زبان قدمایی در شعر؛ آسیب یا فرصت؟
خراسان/ نگاهی به مجموعه شعر «چله تاک» اثر علیرضا بدیع که تا امروز با استقبال خوبی از سوی مخاطبان روبه رو شده است
علیرضا بدیع ، سال ۱۳۶۴ در نیشابور متولد شد. شعر را از دوران دانشآموزی آغاز کرد و تا امروز چند مجموعه شعر ازجمله حبسیههای یک ماهی، از پنجرههای بی پرنده، گنجشکهای معبد انجیر، چله تاک، شجرهنامه یک جن و ماه و ماهی منتشر کرده است. نبوغ شعری او از میانه دهه 80 نام او را بر سر زبانها انداخت و اندک اندک او را به شاعری شناختهشده در روزگار ما تبدیل کرد. کتاب «چله تاک» یکی از مجموعه شعرهای «علیرضا بدیع» است که انتشارات فصل پنجم آن را چاپ کرده و تاکنون چند بار، تجدید چاپ شده است.
دایره واژگانی گسترده و شعرهای روان
در کتاب، «چله تاک» با 34 غزل روبهرو هستیم که تعدادی از غزلها گزیده آثار منتشر شده در مجموعه های «حبسیههای یک ماهی» و «از پنجرههای بی پرنده» است. اگرچه به عقیده برخی از منتقدان شعر، زبان شعرهای چله تاک قدمایی و تا حدودی از زبان شعر امروز، دور است، اما باید به این نکته اشاره کرد که بدیع با استفاده از دایره واژگان گسترده و فضاسازیهای امروزی و همچنین استفاده بجا از کلمات، شعر گذشته و امروز را به هم پیوند داده و شعرهای درخورتاملی سروده است. بدیع در غزل دوم این کتاب میگوید: «به جرم اینکه دلم آه هست و آهن نیست /کسی بهجز تو در این روزگار با من نیست» شاعر در همان ابتدا بیتی را آورده که خاصیت تبدیل شدن به ضربالمثل و روایت شدن میان مردم کوچه و بازار را دارد. او در پایان همین شعر نیز سراغ یکی از دیالوگهای روزانه مردم میرود و میگوید: «بیا ازین گلهها بگذریم و بگذاریم /زمان نشان بدهد دوست کیست دشمن کیست».
اگر نام شاعر و سن او را به دست فراموشی بسپاریم و شعرهای این مجموعه را بخوانیم بی گمان، مضمونپردازیهای پخته در این کتاب، توجه ما را به خود جلب میکند، مضمونپردازیهایی دارای حکمت و اندیشه عمیق شعری که در شعر شاعران نامداری که قرنها پیش از ما زندگی کردهاند به چشم میخورد، به این معنی که در برخی شعرها اندیشه که عنصر فراموش شده تعداد زیادی از شعرهای امروز است در این کتاب به وفور به چشم می خورد.
همنشینی جهان کلمات قدیم و معاصر
بدیع در شعرهای این کتاب، میان کلمات قدمایی و امروزی دایم در حال رفتوآمد است و جهان کلمات معاصر و کهن را با ظرافت به هم پیوند میزند،برای مثال، بدیع در شعر یازدهم این کتاب ،کلماتی امروزی ازجمله ساچمه، تفنگ، فشنگ، کرگدن و گوشبهزنگ بودن را در کنار کلماتی کهن ازجمله چله گزیدن، موعد، نای و تسخر، آورده و از این همنشینی ها به نفع زیبایی شعر استفاده کرده است. او در شعری دیگر میگوید:«تا موعد جوشش برسد چله گزیدم/من خوشه انگورم و در حال درنگم» و در چند بیت بعد با تغییر فضا از کهن به امروزی میگوید: «عصیانگر و بدخلق چنان کرگدنی پیر/با دشمن اگر صلح کنم با که بجنگم»
پوستاندازی در شعر و اندیشه
این شاعر جوان نیشابوری جزو شاعرانی است که در هر شعرش به دنبال ارائه فضایی متفاوت و جدید است و با بهره گیری از آرایه های ادبی و صنایع شعری فراوان این فضا را به خوبی ایجاد کرده است. او را میتوان در جرگه شاعرانی به شمار آورد که دایم در حال پوستاندازی در شعر و اندیشه هستند. اگرچه برخی منتقدان، نقدهایی را به زبان کهن مجموعههای «چله تاک» و «پنجرههای بی پرنده» وارد میکنند، اما با خوانش کتاب «شجرهنامه یک جن» که پس از این دو مجموعه منتشر شده است شاعر سراغ زبانی نوتر رفته است و با این شعرها به منتقدان ثابت میکند حوزههای مختلف زبان فارسی را بهخوبی میشناسد و سرودن به زبانی کلاسیک در برخی مجموعهها به معنی شناخت ناکافی او از زبان شعر امروز نیست.
طرح جلد متناسب با شعرها
یکی از نقاط قوت دیگر کتاب چله تاک را می توان طرح جلد آن دانست.همیشه طرح جلد کتابها بهعنوان ویترین و ورودی کتاب، دارای اهمیتی ویژه است. درواقع طرح جلد، بازگوکننده فضای کلی مطالب کتاب است که در چله تاک طراح با توجه کامل به فضای شعرها طرح جلد مناسبی را خلق کرده است. طرح جلد این کتاب، طرحی ترمهای شکل است که بر آن چند خوشه انگور نقش بسته است. همیشه طرح ترمه و انگور برای ما یادآور فضایی سنتی است، ضمن این که نام کتاب نیز روایتگر فضایی قدمایی و هم راستا با شعرهای این کتاب است.