خالق یک روایت پرکاربرد از شاهکار فردوسی
خراسان/ در 80 سالگی دکتر قدمعلی سرامی، استاد برجسته زبان و ادب فارسی از اهمیت تالیف فرهنگ موضوعی شاهنامه،دوستی اش با سهراب سپهری و همکاری او با عبدالحسین مختاباد محمد اصفهانی، حسین خواجه امیری و... نوشته ایم
هشتم بهمن امسال، 80 ساله شد. دکتر قدمعلی سرامی، ادیب و شاعر معاصر، از جمله استادان برجسته و تاثیرگذار ادبیات در کشورمان، به ویژه در حوزه شاهنامهپژوهی است و کتابها و مقالاتش همواره راهنمای دانشجویان و علاقهمندان است. «از رنگ گل تا رنج خار»، نوشته استاد سرامی و یکی از پرکاربردترین کتابها درباره شاهنامه است. او در نخستین دوره جایزه پژوهش «پروفسور آقابزرگ» که به بررسی برترین آثار پژوهشی در زمینه شاهنامهپژوهی و فردوسیشناسی میپردازد، جزو پنج شاهنامهپژوه برتر کشور معرفی شد، اما این تنها زمینه کاری دکتر سرامی نیست. او علاوه بر شاهنامه، درباره آثار دیگر بزرگان ادبیات فارسی مانند مولانا و حافظ هم صاحبنظر است و پژوهشها و نوشتههایی در زمینه ادبیات معاصر و ادبیات کودک و نوجوان دارد. به مناسبت 80 سالگی دکتر قدمعلی سرامی به مرور زندگی و آثار و پژوهشهای او پرداختهایم.
انتشار 40 کتاب در 60 سال
قدمعلی سرامی، متولد هشتم بهمن 1322 در شهرستان رامهرمز استان خوزستان است. او در سال 1343 از دبیرستان سعدی اهواز دیپلم گرفت و در همان دوران اولین مجموعه شعرش به نام «لبخند آرزو» را با مقدمه زندهیاد باستانی پاریزی که معلمش بود، به چاپ رساند. سرامی دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای زبان و ادبیات فارسی را در دانشگاه تهران گذراند و با افرادی مانند بهاءالدین خرمشاهی و سعید حمیدیان همدوره بود. بزرگانی همچون عبدالحسین زرینکوب، ذبیحا... صفا، فروزانفر، جلالالدین همایی و پرویز ناتل خانلری از جمله استادان سرامی در دانشگاه تهران بودند. از این شاعر و پژوهشگر ایرانی در حدود 60 سال فعالیتش، 40 اثر به چاپ رسیده است. او در ویدئویی که به مناسبت 80 سالگیاش، منتشر کرد، از انتشار چهار کتاب تازه خود خبر داد: زندگی نامهای به نام «زیر پل رنگین کمان»، به قلم دکتر نیره علوی، منظومه «مثنوی مینویی»، مجموعه کاریکلماتور «از نم تا یم» و «زهره را چنگ از خروش افتاده است»(شرح و تفسیر 50 غزل حافظ).
فزون آمد از رنگ گل رنج خار
دکتر سرامی در دوره دکترای زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران، رسالهای با موضوع شکلشناسی داستانهای شاهنامه نوشت که بعدها وقتی به چاپ رسید، به یکی از مهمترین کتابهای حوزه شاهنامهپژوهی و مرجع دانشجویان و علاقهمندان این رشته تبدیل شد. «از رنگ گل تا رنج خار» نام این کتاب و برگرفته از این بیت فردوسی است: «چنین پروراند همی روزگار/ فزون آمد از رنگ گل رنج خار». این کتاب ارزشمند در 16 فصل نوشته شده و شکلشناسی داستانهای شاهنامه را به طور دقیق بررسی کرده است. «از رنگ گل تا رنج خار» علاوه بر اینکه مرجع مهمی برای کارشناسان و دانشجویان ادبیات فارسی است، منبعی کاربردی و یک فرهنگ موضوعی برای کسانی است که میخواهند بدانند فردوسی در شاهنامه از چه مسائلی حرف زده است و محوریت داستانهای شاهنامه چیست. این کتاب که از سوی انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ رسیده است، در هشتمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، شایسته تقدیر شناخته شد.
همکاری با ایرج و محمد اصفهانی
علاوه بر پژوهشگری، دکتر قدمعلی سرامی، هم شاعر خوبی است و هم در ترانهسرایی دستی دارد. او چند سال در دهه 60 عضو شورای موسیقی سازمان صدا و سیما بوده است. سرامی در قالبهای مختلف کلاسیک و نو شعر سروده و چند دفتر شعر منتشر کرده که از جمله آنها میتوان به «با این سکوت سرخ»، «صاف و ساده مثل آب»، «تا زادنِ بامداد باید خواند» و «چار فصل دوستت دارم» اشاره کرد. به نمونهای از شعرهای سرامی توجه کنید: «آب را بر آتش ریختم/ آتشی بیبال و پر شد/ اما/ آب بال و پر درآورد!/ عشق.../ دیوانگی پدیدارهاست». زندهیاد استاد محمدابراهیم باستانی پاریزی درباره ذوق شاعری قدمعلی سرامی این طور گفته است: «من روزیکه اولین قطعه آقای سرامی را خواندم، این شور و حال را در ابیات آن یافتم و مهم تر این است که پختگی و سلامت و صحت را نیز در وزن و قافیه و صورت ظاهر شعر این آقای دانشآموز بسیار با استعداد و شاعر خوش قریحه خوزستانی، به خوبی میتوان دید و تشخیص داد». از مشهورترین ترانههای استاد سرامی که خوانندگان کشورمان اجرا کردهاند، میتوان به اینها اشاره کرد: «کولیباران» با صدای عبدالحسین مختاباد و محمد اصفهانی و «دوباره آفتاب داره مهربون میشه» با صدای حسین خواجهامیری(ایرج).
دوستی با سهراب سپهری
یکی از جنبههای زندگی دکتر سرامی، دوستی و آشنایی با بزرگان ادبیات معاصر است. او در مصاحبهای با روزنامه خراسان در سال 98 درباره این مراوده و آشناییاش با سهراب سپهری گفته بود: «من با سهراب دوست بودم. پیش از انقلاب جوانهای بیست و چند ساله، او را خیلی دوست داشتند و چون کارهایش موثر بود، آدمهای مختلف دربارهاش مقاله نوشتند. من هم درباره او مقالهای به نام «شاهینِ ترازویِ شگفت» نوشتم. شاهین، میله بزرگ افقی ترازو با دو چنگک است که دو کفه به آن آویزان میشود؛ کار ترازو این بود که در کفهای سنگ میگذاشتیم و در کفه دیگر کالا و وقتی دو کفه متعادل میشد، وزن میکردیم. سهراب سپهری به نظر من یک ترازوی شگفت است؛ یعنی اگر در یک کفه همه کائنات را بچینید و در کفه دیگر هیچ سنگی نگذارید، ترازویش تراز است و برعکس، اگر این طرف تمام وزنههای عالم را بگذارید و در آن کفه چیزی نگذارید، باز هم تراز است. یعنی این فهم عرفانی را دارد که همه چیز با هیچ چیز مساوی است. یادم میآید وقتی شعر میخواند، خودش قبل از این که مخاطب حسی پیدا کند، با همه وجودش شعر را میخواند و در حین خواندن احساسی به شدت غنی داشت و گاهی یک مصرع را دو بار، سه بار تکرار میکرد. این خودش یک کارکردی داشت. من از این کار خوشم میآمد و حالا هم از این تکنیک استفاده میکنم. کارکردش این است که وقتی به این حال شعر میخوانی، به جز این که مخاطب از محتوا،فرم و معانی شعرت لذت میبرد، از خواندن تو هم کیف میکند».