از این مرحله گذر کنیم و از سطح هیجانی که بازی مرکب براساساش بنا شده، بگذریم، با محصول دندانگیری مواجه نمیشویم. نقد سرمایهداری هم که شوخیای برای مضمونبازان و تکیهگاهی است برای حیثیت بخشیدن به محصولی که از سر تا پا بازاری است و کاملا در خدمت نظام سرمایهداری قرار دارد.