سوختبری قانونی از مرزها از سر گرفته شد

آخرین خودرو/ پس از اعلام جزئیات اجرای نرخ سوم بنزین و حذف سهمیهها، گزارشهایی از آغاز قاچاق قانونی سوخت توسط مرزنشینان در قالب طرح رزاق منتشر شده است.
به گزارش آخرین خودرو، در حالی که از انتهای هفته گذشته خبر اجرایی شدن نرخ سوم بنزین و حذف سهمیه و کارت سوخت تعداد قابل توجهی از خودروها منتشر شد، برخی ویدیوها از مناطق مرزی منتشر شدهاند که نشان میدهند طرح رزاق و قاچاق سوخت قانونی توسط مرزنشینان از دو روز گذشته از سر گرفته شده است.
چرا باید سوخت به شکل قانونی به این صورت خارج شود؟
با توجه به گفتههای فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، در حال حاضر میانگین مصرف روزانه در کشور بین ۱۳۰ تا ۱۳۵ میلیون لیتر است، اما میزان تولید بنزین در داخل کشور نهایتاً بین ۱۱۰ تا ۱۱۵ میلیون لیتر است و برای تأمین نیاز خودروهای بنزینی حدود ۱۵ تا ۲۰ میلیون لیتر بنزین روزانه از طریق واردات وارد کشور میشود و فشار ارزی و مالی قابل توجهی را به دولت و بودجه عمومی تحمیل میکند.
در همین راستا دولت در برنامهای، نرخ سوم بنزین را با قیمت ۵۰۰۰ تومان به نظام تخصیص سوخت اضافه کرد و از طرف دیگر کارت سوخت و سهمیه تعداد قابل توجهی از خودروها از جمله تمام خودروهای دولتی به جز آمبولانس را حذف کرد.حاشیه برانگیز ترین بخش این طرح، حذف سهمیه کارت سوخت خودروهای نو و نو شمارهای بود که از این پس قرار است تولید شوند.
حال سؤال این است: در شرایطی که کشور روزانه با ناترازی ۱۵ تا ۲۰ میلیون لیتری فقط در حوزه بنزین مواجه است، چرا باید مجوز قاچاق قانونی سوخت در قالب طرحهای غیرکارشناسی و به اصطلاح موقت مانند طرح رزاق انجام شود؟
قاچاق سوخت و ارتباط آن با طرح رزاق
برای درک بهتر موضوع، لازم است با جزئیات و تعریف طرح رزاق و ارتباط آن با قاچاق سوخت و بهویژه بنزین آشنا شویم.
طرح «رزاق» برنامهای دولتی برای ساماندهی برداشت و فروش قانونی سوخت توسط مرزنشینان است که با هدف کاهش قاچاق سوخت، افزایش شفافیت در توزیع فرآوردههای نفتی و ایجاد درآمد پایدار برای ساکنان مناطق مرزی اجرا میشود. در این طرح، ساکنان واجد شرایط در نوار ۲۰ کیلومتری مرز با دریافت «کارت رزاق»، سهمیه مشخصی از سوخت مازاد عمدتاً گازوئیل را از مبادی رسمی تحویل میگیرند و اجازه دارند آن را در چارچوب ضوابط تعیینشده به فروش برسان بفروشند.
طبق اعلام شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی، حدود ۸۰ درصد درآمد حاصل از فروش سوخت در قالب معیشت، اشتغال و توسعه زیرساخت به مناطق مرزی باز میگردد. این طرح در استانهایی مانند سیستان و بلوچستان و هرمزگان با مدلهای بهروزشده در حال اجراست و مبنای آن تفکیک فعالیت اقتصادی مرزنشینان از شبکههای سازمانیافته قاچاق سوخت است؛ مسئلهای که طی سالهای اخیر یکی از مهمترین چالشهای امنیتی و اقتصادی مرزهای شرقی و جنوبی کشور بوده است.
اهمیت گازوئیل با بنزین تفاوتی ندارد
شاید اگر اخبار مرتبط با این طرح و قاچاق سوخت را پیگیری کنید، دریابید که بیشتر سوختی که از طریق این طرح قاچاق میشود، گازوئیل است. اما این موضوع هیچ تغییری در وضعیت ایجاد نمیکند، چراکه گازوئیل نیز به همان میزان حیاتی است.
برای درک اهمیت گازوئیل تنها کافی است کشور را یک روز بدون گازوئیل تصور کنید؛ در این شرایط تمام کامیونها، تریلیها و اتوبوسها در جادهها و شهرها متوقف میشوند و در یک روز ضرر جبرانناپذیر به اقتصاد کشور و معیشت نیمهجان مردم وارد میشود. از سوی دیگر، به گفته رانندگان خودروهای سنگین و با بررسی سوابق اعتصابات و اعتراضات آنها، بهسادگی میتوان دریافت که وضعیت موجود و تخصیص گازوئیل در جایگاههای بینشهری به هیچوجه مناسب نیست و رانندگان همواره برای سوختگیری راحت و بیدردسر خودروهای خود درگیر هستند و با چالشهای متنوعی روبهرو میشوند.
در نتیجه درمییابیم که وضعیت گازوئیل با بنزین چندان متفاوت نیست؛ تنها دلیلی که ما آنها را متفاوت میپنداریم، میزان ارتباط مستقیم مردم عادی با گازوئیل در زندگی روزمره است. چراکه ما در ایران خودروی سواری دیزلی و گازوئیلی نداریم. در این شرایط وقتی مردم هر روز با نرخ و کیفیت گازوئیل برخورد ندارند، اهمیت و چالشهای آن را قطعاً به اندازه حواشی بنزین درک نخواهند کرد؛ که امری کاملاً بدیهی است.
تأمین ملزومات اولیه زندگی مرزنشینان وظیفه دولت و حاکمیت است
همانطور که خواندید و در تعریف این طرح آمده است، این طرح بر اساس مازاد سوخت موجود طراحی شده است. در شرایطی که کشور هم در حوزه بنزین و هم در حوزه گازوئیل با فشار تولید و فشار ارزی مواجه است، اینکه چرا این طرح اجرا شده و میشود، سؤال و ابهامی جدی است که باید توسط مسئولان پاسخ داده شود.
واقعیت این است که تأمین ملزومات اولیه زندگی تمام مردم، از جمله مرزنشینان، مطابق قانون اساسی وظیفه دولت است؛ اینکه دولت در این امر ناتوان مانده، بهواقع دلیل و توجیه خوبی برای بههدر دادن منابع ملی آن هم در شرایط بحرانی مانند وضعیت فعلی نیست.
نکته اصلی این است که حتی با انجام این قاچاق قانونی هیچ مشکل اساسی و واقعی از مردم این مناطق حل نشده و نمیشود. این موضوع را میتوان از حرفهای خود مرزنشینان در مصاحبههایی که از آنان منتشر شده، بهوضوح دید. این افراد در صحبتهای خود اعلام میکنند که در مدتی که مرز بسته بود، معیشت آنها به شدت با سختی مواجه شده و با مشکلات عدیدهای روبهرو بودند. این صحبتها بهخوبی نشان میدهد آنچه از طرح رزاق اجرا شده، تنها مسکن و مخدری موقت بوده تا مرزنشینان بتوانند گذران زندگی کنند؛اما وقتی کمی دقیقتر به موضوع نگاه میکنیم، بهسادگی درمییابیم که این طرح نه تنها وضعیت را چندان بهتر نکرده، بلکه این بار وضعیت تمام مردم کشور را تحتالشعاع قرار داده است.
از سوی دیگر باید به این نکته توجه داشت که چرا دولت هزینه ایجاد زیرساختهای درست و مناسب و مهمتر از همه ایجاد کارِ سامانیافته و پایدار برای تأمین معاش این مردم مظلوم را نمیپذیرد و خود را با دادن مجوزهایی که تبعات همگانی و دامنگیر دارند، راحت میکند؟



















