پیروزی روسیه در جنگ با اتکا به بمب اتمی محال است
فرهیختگان/متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
با گذشت بیش از 7 ماه از آغاز نبرد نظامی بین روسیه و اوکراین اکنون این جنگ سرانجام روشنتری پیدا کرده است. روز گذشته روسیه اعلام کرد که اکثریت ساکنان دونتسک، لوهانسک، زاپروژیه و خرسون به الحاق این مناطق به خاک روسیه رای مثبت دادهاند. حال روسیه این مناطق را رسما جزئی از خاک خود تلقیکرده و بنا دارد برای دفاع از آنها مشابه سایر مناطق روسیه رفتار کند. بعد از آنکه مقامات روسی تهدید به استفاده از سلاح اتمی در مواجهه با اوکراین را مطرح کردند پوتین نیز تلویحا این تهدید را تکرار کرد. رئیسجمهور روسیه چهارشنبه هفته گذشته این تهدید را اینگونه بیان کرد: «وقتی یکپارچگی قلمروی کشور ما تهدید شود، ما از تمامی این ابزار برای حفاظت از مردم و کشور روسیه استفاده میکنیم. من بلوف نمیزنم.» این مواضع باعث شد تا در چند روز گذشته احتمال استفاده مسکو از تسلیحات هستهای در جنگ اوکراین به بحثی جدی در میان رسانهها و ناظران سیاسی تبدیل شود. در گفتوگویی که با فریدون مجلسی، کارشناس مسائل روسیه داشتهایم پیامدهای اقدام احتمالی مسکو در استفاده از سلاح هستهای مورد بررسی قرار گرفته است. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
ارزیابی شما از نتیجه نظرسنجی الحاق مناطق دونتسک، لوهانسک، زاپروژیه و خرسون به روسیه چیست؟ مطابق اخبار منتشرشده موافقت مردم برای الحاق هر 4 منطقه به روسیه بیش از 96 درصد است. چرا چنین نتیجهای حاصل شده است؟
این را نباید با تجربه تاریخی خودمان از ارتباط با روسیه ارزیابی کنیم. مردم ایران چون طی تاریخ رنجهای بسیاری را از جانب شوروی متحمل شدهاند ممکن است این تجربه را در قضاوتهای خودشان راجعبه مردم اوکراین نیز دخیل کرده و علیه مردم روسیه جبههگیری کنند. بخشی از مردم اوکراین اصالتا روس هستند، تمایلشان به روسیه است و اصلا به زبان روسی صحبت میکنند. اوکراین همیشه خویشاوندی زیادی با روسیه داشته و دولت روسیه ریشهاش در کییف بوده و بعدها به مسکو منتقل میشود. این دو ملت باید بهصورت دو ملت بسیار نزدیک و متفاوت از سایر ملل بهعنوان دو خویشاوند بسیار نزدیک مورد ارزیابی قرار گیرند. در این مورد من تردیدی ندارم که برخی از این ایالات واقعا روس بوده و خواهان پیوستن به روسیهاند. اما ۹۶ درصد آرا بهنظر من واقعی بهنظر نمیرسد؛ چراکه در همین مناطق الحاقشده نیز جمعیتی زیست میکنند که با لهجه اوکراینی صحبت میکنند و تمایلات بیشتری به فرهنگ اروپایی دارند. اگر مثلا میگفتند نسبت آرا ۶۰ به ۴۰ است رقم منطقیتری بهنظر میرسید. تردیدی نیست که اکثریت مناطق الحاقی را قوم روس زبان و علاقهمند به فرهنگ روسیه تشکیل داده و خود اوکراینیها هم این را قبول دارند ولی بهرهجویی متعصبانه از این مساله بهجز تداوم جنگ، آورده دیگری نخواهد داشت. اگر منطق روسیه راجعبه مراجعه به آرای عمومی درمورد بقا یا عدم بقا یک کشور را بخواهیم یک اقدام صحیح درنظر بگیریم حدود ۴۰ درصد جمعیت غیر روستبار و غالبا ترکنژاد روسیه همچون چچنیها، داغستانیها و تاتارها نیز میتوانند با همین منطق از روسیه اعلام استقلال کنند. روسیه و اوکراین یک ملت با لهجههای مختلف محسوب میشوند که جداییشان خسارتهای زیادی را به هردو تحمیل کرد. این دو کشور باید با استفاده از این قرابت، زمینه را برای همکاری و همزیستی بهتر مهیا میکردند نه اینکه در مقابل یکدیگر قرار گرفته و سرزمینشان را در معرض سوءاستفاده کسانی قرار دهند که نیاز به نفت و گاز دارند و چشم طمع به منابع آنها دوختهاند. علاوهبر رویکرد روسیه آنچه باعث تشدید خصومت شده است برخی رفتارهای جناحهای دستراستی و ناسیونالیستی اوکراین است. این رویکرد مانع از آن است که مردم اوکراین و روسیه بتوانند همچون کشورهای اتحادیه اروپا با یکدیگر همزیستی و رفتوآمد آزادانه داشته باشند. کشورهای کرهجنوبی و شمالی نیز یک ملت هستند که بهجای نابودی یکدیگر تاکنون به یک جدایی و سازش تن دادهاند. روسیه و اوکراین بهتر است بهجای جنگ از همین الگو پیروی کرده و ضمن پذیرش واقعیتها مساله را با یکدیگر حل کنند و اجازه ندهند این خشونت در آینده منجر به ایجاد دشمنی بین دو ملت شود؛ چراکه بازگرداندن آن به شرایط عادی کار راحتی نخواهد بود.
تهدید روسیه مبنیبر استفاده از حمله اتمی با هدف دفاع از کریمه و 4 منطقه جدیدالالحاق چقدر جدی است؟ پیامدهای احتمالی استفاده روسیه از سلاح هستهای چیست؟
کریمه بهعنوان جمهوری خودمختار در یک تصمیمگیری اداری در سال۱۹۵۶ جزء اوکراین شد و بعد تقاضا استقلال کرد. بعد از اعلام استقلال در سال 2014 تصویب کردند که به روسیه بپیوندند و این یک پرونده جدا محسوب میشود. ایالت دونتسک و لوهانسک نیز دو ایالت روسنشین هستند که چندسال پیش اعلام استقلال و جدایی کردهاند، پرچم و دولت داشته و رفتارهای متعارفی بهعنوان دو کشور داشتهاند. باید یقین داشت که متحدان غربی اوکراین نیز قدم در راه سازش نخواهند گذاشت. مثلا نخستوزیر آلمان که گفت ما از فروش تانک به اوکراین خودداری خواهیم کرد حالا موضعش را تغییر داده و اعلام میکند اوکراین نیازی به تانک نداشته و زیر چتر اتمی ماست و چنانچه روسیه بخواهد حمله اتمی بکند متقابلا با همین واکنش مواجه میشود.
سرانجام این جنگ را چگونه پیشبینی میکنید؟ آیا روسیه توانایی این را دارد که جنگ را بهنفع خودش بهپایان ببرد؟
اگر اوکراین بخواهد این جدایی را بپذیرد و بر سر مرزها مذاکره کند و کنار بیاید میتواند به یکی از مرفهترین و پیشرفتهترین کشورهای اروپایی تبدیل شود. اگر بخواهد به جنگ ادامه دهد این جنگ فرسایشی شده و فقر و آوارگی مردم را درپی میآورد.
اما اینکه روسیه بخواهد با اتکا به بمب اتمی پیروز از میدان نبرد خارج شود امر محالی است. برای اینکه روسیه کشوری است که از لحاظ جمعیتی به نسبت چین، آمریکا و اتحادیه اروپا منطقه کمجمعیتی تلقی میشود. کل جمعیت روسیه ۱۲۰ میلیون نفر است. یعنی تنها ۳۰ میلیون نفر بیشتر از ایران. چنین کشوری با آمریکایی که دور از مرزهای بینالمللی قرار دارد و نیروی نظامی پراکنده در تمام نقاط دنیا دارد وضعیتش فرق میکند. پوتین بهدنبال احیای قدرت و سرزمین شوروی است و معلوم نیست چین در این مسیر او را همراهی کند. درمورد این سوال که آیا روسیه توانایی این را دارد که جنگ را بهنفع خودش به پایان ببرد باید گفت روی زمین چنین امکانی وجود ندارد. درست است که جمعیت اوکراین یکسوم روسهاست ولی روسیه با وجود کشمکشهای قومی که به آن دچار است از یک جمعیت منسجم برخوردار نیست و این جمعیت غیرمنسجم نیز در شرایط ضعف روسیه از خارج تحریک به استقلالطلبی خواهد شد. مساله اصلی دیگر قدرت مالی و اقتصادی اروپا و آمریکا است که پشتسر اوکراین قرار گرفته است. این عوامل جنگ را فرسایشی خواهد کرد و جنگ فرسایش نیز یعنی تحمیل هزینههای گزاف به یک کشور و به زانو درآمدن آن. شوروی در جنگ فرسایشی افغانستان، ویتنام، آنگولا و کنگو از عهده هزینهها برنیامد و سرانجام فروپاشید. غربیها بدشان نمیآید که سناریوی فروپاشی شوروی را بار دیگر در روسیه نیز تکرار کنند.