مقایسه فنی سیتروئن C3 و رنو کپچر؛ جنگ داخلی فرانسویها در خاک ایران
خودرو بانک/ فرانسويها از گذشته تاکنون سهمي در صنعت خودرو ايران داشتهاند که همين موضوع بارها مورد انتقاد کارشناسان و فعالان اين حوزه قرار گرفته است. زيرا با هر رفت و آمدشان، تبعات و پيامدهاي سنگيني به پيکره صنعت خودرو کشور وارد شده است. از قراردادهاي پر از ابهام گرفته تا بيمسئوليتي شرکتهاي فرانسوي، همگي تاثيري در رنود پيشرفت اين صنعت ديرينه در کشور داشتهاند. آخرين حضور فرانسويها باز ميگردد به زمان برجام و توافقات صورت گرفته ميان شرکتهاي ايراني و شرکاي خارجي خود. در آن زمان شاهد عقد قراردادهاي مشترک فراواني در زمينه توليد و مونتاژ بسياري از خودروهاي جديد بوديم که برخي از آنها هرگز به فاز عملياتي نرسيدند و برخي ديگر توانستند با تيراژ محدود راهي بازار کشور شوند. از آنجايي که چندسالي است که سليقه بازار به سمت خودروهاي کراساوور گرايش پيدا کرده است، بسياري از هاچبککراسها و کراساوورهاي سايز کوچک شهري نيز از اين فرصت استفاده کرده و سهمي از بازار را به خود اختصاص دادهاند. در اين ميان بازيگران فرانسوي را ميبينيم که علاوهبر سهم خواهي از بازار، جنگ متحمل داخلي در بازار ايران نيز شدهاند. زيرا گزينههاي فرانسوي موجود در اين سگمنت هم زياد بوده و هم داراي ويژگيهاي منحصربهفردي هستند. در اين مقاله از خودروبانک قصد داريم رقابت ميان سيتروئن C3 و رنو کپچر را مورد بررسي قرار دهيم و اين دو محصول پرطرفدار فرانسوي را با توجه به ويژگيهايشان مورد نقد و بررسي قرار دهيم. نگاهي گذرا به تاريخچه هر دو محصول رنو کپچر و سيتروئن C3 هر دو محصولاتي نسبتاً جديد از اين دو برند فرانسوي هستند که بر مبناي ايدههاي مدرن و اقتصادي شکل گرفتهاند. اگر بخواهيم نگاهي به تاريخچه پيدايش رنو کپچر بياندازيم، بايد بگوييم کپچر کراساووري کامپکت است که بر مبناي نسل چهارم رنو کليو توسعه يافته است. کمپاني رنو در سال 2013 نخستينبار از کپچر رونمايي کرد و با اعلام اين موضوع، زبان طراحي جديد خود را نيز به همگان معرفي کرد. در واقع اين محصول بر مبناي پلتفرم B رنو کليو طراحي و توليد شده که به دليل ويژگيهاي منحصربهفردي که در طراحي دارد، بسيار مورد توجه جوانان و بانوان قرار گرفته است. سيتروئن C3 هم اولينبار در سال 2002 ميلادي بر مبناي پلتفرم مشترک با پژو 206 به بازار معرفي شد. نسل دوم اين محصول نيز بين سالهاي 2009 تا 2016 توانست فروش قابل توجهي را تجربه کند و در نهايت نسل سوم آن با الهامگيري از نسخه مفهومي سيتروئن پيکاسو، از سال 2016 تاکنون به بازار عرضه شده است. گفتني است چندي پيش نسخه فيسليفت شده اين محصول نيز بهصورت رسمي به بازار جهاني معرفي شده است. مقايسه طراحي ظاهري در بخش طراحي ظاهري بايد گفت که هر دو خودرو از چهرهاي مدرن و جديد برخوردار هستند که با بهرهگيري از المانهاي بهروز در طراحي، توانستهاند نظر قشر جوان جامعه را به خود جلب کنند. همچنين هر دو خودرو داراي يک ويژگي مشترک هستند که ميتوان از آن بهعنوان طراحي بدنه دورنگ ياد کرد. با اين تفاوت که رنو کچپر با ترکيب متنوع و رنگبنديهاي جذابي به بازار عرضه شده، اما سيتروئن C3 تنها با يک ترکيب رنگ توانست به بازار ايران راه پيدا کند. در نماي جلو رنو کپچر طرحي آشنا وجود داشته که در بيشتر محصولات رنو در آن دوره مشاهده شده است. سپر حجيم و بزرگي که در اين قسمت قرار داشته، باعث شده تا ابعاد کلي کپچر بزرگتر از آنچه که هست به نظر برسد. همچنين زه کرومي اطراف چراغهاي مهشکن و نوار کرومي پايين جلوپنجره باعث شده ظاهري نسبتاً لوکس به اين محصول اقتصادي داده شود. اما در نماي جانبي ميتوان به ارتفاع بيشتر و جثه بزرگتر کچپر پي برد که براي بسياري از مصرفکنندگان ميتواند حائز اهميت باشد. مهمترين نکته در نماي جانبي کپچر، پيچيدگي پروفيلهاي جانبي بدنه و خطوط حجيمي است که بهصورت سيال روي آن نقش بسته است. همچنين قطعات پلاستيکي نصب شده دور گلگيرها و قسمت زيرين دربها، موجب شده تا ظاهري کراس مانند پيدا کند. نماي عقب نيز برخلاف دارا بودن طرحي ساده و بهدور از هرگونه اضافه کاري، مورد پسند بسياري از علاقهمندان قرار گرفته است. اما نکتهاي که در اين بخش کمي دور از انتظار است، سپر تمام پلاستيکي با رنگ مشکي است که براي خودرويي مدرن با ظاهر امروزي ناخوشايند بهنظر ميرسد. اما ديگر گزينه فرانسوي مقايسه موردنظر ما يعني سيتروئن C3 داراي طرحي جسورانه است که از نظر بسياري زيبا و از نظر برخي ديگر چندان مورد پسند نيست. در واقع ظاهر مدرن و متفاوت اين خودرو باعث شده تا در خيابان جلب توجه بسياري داشته باشد. در نماي جلوي C3 شاهد طرحي متفاوت هستيم که بيانگر زبان طراحي جديد سيتروئن است. جلوپنجره معروف سيتروئن با امتداد يافتن درون چراغهاي روشنايي در روز، چهرهاي خاص و متمايز را بهوجود آورده است. همچنين چراغهاي اصلي جداگانه که کمي پايينتر تعبيه شدهاند، پيشتر در نيسان جوک مشاهده شدهاند. در نماي جانبي C3 بيشترين چيزي که توجه را به خود جلب ميکند، ايربامپ نصب شده روي دربها است که بهمنظور جذب نيروي وارده و کاهش آسيب به بدنه خودرو طراحي شدهاند. همچنين ترکيب رنگبندي سفيد و قرمز بدنه و ترکيب مشکيرنگ قطعات پلاستيکي نصب شده روي آن، هماهنگي قابل قبولي داشته و چهرهاي متفاوت ايجاد کردهاند. C3 با دو طرح رينگ دايموند کات نقرهاي و مشکي براق به بازار عرضه شده که نمونه مشکي رنگ چهره اسپرتتري به اين هاچبک کراس بخشيده است. جالب است بدانيد که در زمان معرفي اين خودرو به بازار ايران، مسئولين سيتروئن از حکايت طراحيهاي مستطيلي براي قسمتهاي مختلف (از جمله ايربامپهاي روي درب يا طراحي ادوات داخل کابين) اين خودرو گفتند و اعلام کردند که قصد آنها از چنين طراحيهايي، هماهنگي با ادوات داخلي خانه همچون مبلمان است تا حس بهتري به راننده و سرنشينان القاء شود. اما نماي عقب اين خودرو نيز مانند رقيب هموطنش يعني کچپر، از طرحي به مراتب سادهتر نسبت به ساير بخشها برخوردار است. چراغهاي عقب که داراي گرافيک داخلي جذابي است، در شب به خوبي نمايانگر C3 در خيابانها است. اما قسمتهاي پلاستيکي سپر که در طرفين به سمت بالا متمايل شدهاند، از زيبايي اين بخش کاسته و سبب شده ظاهري اقتصاديتر پيدا کند. در کل بايد گفت که سيتروئن C3 داراي ظاهري اسپرتتر و جوانپسندانه است. در مقابل رنو کچپر خودرويي است که به واسطه طراحي محافظهکارانه و ارتفاع بيشتر و بدنه بزرگتري که دارد، بيشتر مورد توجه خانوادههاي جوان قرار ميگيرد. نگاهي به فضاي کابين هر دو خودرو در بخش مقايسه فضاي کابين دو خودرو بايد به اين موضوع اشاره کرد که هر دوي آنها داراي طرحي مدرن هستند و شايد براي همه مورد قبول نباشد. اما با اين وجود رنو کپچر به دليل اينکه در فرآيند طراحي فضاي کابين، از خطوط در هم تنيده کمتري برخوردار بوده و بيشتر از احجام منحني و بدون زاويه بهره گرفته است، عامهپسندتر بوده و براي بسياري از اقشار جامعه مورد قبول است. در مقابل سيتروئن C3 داراي کابيني مدرن است که بسياري از بخشهاي آن با تصورات ذهني مصرفکنندگان همخواني ندارد. بهعنوان مثال نوع دستگيره دربها در اين خودرو بهگونهاي است که در خودروهاي امروزي کمتر مشاهده ميشود و يادآور نمونههاي کلاسيک است. همچنين کنسول مياني ساده که تنها با يک صفحه نمايشگر تمام لمسي به نمايش در آمده است، کاربري را براي بسياري از مصرفکنندگان دشوار ميکند. زيرا تمامي تنظيمات مربوط به سيستم تهويه و سيستم اطلاعات و سرگرمي از طريق آن صورت ميگيرد. اين در حالي است که در کپچر سيستم تهويه بهصورت جداگانه در قسمت زيرين نمايشگر تعبيه شده است. از آنجايي که هر دو خودرو به عنوان محصولاتي اقتصادي و ارزانقيمت در بازار اروپا شناخته ميشوند، داراي متريال مرغوب و با کيفيتي نيستند. اما اين بدان معنا هم نيست که فضاي درون کابين با متريال بيکيفيت پوشانده شده باشد. بلکه نسبت به قيمت کلي خودرو و شرايط فعلي بازار، چندان منطقي بهنظر نميرسد. اما مهمترين نکتهاي که ميتواند در انتخاب خريداران تاثيرگذار باشد، فضاي درون کابين است. در اين قسمت بايد کپچر را برنده بلامنازع دانست. چراکه فضاي درون کابين اين خودرو نسبت به ابعاد بدنه مناسب ارزيابي ميشود و ميتواند پاسخگوي نيازهاي خانوادههاي جوان يا کم جمعيت باشد. اين در حالي است که فضاي درون کابين C3 برخلاف انتظار چندان بزرگ نيست و در قسمت عقب کابين با فضايي به شدت محدود مواجه هستيم. همچنين اگر تنظيم صندليهاي جلو بهگونهاي باشد که براي افراد قد بلند مناسب باشد، محدوديت فضاي پا در قسمت عقب کابين دوچندان شده و ديگر قابل استفاده براي افراد بزرگسال نيست. امکانات رفاهي و آپشنها همانطور که پيشتر گفته شده، اين خودروها در واقع نمونههاي ارزانقيمت و اقتصادي هستند که نميتوان انتظار آپشنهاي فراواني را از آنها داشت. همچنين بهطور نسبي ميتوان گفت که هر دو خودرو از امکانات نسبتاً مشابهي برخوردار هستند. با اين حال از امکانات موجود در رنو کپچر ميتوان به سيستم تهويه مطبوع اتوماتيک، سيستم مولتي مديا تصويري با صفحه نمايش لمسي، بلوتوث با قابليت اتصال گوشيهاي آيفون، کروز کنترل، محدود کننده سرعت، سنسور نور و باران، چراغ راهنماي تغيير لاين، ديلايت، دوربين و سنسور عقب، چراغهاي سيستم روشنايي از نوع LED، آينههاي جانبي برقي با گرمکن، آينههاي تاشو برقي، سيستم ورود بدون کليد و استارت دکمهاي، فرمان کمکي برقي، گرمکن صندليهاي جلو و تودوزي چرمي اشاره کرد. همچنين در بحث ايمني نيز رنو کچپر از امکانات و تجهيزات قابل قبولي برخوردار است که ازجمله آنها ميتوان به 4 عدد کيسه هوا راننده، سرنشين و جانبي، سيستم ترمز ضد قفل ABS ، سيستم توزيع الکترونيکي نيروي ترمز EBD ، سيستم ترمز کمکي در مواقع اضطراري EBA و سيستم کنترل پايداري اشاره کرد. از امکانات رفاهي موجود در سيتروئن C3 نيز ميتوان به مواردي از قبيل سيستم کنترل پايداري، سامانه شروع حرکت در سربالايي، 6 عدد کيسه هوا، کروز کنترل، محدودکننده سرعت، سيستم ورود بدون کليد، استارت دکمهاي، فرمان کمکي برقي، نمايشگر لمسي با قابليت اتصال تلفن همراه، دوربين و سنسور پارک عقب، سنسور باد لاستيک TPMS ، سيستم تهويه خودکار، سنسور نور و باران، چراغ روشنايي روز، کامپيوتر سفر، بلوتوث، تريم داخلي پارچهاي، صندلي شش حالتي دستي راننده و راهنماي تعويض مسير اشاره کرد. همچنين سيتروئن C3 با دو تيپ به بازار عرض که يکي از آنها داراي گرمکن صندليهاي جلو است. مشخصات فني قواي محرکه اما مهمترين قسمت در مقايسه اين خودروها به بخش فني و قواي محرکه اختصاص دارد. جايي که هر دو خودرو به کمک سيستم پرخوران توربوشارژ توانستهاند عملکردي بهينه و در عين حال مقرون بهصرفهاي داشته باشند. هر دو خودرو در بازار جهاني با طيف متنوعي از انواع پيشرانه بنزيني و ديزلي عرضه ميشوند. اما از آنجايي که سليقه و تقاضا در بازار ايران به سمت پيشرانههاي قدرتمند و حجيم گرايش دارد، شرکتها نيز سعي دارند قويترين نمونههاي موجود را با توجه به قوانين حاکم به بازار عرضه کنند. از همينرو سيتروئن C3 عرضه شده توسط شرکت سايپا سيتروئن، داراي قويترين نمونه پيشرانه بوده که تنها در برخي از کشورها قابليت عرضه دارد. قواي محرکه اين خودرو از يک پيشرانه چهار سيلندر خطي 1.6 ليتري مجهز به سيستم توربوشارژر بهره ميگيرد که توانايي توليد 163 اسببخار قدرت و 240 نيوتون متر گشتاور را دارد. اما يکي از مهمترين ويژگيهاي پيشرانه C3 اين است که از دور موتور 1400 دور در دقيقه، حداکثر گشتاور در اختيار راننده قرار گرفته که همين موضوع سبب شده اين هاچبک کراس فرانسوي شتاب قابل توجهي داشته باشد. از طرفي جعبهدنده 6 سرعته اتوماتيک ساخت آيسين، وظيفه انتقال قدرت به چرخهاي جلو را برعهده دارد که بهخوبي با موتور کوپل شده است. اما در آنسوي ميدان رنو کپچر داراي پيشرانهاي به مراتب کمحجمتر بوده که با تواني پايينتر، عملکردي ضعيفتر نسبت به C3 دارد. نمونه عرضه شده اين خودرو به بازار داراي موتور چهار سيلندر 1.2 ليتري مجهز به سيستم توربوشارژ است که با حجم دقيق 1197 سيسي قادر است نيرويي معادل 120 اسببخار در 4900 دور در دقيقه را توليد کند. همچنين حداکثر گشتاور خروجي آن نيز 190 نيوتون متر در 2000 دور در دقيقه است. اين نيرو به کمک جعبهدنده 6 سرعته DCT يا همان دوکلاچه به چرخهاي جلو منتقل ميشود. تجربه رانندگي زماني که پشت فرمان C3 مينشينيد، ممکن است فضا کمي غريب و ناآشنا به نظر برسد. اما ارگونومي خوب صندليها و همچنين ميدان ديد و تسلط کافي نسبت به محيط اطراف خودرو سبب ميشود رفتهرفته با طراحي مدرن اين خودرو اخت شويد. براي روشن کردن پيشرانه بايد دکمه استارتي که روي کنسول مرکزي تعبيه شده را همزمان با نگهداشتن پدال گاز فشار دهيد (دکمه استارت در اين خودرو نيازمند فشاري بيش از حد انتظار است، در واقع گاهي اوقات ممکن است احساس کنيد دکمه خراب است؛ اما نگران نباشيد!). همزمان با روشن شدن موتور 1.6 ليتري، ميتوان دريافت که عايقبندي کابين به بهترين شکل ممکن انجام شده است. زيرا کوچکترين صدا و لرزشي به درون اتاق نفوذ نميکند. شروع حرکت با C3 به گونهاي است که اگر پدال گاز را کمي بيشتر از حد معمول فشار دهيد، با شتاب قابل توجهي روبهرو ميشويد که شما را شگفتزده خواهد کرد. در ادامه با بالا رفتن سرعت و افزايش دور موتور، شاهد عملکرد خوب جعبهدنده هستيم که به آرامي و بدون تنش اقدام به تعويض دندهها ميکند. همچنين گوش به فرمان بودن اين جعبهدنده يکي از مهمترين ويژگيهاي آن است که باعث ميشود رانندگي با نشاط و سرحالي را تجربه کنيد. زيرا قدرت کافي موتور و عملکرد دقيق جعبهدنده، اين امکان را به شما ميدهند تا ميزان آدرنالين خون خود را افزايش دهيد. به جرات ميتوان گفت که کمپاني سيتروئن در طراحي و توليد سيستم تعليق يکي از کمپانيهاي پيشرو بوده که همين موضوع سبب شده سرنشينان سواري نرم و بدون تنشي را در محصولات اين برند تجربه کنند. C3 نيز از اين قاعده مستثني نبوده و در بدترين شرايط جادهاي، سواري نرم و لذتبخشي را ارائه ميکند. قدرت بالا و کشش خوب موتور اين اجازه را به شما ميدهد تا با هر سرعتي که در حال حرکت هستيد، اقدام به شتابگيري کنيد، ما نيز در چند مرحله اين موضوع را به خوبي بررسي کرديم که در هر سري نتيجه کاملاً جالبي بدست آمد. زيرا به دليل عايقبندي خوب خودرو، صداي بسيار کمي ناشي از سرعت بالا و جريان هوا به درون اتاق نفوذ ميکند که اين موضوع سبب ميشود سرنشينان از بالا رفتن سرعت چندان مطلع نشوند. در مجموع ميتوان گفت که C3 خودرويي بهروز است که به دليل دارا بودن شتاب بسيار عالي و همچنين سواري نرمي که دارد، گزينهاي مناسب در بازار بهشمار ميرود. پس از رانندگي با C3، پشت فرمان کپچر مينشينيم تا ببينيم پيشرانه 1.2 ليتري اين خودرو ميتواند از پس جثه حدوداً 1.2 تني آن بر آيد. با روشن کردن موتور صدايي نامتعارف از آن به گوش ميرسد که علت آن ميتواند کيفيت پايين سوخت و حساس بودن موتور باشد. با اين حال صدايي که از موتور به درون کابين نفوذ ميکند نسبت به C3 بيشتر است و نشان ميدهد عايقبندي اين خودرو نسبت به رقيباش در جايگاه پايينترين قرار ميگيرد. از آنجايي که جعبهدنده اين خودرو از نوع اتوماتيک دوکلاچه است، ممکن است در ترافيکهاي طولاني مدت دچار لرزش هنگام حرکت شود. همچنين شروع حرکت در لحاظات ابتدايي نيز اين موضوع ممکن است مشاهده شود. با اين حال عملکرد کلي آن قابل قبول بوده و نحوه تعويض دندهها قابل لمس براي سرنشينان نيست که اين موضوع کيفيت سواري را افزايش ميدهد. در کل ميتوان گفت که عملکرد موتور و گيربکس سيتروئن C3 نسبت به رنو کپچر بسيار بهتر و سرحالتر است. هندلينگ و پايداري اين خودرو يکي از ويژگيهاي بارزي است که ميتواند نظر هر کسي را به خود جلب کند. همچنين مصرف سوخت بهينه اين خودرو يکي ديگر از ويژگيهاي مهم است که اين روزها ميتواند بسيار حائز اهميت باشد. سيکل ترکيبي مصرف سوخت اين خودرو در شهر و جاده حدود 5.5 تا 6 ليتر است که اين عدد براي خودرويي با اين وزن و ابعاد قابل قبول به نظر ميرسد. يکي ديگر از دلايلي که ميتواند انتخاب کپچر نسبت به C3 را توجيح کند، فضاي جادار و بزرگتر کابين خصوصا در بخش عقب است. در واقع با يک نگاه ساده و مقايسه اجمالي نيز ميتوان اين موضوع را به خوبي مشاهده کرد. نتيجهگيري هر دو خودروهايي جديد و بهروز هستند که ميتوانند نيازهاي جوانان و خانوادههاي کم جمعيت را بهخوبي پاسخگو باشند. اما در اين بين چند نکته اساسي وجود دارد و آن هم بر ميگردد به نوع کاربري و نيازهاي مصرفکننده. در واقع اگر کسي قصد خريد خودرويي اسپرت، سرحال و در عين حال خاص را دارد، سيتروئن C3 بهترين گزينهاي است که اين روزها ميتوان در بازار خودروهاي صفر کيلومتر 500 ميليون توماني خريداري کرد. اما اگر اولويت براي خريد خودرو به پارامترهايي نظير مصرف سوخت بهينه، فضاي کابين جادار و چهرهاي معقول اختصاص داشته باشد، رنو کپچر گزينه مناسبتري است که در اين رده ميتواند از پس خواستههاي شما برآيد. اما واقعيت آن است که هيچکدام از اين خودروها در شرايط فعلي و افزايش شديد قيمتها، ارزش پرداخت مبلغي حدود 500 ميليون تومان را ندارند. بلکه اينها خودروهاي ارزانقيمتي هستند که در بازار اروپا با قيمتهايي حدود 15 هزار دلار براي نمونههاي نسبتاً آپشنال با پيشرانه قوي، به فروش ميرسند. به همين خاطر اگر صفر کيلومتر بودن خودرو برايتان از اهميت بالايي برخوردار نيست، ميتوانيد با اين ميزان پول سراغ خودروهاي کارکرده ديگري برويد که امکانات بيشتر، سواري لذتبخشتر و پيشرانههاي قويتري را به شما ارائه ميکنند. اگر بخواهيم وضعيت خدمات پس از فروش و تامين قطعات هر دو خودرو را مورد بررسي قرار دهيم، بايد بگوييم که هر دوي آنها از وضعيت نسبتاً مشابهي برخوردارند. زيرا در حال حاضر تامين قطعات محصولات فرانسوي خصوصاً رنو و سيتروئن در بازار با مشکلات جديد مواجه است. همچنين قيمت بالاي قطعات يکي ديگر از مواردي است که ميتواند هزينههاي زيادي را در صورت لزوم بر دوش مالک بگذارد. با اين حال هر دو خودرو از استهلاک کمي برخوردار هستند، اما مشکلات فني هيچگاه خود را پيش از وقوع نمايان نميکنند. مگر آنکه مالک با بروز علائم خرابي، به سرعت جهت برطرف کردنش اقدام کند.