"کتاب نامگذاری و ضرورت" یکی از مهمترین آثار فلسفی قرن بیستم
آخرين خبر/ اگر کسي بگويد «موسي وجود نداشته است»، اين ميتواند به معناي چيزهاي مختلفي باشد. ميتواند به اين معنا باشد: بنياسرائيل وقتي از مصر بيرون رفتند رهبرِ واحدي نداشتند، يا: رهبرشان موسي نام نداشت، يا: نميشود کسي بوده باشد که همهٔ آنچه را کتابِ مقدس دربارهٔ موسي روايت ميکند انجام داده باشد. اما وقتي دربارهٔ موسي حکمي ميکنم، آيا همواره حاضرم «موسي» را با يکي از آن وصفها جايگزين کنم؟ شايد بگويم: از «موسي» من مردي را مراد ميکنم که آنچه کتاب مقدس به موسي نسبت ميدهد، يا به هر صورت مقدارِ زيادي از آن را انجام داده است. اما چقدر؟ آيا تعيين کردهام که چقدر بايد ثابت شود غلط بوده تا گزارهام به عنوانِ گزارهاي غلط کنار بگذارم؟ آيا در همهٔ حالتهاي ممکن، نامِ «موسي» براي من کاربردِ تثيبتشدهٔ خالي از ابهامي دارد؟
دربارهٔ کتاب:
اين کتاب که يکي از مهمترين آثار فلسفي قرن بيستم محسوب ميشود، متشکل از سه سخنراني کريپکي در سال ۱۹۷۰ در دانشگاه پرينستون آمريکا است.
از همان سالِ ۱۹۷۲ تاثير اين متن بر فلسفهٔ زبان و مابعدالطبيعه زياد بوده است و ريچارد رورتي در معرفي کتاب نوشته است: «وقتي اين سخنراني منتشر شد، فلسفهٔ تحليلي را زير و رو کرد. هر کسي يا خشمگين بود، يا به وجد آمده، يا کاملا حيرتزده. هيچکس بيتفاوت نبود.» اگر محکي کمّي براي ميزان تاثيرگذاريِ اين متن لازم باشد، ميشود به اين اشاره کرد که بيش از ۱۱۰۰۰ نوشتهٔ پژوهشي به آن ارجاع دادهاند.
کتاب نامگذاري و ضرورت
نوشتهٔ سول کريپکي
ترجمهٔ کاوه لاجوردي
برگرفته از اينستاگرام hermesbooks