شاعرانه/ کاش چون پاییز خاموش وملال انگیز بودم
آخرين خبر/کاش چون پاييز بودم
کاش چون پاييز خاموش وملال انگيز بودم
برگ هاي آرزوهايم يکايک زرد مي شد
آفتاب ديدگانم سرد مي شد
آسمان سينه ام پر درد مي شد
ناگهان توفان اندوهي به جانم چنگ مي زد
اشک هايم همچو باران دامنم را رنگ مي زد
وه … چه زيبا بود اگر پاييز بودم
وحشي و پر شور و رنگ آميز بودم
شاعري در چشم من مي خواند شعري آسماني
در کنارم قلب عاشق شعله مي زد
در شرار آتش دردي نهاني
نغمه ي من
همچو آواري نسيم پر شکسته
عطر غم مي ريخت بر دل هاي خسته
پيش رويم :
چهره تلخ زمستان جواني
پشت سر :
آشوب تابستان عشقي ناگهاني
سينه ام :
منزلگه اندوه و درد و بد گماني
کاش چون پاييز بودم
فروغ فرخزاد