ستارگان سینمایی که آواز خواندند؛از آنتونی کویین تا جری لوییس
سينماي ما
بروزرسانی
سينماي ما/ وقتي ستارههاي سينما حوصلهشان از جلوي دوربين نقش بازي کردن سرميرود تصميمهاي تازهاي ميگيرند و سعي ميکنند استعدادشان را در چيزهايي ديگر بيازمايند. بعضي پشت دوربين ميروند و کارگرداني ميکنند. بعضي نقاشي ميکنند (کيم نوواک اخيراً نمايشگاهي از نقاشيهايش داشت. آنها فاجعهاند)؛ بعضي باغباني و بعضي آشپزي (وينست پرايس، اين شاهزادهٔ ظلمت، در مواقع بيکاري در برنامههاي آشپزي ظاهر ميشد) را انتخاب ميکنند. بعضيهايش نقش بازي کردن را در سياست ادامه ميدهند (رانالد ريگان، سرجيو نيکلايسکو) و بعضي ميزنند زير آواز. در دستهٔ آخر خيليهايشان کمابيش در دستهٔ آوازهاي بداهه زيردوشي قرار ميگيرند که فقط به گوش خودِ خواننده خوش ميآيد، اما بعضي حرفهاي بيشتر – يا نتهاي بيشتر – براي خواندن دارند.
اين فهرست ده ستارهٔ مشهور سينماست که با درجههاي متفاوتي از موفقيت خوانندگي را هم آزمودهاند. بالطبع در چنين فهرستي ستارههايي که به عنوان خواننده يا موزيسين شهرت دارند (چه قبل از ورود به سينما، مثل ايو مونتان و فرانک سيناترا و چه بعد از آن مثل جف بريجز) و ضبط آلبومهاي موسيقي جزيي از زندگي حرفهايشان است جايي ندارند. ده نام انتخابي من بيشتر شامل کساني ميشود که انتظار آوازخواندنشان را نداريد، و با شنيدن صدايشان غافلگير خواهيد شد. به شکلي قابل پيشبيني شخصيت آنها به عنوان آوازهخوان تابعي از شخصيتشان به عنوان يک بازيگر است و همين نکته آدم را بيشتر به شنيدن صدايشان ترغيب ميکند.
۱۰
آنتوني پرکينز
نورمن بيتس به جز ادارهٔ مهمانخانهٔ بينراهيِ بيتس، خشک کردن پرندهها و «مراقبت از مادرش» در رواني هيچکاک اهل آواز هم بود. آنتوني پرکينز در دهه ۱۹۶۰ براي کمپاني معتبر RCA آلبومهايي ضبط کرد که صداي متوسطش را با تنظيمهاي خوب همراه ميکرد. باور اين که نورمن بيتس عصبي آوازهاي عاشقانه به فرانسه خوانده باشد و آلبومي از کارهاي جرج گرشوين ضبط کرده باشد کمي دشوار است، اما حقيقت دارد!
دانلود [رايت کليک + سيو از]
۹
درک بوگارد
چندان دشوار نيست که بتوان حدس زد اگر قرار است درک بوگارد آواز بخواند، لطافت و عشق و پارچههاي مخمل موضوع آوازهاي اين ستارهٔ رومانتيک خوش بر و رو باشد. او در ۱۹۶۰ آلبوم «ترانههاي براي عشاق» را براي کمپاني دکا ضبط کرد که بهترين قطعهاش «روزي مهآلود (در لندن)» کار کلاسيکِ جرج و آيرا گرشوين بود. با اينکه «ترانههاي براي عشاق» بيشتر دکلمه است تا آواز، اما اجراهايش آنقدر عالي هستند که بتوان به عنوان موسيقي شنيدنشان.
دانلود
۸
جِف چندلر
جِف چندلر، مرد فيلمهاي جنگي و وسترن که به نظر ميرسيد فقط از پس سواري و کتککاري و گذر از قلمروي خطرناک سرخپوستان در فيلمهاي ساموئل فولر و دلمر ديوز برميآيد چنان شور و نرمشي در آواز خواندن داشت که باعث تعجب ميشود چرا نقشهاي ملودرام بيشتري به او ندادند. سبک خواندن او شامل آن نوع آوازهايي ميشد که بايد زير پنجرهٔ لانا ترنر خواند. او در دهه پنجاه و به موازات بازي در فيلمها در کافههاي ريويرا و لاسوگاس خوانندگي ميکرد.
دانلود
۷
آنتوني کويين
آنتوني کويينِ خواننده، همان کويينِ هميشگي است: خاکي، سرراست و با استعداد که با لحني بين شوخي و جدي دربارهٔ عشق ميخواند. تنها آلبوم او با نام «به مدل خودم دوستت دارم» بيشتر دکلمه است تا آواز، اما از آنجا که کويين آخرين بازيگري است که انتظار داريد آواز بخواند کاري است فراموش نشدني.
دانلود
۶
يول برينر
ستارهٔ سرتراشيدهٔ روستبار هاليوود شيفتهٔ نواختن گيتار و خواندن ترانههاي کولي و تصنيفهاي قديمي روسي بود. او در فاصله بين روسيه و هاليوود با نام واقعياش آليوشا ديميتريوويچ در کافههاي پاتوق روسهاي مقيم پاريس (گاهي با همراهي خواهرش) گيتار ميزد. با آن صداي باس مقتدر و گيرا، با وجود نداشتن تکنيک چنداني در خواندن، دشوار بود که دوستش نداشت. شرکت ونگارد که آلبوم مشهور او «من و کولي» (۱۹۶۷) را ضبط و منتشر کرد همان شرکتِ متخصص موسيقي فولک است که پيشتر از ضبط کارهاي باب ديلن بسيار جوان، با اين پيشفرض که ديلن عوضي است، امتناع کرده بود.
دانلود
۵
راک هادسن
همبازيِ دوريس دي (يکي از بهترين خوانندگان ارکسترهاي بزرگ دهه ۱۹۴۰، يعني قبل از باز شدن پايش به سينما) در کمديهاي استوديوي يونيورسال خوانندهٔ قابل قبولي بود که همانطور که از فيلمهايش با دوريس دي انتظار ميرود آهنگهاي عاشقانه ميخواند. اگر بيشتر عمر ميکرد ميتوانست آهنگهايي دربارهٔ «منِ واقعياش» براي گروه ولوت آندرگراند بخواند.
دانلود
۴
جري لوييس
در ۱۹۵۶ آلبومي از قطعات کلاسيک موسيقي آمريکايي با اجراي کاملاً جدي جري لوييس به ردهٔ سوم جدول پرفرشترينهاي سال صعود کرد. کارهاي موسيقايي او تا پيش از آن او فقط به همراهي کميک در آلبومهاي دين مارتين محدود ميشد، اما با آلبوم «جري لوييس فقط ميخواند» او از تنظيمهاي عاليِ کمپاني صفحهپرکني دِکا براي نشان دادن استعدادش در آواز استفاده کرد. نتيجه اگرچه شاهکار نيست، اما مايهٔ مسرت است.
دانلود
۳
ريچارد هريس
ده سال بعد از ورود به دنياي سينما، ريچارد هريس اولين آلبوم موسيقياش را در ۱۹۶۷ به عنوان خواننده ضبط کرد. بهانه اين شروعْ بازي در فيلم موزيکال کاملوت بود و او که واقعاً بلد بود بخواند حداقل شش آلبوم ديگر در دههاي شصت و هفتاد ضبط کرد. هريس در کمال حيرت تنها هنرپيشهاي شد که آلبومي «گلد» (وقتي آلبومي در نوبت اول انتشار بيش از يک ميليون نسخه بفروشد) داشت و کمي بعد در فروش و موفقيت تجاري رقيب بيتلها شد. اين بازيگر ايرلندي به کمک دوست موزيسينش جيمي وِب آلبوم جاهطلبانهاي در ۱۹۶۸ ضبط کرد به نام «ولگردي ميدرخشد» که مهمترين قطعهاش «پارک مکآرتور» بود. اين آهنگ براي اولين بار در تاريخ موسيقي عامهپسند يکي از قوانين مهم راديو را شکست: در حالي که راديوهاي بزرگ تجاري از پخش قطعات طولاني تر از سه دقيقه (که طول زماني رايج آهنگهاي پاپ است) سرباز ميزدند، «پارک مکآرتور» اولين کار طولانياي بود (بيش از هفت دقيقه) که از راديو پخش شد و رکوردهاي فروش را شکست. اين آلبوم يکي از پولسازترين و از نظر شخصيت آلبوم و حال و هوايش يکي از نشانههاي فرهنگي دهه ۱۹۶۰ است.
دانلود
۲
رابرت ميچم
يکي از بزرگترين بازيگران تاريخ سينما و استاد مسلم «بازي نامرئي» خوانندهاي است با شور و کاملاً «مرئي» که تنوع کارهاي آوازياش مايهٔ حيرت است. او گاهي شبيه به جاني کش و خوانندگان کانتري است و موسيقي کانتري کافهاياش گاهي ميزند به کاليپسو (موسيقي ترينيداد؛ تلفيقي از ريتمهاي آفريقايي و کوبايي). او در ۱۹۵۸ تم اصلي فيلم جادهٔ رعد (آرتور ريپلي) را خواند که به سرعت در چارتهاي موسيقي (که آمار فروش و موفقيت پخش يک آهنگ را نشان ميدهد) جاي خود را پيدا کرد، فيلمي که روي جيم جارموش تأثير گذاشت. ميچم جزو معدود بازيگراني بود که واقعاً استعداد خواندن داشت و تنها به مدد شهرت بازيگرياش موسيقي ضبط نميکرد.
دانلود
۱
فرد آستر
چند سال پيش يک منتقد مشهور موسيقي در کنايه به بياستعدادي و لنگزدنِ ريتم در خوانندههاي جاز امروزي اشاره کرد که در اين موسيقي بايد مايه داشت و اگر مايهاش باشد، به گفتهٔ او شنيدن سلام گفتنِ بيلي هاليدي، وقتي که در خيابان شما را تصادفاً ميبيند بيشتر از همه آلبومهاي امروزي موسيقي و ريتم دارد. مثال ديگر آن منتقد، اينبار براي خلع سلاح نسل تازهٔ خوانندگان جاز، از چند غيرخواننده بود که معدود آلبومهاي موسيقياي که ضبط کردهاند تمام کارهاي بيبو و خاصيتِ تازه را يک تنه حريف است. مثال اصلي او فرد آستر بود.
درست است که آستر آوازهاي فيلمهاي موزيکالش را خودش ميخواند، اما با توجه به اين که در آن فيلمها بيشتر تکيه بر کوريوگرافي و ميزانسن صحنههاي موزيکال بود تا آواز، کمي زمان برد - يعني تا اواخر دهه ۱۹۵۰ - که به لطف تهيهکننده نابغهٔ موسيقي جاز، نورمن گرنز، همه بفهمند فرد آستر چه خوانندهٔ توانايي است. در نشستهايي که گرنز، آستر را به عنوان خواننده به استوديو برد، گروهي از بهترين موزيسنهاي جاز در تاريخ اين موسيقي همراهياش کردند: اسکار پيترسن (پيانو)، فليپ فليپس (ساکسفون)، چارلي شيورز (ترومپت) و ري براون (کنتراباس). صداي آستر گرم و روان و بيخيال است و مثل نقاشي آبرنگ لبهٔ رنگهاي خلق شده با صوت به شکلي خيالانگيز به هم راه مييابند و در هم تلفيق ميشوند. همه چيز نرم و بيخطر و خوابزده است و کلاسيکهاي مشهور موسيقي عامهپسند با چنان وقار و اطميناني خوانده ميشود که آه از نهاد شنونده بلند ميشود.