درباره عبیدالله زاکانی
ايرنا/ طنز يکي از شيوه هاي مهم در عرصه ادبي است که در حيطه سياسي، اجتماعي، روان شناختي و روابط اجتماعي مورد استفاده قرار مي گيرد و تاثير آن بيشتر از زور و قدرت سياسي است. واژه طنز، به معني لغوي آن يعني مسخره کردن و خنده، که از واژه sative اروپايي اخذ شده که در حقيقت اعتراضي است بر مشکلات و نابساماني ها و بي رسمي ها که در يک جامعه وجود دارد و گويي جامعه و مسوولان امر نمي خواهند اين اعتراض ها را مستقيم و بي پرده بشنوند به همين دليل شاعران و نويسندگان با بزرگ نمايي و جلوه دادن جهت زشت و عيب هاي جامعه و روابط حاکم در حيات اجتماعي درصدد رفع آنها برميآيند. يکي از اين طنزپردازان عبيدالله زاکاني بود که پرويز اتابکي مصحح و مترجم کليات عبيد در خصوص وي ميگويد: عبيد زاکاني بي گمان بزرگترين لطيفه پرداز چيره دست ميدان ادبيات فارسي است و شايد در جهان نيز تالي و نظير او نباشد. ضمير روشن، هوش تيز، حضور ذهن، طبع وقاد، سرعت انتقال، قوت ضبط بر اخبار و روايات و قصص، اطلاع وافي بر زبان عرب، ذوق وافر، شيريني بيان، ملاحت گفتار، قدرت درک و شدت تأثر و احساس، يکجا در وجود اين سخن پرداز مليح و گشاده زبان خاور زمين جمع آمده است، خنداندن و آوردن تبسم هنر بسيار بزرگي است، پس عبيد را محترم شماريم و نامش را بزرگ و ارجمند داريم، زيرا او اعجاز شگرفي آورده است. براي اين کار ذوق و لطف بي پاياني لازم است و دست چابک و پنجۀ سحرانگيز و گرم و مضراب افسونکاري مي خواهد تا تارهاي وجود اين خاکستر نشينان را بلرزاند. حملات اسکندر، عرب، مغول، ازبک، غره و ترکتازي هاي ديگر مهاجمين و مصايب و آلام داخلي با ارواح و عقول و ذوق هاي مردم اين سامان سخت معارضه کرده است، چندانکه روح شادماني و طرب و انبساط را بکلي از ميان برده و بساط نشاط را برچيده است. از اين رو فرزانه اي پاکدل و آشنا به رموز و ريزه کاري ها بايد تا غبار کدورت و اندوه قرن ها را از دل ها بزدايد و خلق را بخنداند. اين استاد فرزانه و روانشناس عبيد زاکاني است. (۱)
زندگينامه
عبيدالله زاکاني از خاندان زاکانيان قزوين بوده و در قزوين ديده به جهان گشود. از زندگي نامه او اطلاع بسيار اندکي در دست است از مهم ترين مورخاني که تا حدودي برخي از زوايا تاريک زندگي وي را روشن مي کند، حمدالله مستوفي مورخ معاصر او و دولتشاه سمرقندي است که تاريخ تولد زاکاني را ۶۹۰ قمري ذکر کرده اند. بنا به گفته خود از ابتداي جواني به طور جدي مطالعه کتابها و سخنان علما و حکما را دنبال کرد و از آن پس نيز از مطالعه آثار حکماي قديم و متأخرين دست برنداشت. به تدريج دانشهاي رايج روزگار خود و زبان و ادب عرب را آموخت و با علم نجوم هم آشنا شد. (۳)
ورود به دربار آل اينجو
زاکاني از شاعران معاصر سلاطين اينجو و آل جلاير به شمار مي رفت. همچنين وي با حافظ شيرازي، سراجالدين قمري و سلمان ساوجي معاصر بود. در خصوص شرايط سياسي دوران زندگي زاکاني بايد گفت، وي در روزگار آشفته و نابساماني ميزيست زيرا حکومت ايلخانان با مرگ ابوسعيد بهادرخان به پايان رسيد و دوران فترت و حکومت مدعيان در گوشه کنار ايران آغاز شد به گونه اي که حدود۵۰ سال نزاع براي تثبيت قدرت وجود داشت. يکي از اين حکومت ها فرزندان آل اينجو بودند که در شيراز حکومت مي کردند و زاکاني يکي از شاعران آنها بود در حقيقت زاکاني پس از ۳۵ سالگي در بدو پادشاهي شاه شيخ ابواسحاق اينجو به شيراز رفت و در آنجا چند سالي در خدمت پادشاه و وزيرش رکنالدين عميدالملک به سر برد و آنان را مدح گفت. پس از سقوط دولت ابواسحاق اينجو، به بغداد رفت. وجود حکومت هاي کوچک و مستقل در ايران سبب شد که زاکاني در تأليفات خود از چندين تَن از پادشاهان و معاصران خود مانند خواجه علاءالدين محمد، شاه شيخ ابوالحسن اينجو، رکنالدين عبدالملک وزير سلطان اويس و شاه شجاع مظفري ياد کند. (۴)
آثار و تاليفات
از جمله مشهورترين آثار زاکاني مي توان به آثار ادبي وي شامل قصايد، غزليات، رباعيات اشاره کرد. همچنين مثنوي عشاقنامه، اخلاقالاشراف، ريشنامه، صد پند، لطايف و ظرايف، رساله دلگشا و منظومه موش و گربه از جمله اين آثار هستند که مورد توجه و اقبال عمومي قرار گرفتند. بيشتر اين آثار را با زبان طنز به نگارش درآورده است شايد تا سده هشتم و ظهور عبيد زاکاني طنزپرداز حرفهاي به معناي امروزي و متعارف آن نداشتهايم به همين دليل با قدري تسامح عبيد زاکاني را ميتوان پدر طنز فارسي دانست.
محتوي و مضمون آثار
زاکاني با زبان گزنده و تند خود به شهرت رسيد، او قلم انتقادي خود را در اعتراض به فضاي اجتماعي و سياسي زمانه خود به کار مي برد و به عرف ها، عادات نادرست، مفاسد و معايب حکومت ها حمله و ايرادات را گوشزد مي کرد. انتقادهاي کوبنده و صريح اين شاعر تنها متعلق به دوره خودش نيست و در آثار خود خارج از آن دوره هم آثار انتقادي نوشته است اما حکومتها سعي داشتند، کار او را سخيف و کمارزش جلوه دهند و مي خواستند او را به نحوي سرکوب کنند. بخش زيادي از اين مساله به خاطر زبان تند و گزنده عبيد بود.
ايرج شهبازي در خصوص محدود کردن زاکاني از طرف قدرتمندان در گفت و گويي اظهار کرد: عبيد زاکاني در طول تاريخ همواره به دلايل مختلف بايکوت شده است و از اين چشمانداز، بسيار شگفتآور است. غير از اين بايکوت شديدي که وجود داشته، به خاطر حملات ويرانگري که به اصناف مختلف جامعه انجام داده، طبقات مختلف جامعه را زير سوال برده و به بدترين شکل ممکن به آنها توهين کرده، تقريباً عموم اصناف جامعه با عبيد مخالف بودند. همچنين به خاطر اينکه از تابوها و خط قرمز جامعه فراوان عبور کرده، وجدان عمومي جامعه هم در سطح ظاهر در مقابل او گارد داشته است اما تعداد نسخههاي ديوان عبيد زاکاني و تعداد مراجعاتي که به اين کتاب و توجهاتي که به ساير آثار او شده، نشان ميدهد در آثار عبيد زاکاني چيزي است که قابل حذف نيست. عبيد زاکاني نيازي را برآورده ميکند که اين نياز را فقط خودش ميتواند برآورده کند به نظر من ديوان عبيد زاکاني حقيقتاً از اين منظر درس عبرتي است، براي افرادي که ميخواهند کار جدي و ماندگار براي جامعه خود انجام دهند.
يکي از تفاوت هاي عبيد زاکاني با ديگر شاعراني که به انتقاد از وضعيت زمان خود مي پرداختند، رندي و صراحت کلام عبيد بود، وي به عنوان شاعر و نويسنده اي جسور و باشهامت، هرچه را به ذهنش ميآمد، بيپرده بيان ميکرد به گونه اي که تمام مرزهاي زباني و چارچوبهاي اجتماعي را شکسته و افشاگري کرده است. همين زبان تند و انتقادي وي باعث شد تا عبيد چه در دوران زندگي و چه پس از آن، محکوم به انزوا شود و مدام از طرف محافل ادبي و سياسي طرد شود البته هر چند که آثار او باب ميل قدرتمندان نبود اما به خوبي توانست خود را در ذهن مردم که مخاطب اصلي او هستند، ماندگار سازد و همين راز موفقيت و جاودانگي عبيد است. ادوارد براون او را يکي از برگزيدهترين هجوسرايان و تقليدنويسان ايران مي داند. گذشت زمان نيز به نظم و نثر زاکاني خللي وارد نکرده و مناسبت و تازگي آن تا به امروز محفوظ مانده است. (۵) نکته يابي، انتقادهاي ظريف اجتماعي در قالب طنز و لطيفه، ابتکار، نوانديشي، لطف بيان، قدرت تعبير، اوج بلاغت و سرانجام ايجاز هنرمندانه از ويژگيهاي مهم آثار عبيد زاکاني است.
در کنار آثار طنز و هزل، غزليات بسيار ناب و دلکشي از عبيد باقي مانده که از جمله ارزشمندترين غزليات زبان فارسي هستند. زبان وي در سرودن غزل شيرين و روان و ۹۰ درصد آن مضموني عاشقانه دارد. در اشعارش صور خيال و پيچيدگيهاي کلامي کمي ديده ميشود. در کنار عشق، غزلياتي در مدح پادشاهان و بزرگان هم در اشعارش وجود دارد. همچنين در آثار عبيد ۴۱ قصيده آمده که تعداد بيت هاي آن به هزار و ۹ عدد مي رسد. از اين آثار ۲۸ قصيده در ستايش شيخ ابو اسحاق، ۶ قصيده در مدح خواجه رکن الدين عميدالملک وزير او، چهار قصيده در ستايش شاه شجاع مظفري و چهار قصيدۀ ديگر در مدح سلطان اويس جلايري است. در قصيده بيشتر به شيوه سنايي و انوري و در مثنوي به نظامي و در غزل به سعدي توجه داشته است. به طور کلي نيروي ابتکار در عبيد زياد است، چنان که برخي از اثرهاي او هنوز هم در ادب فاسي تازگي دارد.
خاموشي:
سرانجام اين نويسنده و طنزپرداز نامدار بنا به نوشته تقيالدين کاشي در کتاب تذکره در ۷۷۲ قمري ديده از جهان فروبست، محل دفن وي را گروهي اصفهان و برخي بغداد نوشتهاند.
منابع:
۱- کليات عبيد زاکاني، با نسخۀ مصحح استاد فقيد عباس اقبال و شرح و تعبير، پرويز اتابکي، انتشارات کتابفروشي زوار ص ۱۲ و ۱۳
۲- براي اطلاع بيشتر ر. ک مستوفي، حمدالله، تاريخ گزيده، تهران: دنياي کتاب، چاپ دوم، ۱۳۶۱، ص۸۴۶.
۳- عبيد زاکاني، نظامالدين. لطائف عبيد زاکاني. به کوشش فرتر، استانبول: بي نا، ۱۳۰۳ق، ص ۵۱.
۴- انصاري، قاسم. گلچيني از ديوان عبيد زاکاني قزويني. تهران: طه، ۱۳۷۷، ص ۱۴.
۵- براون، ادوارد. از سعدي تا جامي. به کوشش علياصغر حکمت، تهران: ابن سينا، چ ۳، ۱۳۵۱، ص ۳۱۲.
۶- انصاري، قاسم. گلچيني از ديوان عبيد زاکاني قزويني. تهران: طه، ۱۳۷۷، ص ۱۴.