بخشی از کتاب/ چگونه میشود ادعا کرد که رفتار انسان قابل پیشبینی است؟
آخرين خبر/بگذاريد شرح حال دکتر "جي" را برايتان بازگو کنم. او تنها آدمي بود که من در تمام مدت عمرم توانستهام لقب شيطان مجسم را به وي بدهم. موجودي ابليسي. زماني که من او را ميشناختم به "جلّاد تودههاي اشتاينهوف" معروف بود. اشتاينهوف بيمارستان بزرگ رواني وين است که در زمان تصرف وين، به دست نازيها افتاد. وقتي نازيها برنامهي "کشتار بيدرد"(Euthanasia) را آغاز کردند، اين ابليس، رشتهي زندگي بيماران رواني اين بيمارستان را در دست گرفت و در کار خود آنچنان ماهر و متعصّب بود که نگذاشت حتي يک بيمار رواني از کورهي گاز، جان سالم بهدر ببرد.
پس از پايان جنگ وقتي به وين بازگشتم و پرسيدم بر سر دکتر "جي" چه آمده است، به من گفتند که روسها او را در يکي از اتاقهاي همان بيمارستان زنداني کردند اما روز بعد درِ زندان باز بوده و ديگر کسي او را نديده است.
پنداشتم که او هم مانند بسياري از همرديفانش آزاد شده و به آمريکاي لاتين گريخته است. تا اينکه همين اواخر يکي از سياستمداران پيشينِ اتريش که مدتي پشت پردهي آهنين زنداني بود، به من مراجعه کرد. در حين معاينات عصبي و رواني به من گفت که مدتي در سيبري و سپس در زندان معروف لوبي يانکا در مسکو زنداني بوده و ناگهان پرسيد که آيا دکتر "جي" را ميشناسم؟ جواب مثبت دادم و او ادامه داد: "من با او در زندان لوبي يانکا آشنا شدم. او همانجا بر اثر بيماري سرطان مثانه در چهل سالگي مُرد. اما پيش از مرگش يکي از بهترين رفقايي بود که انسان ميتوانست داشته باشد. او به همه زندانيان دلداري ميداد. او مظهر عاليترين معيارهاي اخلاقي و بهترين دوست من در دورهي طولاني زندان بود."
اين تعريفي از دکتر جي، جلّاد تودههاي بيمارستان اشتاينهوف بود. حال چگونه ميشود ادعا کرد که رفتار انسان قابل پيشبيني است؟ شما ميتوانيد حرکات يک آدم ماشيني يا يک دستگاه خودکار را پيشبيني کنيد. بالاتر از اين حتي ممکن است با سعي و کوشش بتوانيد مکانيسمها و "ديناميسم" روان انساني را هم پيشبيني کنيد اما انسان چيزي است بيشتر از "روان"...!
ويکتور فرانکل
انسان در جستجوي معنا