قصیده افشین علا برای عید غدیر

خبرگزاري کتاب ايران/افشين علا به مناسبت عيد غدير قصيدهاي در صفحهاش منتشر کرد.
افشين علا به مناسبت عيد غدير قصيدهاي را در صفحه اينستاگرامش منتشر کرده است که در ادامه ميخوانيد:
«خورشيد بر مسير سفر بست راه را
در دست خود گرفت سپس دست ماه را
بين سياهچاله تاريک و نور محض
ميخواست تا نشان بدهد راه و چاه را
تا شعلههاي فتنه نخيزد پس از غدير
بنشاند نزد برکه، هزاران گواه را
فرمود: «هرکه سرور و مولاي او منم
اينک علي است» داد نشان پادشاه را
فرمود: «در شمايل اين مرد بنگريد
آئينه تمامنماي الاه را»
تاريخ گشت محو تماشاي هيبتش
برداشت گنبد فلک از سر کلاه را
ترسيم کرد صحنه پيوند آن دو دست
در پيش چشم خلق، مسير نگاه را
«اتممت نعمتي» پي «اکملت دينکم»
شد نازل و شناخت بشر، تکيهگاه را
تا تکيه بر سرير ولايت زند علي
اعزام کرد خيل ملائک، سپاه را
صد کهکشان به وصله پيراهنش، نهان
گيتي نديده بود چنين فرّ و جاه را
ميزان حق، علي شد و نهجالبلاغهاش
آباد کرد خرمن خشک و تباه را
سامان گرفت بيسروساماني بشر
پيدا نمود پشت عدالت، پناه را
يابي چون او ميانه اصحاب مصطفي
با هم اگر شبيه کني کوه و کاه را
افسوس! خاک تيره ندانست قدر او
شرمنده کرد سرخي خونش پگاه را
گيرم ز کينه، فرق علي را توان شکافت
تاوان چهسان دهند چنين اشتباه را؟
گيرم به داغ فاطمهاش ميتوان نشاند
بينند با چه رو نبي دادخواه را؟
گيرم ز کين، توان جگر مجتبي گداخت
تا حشر ميکشند به دوش، اين گناه را
گيرم که راه آب توان بست بر حسين
سد ميکنند با چه، ره اشک و آه را؟
ذرات عالم است روايتگر غدير
بيني اگر ضمير جماد و گياه را
خورشيد روزم احمد و ماه شبم علي است
يارب مگير، از سرم اين مهر و ماه را
يا مرتضي! بگير به حق ولايتت
هنگام مرگ، دست من روسياه را»