یک کتاب خوب/ کشف نیمه تاریک وجود
ايسنا/ بعضي از مردم با ايجاد لايهاي سخت احساسات خود را مخفي ميکنند يا نقابي از شوخ طبعي به چهره ميزنند تا غمهايشان را پنهان کنند. کساني که عقل کل هستند در واقع حماقتشان را پنهان ميکنند و برخي ديگر که رفتارهايي خودخواهانه دارند، احساس ناامني خود را پنهان ميدارند.
همه ما و باز هم تاکيد ميکنم همه ما ضعفهايي داريم، چه آنها را پنهان کنيم و چه نکنيم، آن ضعفها وجود دارند. خيليها احساسات منفي و ضعفها را پنهان ميکنند و نقابي بر صورت خود ميزنند. اما دبي فورد اعتقاد دارد اين احساسات و ضعفها پنهان شده ما نيمه تاريک وجود ما هستند و ما براي داشتن آرامش و رشد شخصيت بايد آنها را به طور دقيق بشناسيم و تحليلشان کنيم.
همه ما ويژگيها و صفتهايي داريم که به آنها بسيار مفتخر يا شهرهايم. آيا ميدانيد اين ويژگيها از کجا در درون ما ريشه دواندهاند؟ و چرا برخي صفتها را بيشتر بروز ميدهيم و سراغ بقيه نميرويم؟ دبي فورد ماهرانه و مرحلهبهمرحله ما را به لايههاي درونيمان که خيلي وقت است سراغشان نرفتهايم ميبرد تا پاسخ سؤالات بالا را بگيريم.
درباره کتاب نيمه تاريک وجود
يونگ ميگويد: «هيچکس با تصور نور به نور حقيقت نميرسد، ولي به کمک شناخت تاريکيها ميتوان به روشنايي حقيقت دست يافت. »
کتاب نيمه تاريک وجود ما را در پيداکردن راه و روش زندگي و استقبال از تاريکيهاي درونمان راهنمايي ميکند. شايد برايتان سؤال باشد که سايه چيست؟ و چگونه به وجود ميآيد؟ سايه کولهباري نامرئي است که ما آن را حمل ميکنيم و همچنان که بزرگ ميشويم، تمام جنبههايي را که براي ما، دوستان و خويشاوندانمان قابل پذيرش نيستند، در آن جاي ميدهيم. رابرت بلاي (نويسنده) معتقد است که ما در چند دهه اول زندگيمان اين کوله را پر ميکنيم و در بقيهٔ عمر تلاش ميکنيم که هر آنچه را در کولهمان گذاشتهايم، براي سبکتر کردن بار خود از آن بيرون بريزيم.
دبي فورد ميگويد ما همواره درباره آنچه سايه درون ماست و قصد مخفي کردنش را داريم، فرافکني ميکنيم و به ديگران نسبت ميدهيم. او همچنين ميگويد کشف سايهها علاوه بر آرامشي که برايمان در پي دارد، ما را از قضاوت کردن ديگران هم باز ميدارد، چون ميدانيم هر آنچه به ديگران نسبت ميدهيم در درون خود ما هم هست.
دبي فورد به زيبايي توضيح ميدهد که جهان درون ما مانند هولگرام روي يک کارت اعتباري است که در واقع يک تصوير سهبعدي است و ويژگي منحصربهفرد آن، اين است که هر قطعه از آن را که بخراشيم همان تصوير کلي هولوگرام در آن رويت ميشود و اين يعني جهان ما تصويري از جهان کل است. اين مثال چه چيزي در دل خود دارد؟ در واقع نويسنده قصد دارد به اين نکته برسد: «وقتي درک کنيد که هر آنچه در ديگران وجود دارد در درون شما هم هست، تمام دنياي شما تغيير ميکند. هدف ما در اين کتاب پيداکردن و روبهرو شدن با تمام مواردي است که در ديگران دوست داريم يا نفرت داريم. وقتي اين ويژگيهاي انکارشده را احيا کنيم، دري به دنياي درونمان باز کردهايم. وقتي با خودمان آشتي کنيم، با دنيايمان آشتي ميکنيم».
نويسنده بعد از آنکه درک روشني از جهان درونمان به ما ميدهد، کمک ميکند تا آنچه را سالهاست مخفي کردهايم از گنجينه وجودمان بيرون بکشيم. دبي فورد باور دارد که يافتن سايههاي وجودمان نوعي پذيرش است که باعث ميشود مشکلاتمان را شناسايي کنيم و براي هميشه از آنها رها شويم. نويسنده در اينباره ميگويد: به محض اينکه با سايههاي زندگيتان روبهرو شويد و آن را بشناسيد، شفا از راه ميرسد و از پس آن عشق وارد ميشود. همانطور که ديپاک چوپرا ميگويد: «در وجود هر انساني يک الهه يا خدا در حال رشد است که فقط يک آرزو دارد؛ ميخواهد متولد شود».
کتاب نيمه تاريک وجود يک کتاب انگيزشي نيست بلکه يک کتاب آموزشي در زمينه روانکاوي است که دبي فورد بسيار هنرمندانه دنياي درون انسان را توصيف ميکند و ميگويد جهان دروني هرکس چگونه است، او معتقد است درون هر انساني نمونهاي از جهان بيروني اوست.
اين کتاب تجربهٔ جذابي از خودشناسي، روانکاوي و پيشرفت شخصي است که حتي ارزش چندبار خواندن را دارد.
آيا اين کتاب براي شماست؟
اگر احساس رضايت دروني نسبت به خودتان نداريد يا اگر مدام در حال قضاوت کردن ديگران هستيد، شک نکنيد سايهاي در درونتان انتظار ميکشد که شما سراغش برويد، اگر نميدانيد اين کار را چگونه انجام بدهيد، مطالعه اين کتاب حتما به شما کمک خواهد کرد.