نماد آخرین خبر

«ظهور و سقوط قدرت‌های بزرگ»؛ جهان در پانصدسال گذشته

منبع
ايرنا
بروزرسانی
«ظهور و سقوط قدرت‌های بزرگ»؛ جهان در پانصدسال گذشته

ايرنا/ «...هدف از تأليف اين کتاب، که شش سال صرف تحقيق و نگارش آن شد، افزودن متني جدي به متون تحقيقي موجود در زمينه تاريخ امور بين‌المللي و نظامي است. موفقيت سريع آن حتي موجب شگفتي ناشر کتاب شده است. هر روز تقريبا از ساعت هشت صبح زنگ تلفن به صدا درمي‌آيد؛ از سناتورها و نمايندگان کنگره گرفته تا بانکداران و بازرگانان و خواص مراکز علمي و دانشگاهي. رسانه‌ها به سياستمداران هشدار مي‌دهند که اين کتاب را بخوانند. دليل اين همه سروصدا چيست؟ کتاب به اين پرسش مي‌پردازد که موقعيت نظامي و سياسي ملت‌هاي سرآمد، چه در روزگار اعتلا و چه در زمان افت، تا چه حدي به کارآيي اقتصادي آنها وابسته است؟ همچنين، به‌عنوان پرسشي ثانوي، سرنوشت نهايي اتحاديه‌هاي بزرگ جنگي در گذشته، از نبردهاي هاپسبورگ- والوا گرفته تا جنگ جهاني دوم، تا چه اندازه به منابع مولدي که هرطرف توانسته است به عرصه مبارزه وارد کند بستگي داشته است؟ اينها براي مورخان امور نظامي و اقتصادي پرسش‌هاي با اهميتي‌اند. نتيجه‌گيري کلي کتاب را مي‌توان ساده کرد: هر قدرت بزرگي به همان نسبتي که ترقي مي‌کند براي حفاظت از منابع خود و دفع (يا شکست دادن) رقيبان منابع بيشتر و بيشتري را به امور نظامي اختصاص مي‌دهد. اين امر تا زماني که اقتصاد داخلي رشدي سريع داشته باشد مشکل ايجاد نمي‌کند، اما بعد از آن، باقي ماندن بر سر تعهدات استراتژيک و نظامي روزبه‌روز دشوارتر مي‌شود. ازاين‌رو، قدرت بزرگ در خطر سقوط و افول قرار مي‌گيرد...»

اين بخشي از مقاله‌اي بود که مولف يک‌سال، پس از انتشار کتاب خود در مجله تايم نوشت. پل کندي (Paul Kennedy)، در سال ۱۹۸۷، با کتاب ظهور و سقوط قدرت‌هاي بزرگ: تحولات اقتصادي و کشمکش‌هاي نظامي در سال‌هاي ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ (The Rise and Fall of the Great Powers: Economic Change and Military Conflict from ۱۵۰۰ to ۲۰۰۰) که انتشارات رندم هاوس Random House به چاپ رساند، خيلي گردوخاک کرد.

جلد نسخه اصلي کتاب «ظهور و سقوط قدرت‌هاي بزرگ»

کتابِ اين تاريخ‌نگار بريتانيايي که هم‌اکنون هفتادوپنج سال دارد و در دانشگاه يِيل آمريکا تاريخ درس مي‌دهد، هشت فصل دارد و هريک بخش‌هايي دارند؛ در فصل اول، ظهور دنياي غرب (شامل بخش‌هاي ظهور دنياي غرب، چين در دوران مينگ، دنياي اسلام،؛ دو اجنبي – ژاپن و روسيه، معجزه اروپا)، بخش دوم، تلاش خاندان هابسبورگ (شامل بخش‌هاي تلاش خاندان هابسبورگ براي نيل به سروري، مفهوم و تسلسل حوادث در کشمکش براي دستيابي به سروري، قوت‌ها و ضعف‌هاي اردوگاه هابسبورگ، مقايسه بين‌المللي، جنگ، پول، و ملت - دولت)، بخش سوم، ماليه، جغرافيا، و پيروزي در جنگ‌ها، ۱۶۶۰-۱۸۱۵(شامل بخش‌هاي انقلاب مالي، جغرافياي سياسي (ژئوپوليتيک)، پيروزي در جنگ‌ها، ۱۶۶۰ – ۱۷۶۳، پيروزي در جنگ‌ها، ۱۷۶۳-۱۸۱۵)، بخش چهارم، سير صنعتي شدن و جابه‌جايي موازنه‌هاي جهاني، ۱۸۱۵ – ۱۸۸۵ (شامل بخش‌هاي سير صنعتي شدن و جابه‌جايي موازنه‌هاي جهاني، ۱۸۱۵-۱۸۸۵، افول دنياي غيراروپايي، بريتانيا در مقام سرور؟، قدرت‌هاي متوسط، جنگ کريمه و فرسايش قدرت روسيه، ايالات متحده آمريکا و جنگ داخلي، جنگ وحدت آلمان)، بخش پنجم، برآمدن دنيايي دوقطبي و بحران قدرت‌هاي مياني: قسمت اول، ۱۸۸۵-۱۹۱۸ (شامل بخش‌هاي برآمدن دنيايي دوقطبي و بحران قدرت‌هاي مياني: بخش اول، ۱۸۸۵ – ۱۹۱۸، موازنه متغير نيروهاي جهاني، وضع قدرت‌ها، ۱۸۸۵-۱۹۱۴، ايتاليا، ژاپن، آلمان، اتريش – هنگري، فرانسه، بريتانياي کبير، روسيه، ايالات متحد امريکا، اتحادها و لغزش به‌سوي جنگ، ۱۸۹۰ – ۱۹۱۴، جنگ تمام‌عيار و موازنه قدرت ۱۹۱۴- ۱۹۱۸)، بخش ششم، بر آمدن دنيايي دوقطبي و بحران قدرت‌هاي مياني: قسمت دوم، ۱۹۱۹ – ۱۹۴۲ (شامل بخش‌هاي برآمدن دنيايي دوقطبي و بحران «قدرت‌هاي مياني : قسمت دوم، ۱۹۱۹- ۱۹۴۲، هماوردجويي‌ها، فرانسه و بريتانيا، ابرقدرت‌هاي خارج از صحنه گسترش بحران، ۱۹۳۱-۱۹۴۲)، بخش هفتم، ثبات و دگرگوني در جهاني دوقطبي، ۱۹۴۳-۱۹۸۰ (شامل بخش‌هاي ثبات و دگرگوني در جهاني دوقطبي، ۱۹۴۳- ۱۹۸۰، کاربرد مناسب زور و نيروي کوبنده، چشم‌انداز استراتژيکي تازه، جنگ سرد و جهان سوم، شکاف در جهان دوقطبي، دگرگوني موازنه‌هاي اقتصادي از ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰)، بخش هشتم، به‌سوي قرن بيست‌ويکم (شامل بخش‌هاي به‌سوي قرن بيست‌ويکم: تاريخ و گمانه زني، عمل توازن‌بخش چين، معضل ژاپن، جامعه اقتصادي اروپا – توان بالقوه و مسائل، اتحاد جماهير شوروي و «تضاد»هايش، ايالات متحد امريکا: مسئله قدرت شماره يک در حال افول نسبي).

فصول اول تا سوم، به برگردان محمد قائد، فصول چهارم تا ششم، توسط ناصر موفقيان و فصول هفتم و هشتم از سوي اکبر تبريزي به فارسي برگردانده شده است. کتاب ابتدا در سه‌مجلد، به همين ترتيبي که ترجمه شده بود، منتشر شد و بعد، يکي شد و به ۱۰۶۸ صفحه رسيد. کتاب را نخستين‌بار، انتشارات علمي و فرهنگي، در سال ۱۳۷۱ منتشر کرد و امسال، به پنجمين نوبت چاپ رسيد.

پل کندي، مؤلف کتاب «ظهور و سقوط قدرت‌هاي بزرگ»

 مترجمان درباره کتاب، در بخش‌هايي از مقدمه خود نوشته‌اند: «کتاب ظهور و سقوط قدرت‌هاي بزرگ ترازنامه سربرآوردن و سپس افول مطلق يا نسبي قدرت‌هايي است که از سال ۱۵۰۰ در اين مسير تاريخي افتاده‌اند: دستيابي به مستعمره‌ها، بازارهاي خارجي و سرزمين‌هايي در قاره‌هاي ديگر ايجاد ارتشي با نيروي دريايي بزرگ براي حفاظت از متصرفات؛ فروکش کردن مزيت نسبي مستملکات؛ تداوم هزينه‌هاي کمرشکن ارتش‌ها و ناوگان‌ها در برابر غنايم در حال کاهش؛ و ضعف ناگزير قلب امپراتوري از حيث بنيه مالي، اداري و نظامي. انتشار اين کتاب در سال ۱۹۸۸ بسيار صدا کرد.

در امريکا صدهزار نسخه از آن در دو ماه فروش رفت، در همان سال سه‌بار در بريتانيا چاپ شد و در کوتاه زماني به چندين زبان ترجمه گرديد. در ايران، نخستين ترجمه در سال ۱۳۶۹ و دومين ترجمه اندکي بعد منتشر شد و يک روزنامه عصر تهران خلاصه آن را پاورقي کرد. آنچه به موفقيت مي‌افزود اين نکته بود که ظهور و سقوط پر از شرح و تفصيل کشمکش‌ها و هزينه جنگ‌هاي ميان قدرت هاي غربي، و ميان آنها و قدرت‌هاي قاره‌هاي ديگر طي پنج قرن گذشته است. چرا کتابي چنين خواص‌پسند و نسبتا دشوار تبديل به اثري پرفروش شد؟ امتيازي که معمولا فقط رمان‌هاي پرهيجان با زندگينامه مشاهير از آن برخوردارند. ظهور و سقوط تاريخ نظامي‌گري نيست؛ تاريخ اقتصاد هم نيست؛ تاريخ به‌طور کلي هم نيست. پيامي دارد که هشداردهنده است: قهرمانان هم سرانجام شکست مي‌خورند و روزي مي‌رسد که قدرت‌هاي بزرگ نباشند، نه چون پس رفته اند، بل از آن رو که رقيبان و حريفانشان، به نسبت، قوي‌تر شده‌اند. پيام چنان روشن بود که حتي اگر در ابتدا و انتهاي کتاب با صراحت بيان نمي‌شد باز هم کسي در درک آن مشکل نداشت. در غرب، سياستمداران، نظاميان، بانکداران، بازرگانان و محققان بسياري بي‌درنگ به خواندن اين کتاب پرداختند.

آن پيش‌بيني تازگي نداشت؛ همچنان که برخي قدرت‌هاي غربي در قرن نوزدهم بزرگ و بزرگ‌تر و قوي و قوي‌تر مي شدند، کساني ناقوس مرگ آنها را به صدا درمي‌آوردند... سه واقعه مهم طي کمتر از دوازده سال بار ديگر نظريه‌ "گسترش بيش از حد" را مطرح کرد: لشکرکشي ائتلاف غرب به خليج فارس براي اخراج عراق از کويت، که دکترين نظم نوين جهاني را سر زبان‌ها انداخت؛ حمله همان فاتحان به افغانستان؛ و لشکرکشي امريکا و بريتانيا به عراق. اکنون بار ديگر سوال‌هاي کتاب ظهور و سقوط را مي‌توان مطرح کرد: هزينه اين جنگ‌ها از کجا تأمين مي‌شود؟ عايداتي که اين جنگ‌ها را از نظر اقتصادي توجيه کند چقدر است؟ تحولاتِ پس از سال ۱۹۸۹ هرچه باشد، کتاب ظهور و سقوط در نوع خود کم‌نظير است ترازنامه اقتصادي جنگ‌هاي قدرت‌هاي سرآمد طي ۵۰۰ سال گذشته، تقريبا تمام آن قدرت‌ها، از عثماني که خيلي زود از رقابت عقب افتاد، تا پرتغال و اسپانيا که شکوفايي‌شان مستعجل بود، تا هلند و اتريش و بريتانيا و فرانسه و آلمان و ژاپن و روسيه و سپس  ايالات متحده آمريکا، الگوي مشابهي را دنبال کردند: بنيه اقتصاديِ قوي، ارتش‌هايي پرقدرت، فتوحاتي در آن سوي درياها، کم‌شدن عايدات، و افول نسبي... شايد براي کساني‌که از ديدگاهي جامع به وقايع جهان مي‌نگرند جاي تلفيقي ميان نقش انسان و روند تاريخ خالي باشد، اما مؤلف کتاب ظهور و سقوط قدرت‌هاي بزرگ مي‌گويد حماقت‌هاي فردي، با شجاعت‌هاي جمعي، مي‌تواند نتيجه يک، دو يا ده جنگ را توضيح بدهد. وقتي صحبت از ده‌ها و صدها سال رقابت در خشکي‌ها و نبرد در درياهاست، علت را بايد نه در خصايل يک يا چند فرد، بل در اين جست که پايه‌هاي توليدي هر جامعه تعيين‌کننده سرآمد يا فرودست شدن آن است: "انسان‌ها تاريخ‌شان را مي‌سازند، اما آن را در شرايطي تاريخي مي‌سازند که مي‌تواند امکانات را محدود با گسترده‌تر کند."»

به پيج اينستاگرامي «آخرين خبر» بپيونديد
instagram.com/akharinkhabar

اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره