همه حواشی ریز و درشت ویدئوی جنجالی محمدرضا حیاتی!
هفت صبح/ بهتازگي ويدئويي منتشر شده است که در آن محمدرضا حياتي يک محصول را تبليغ ميکند؛ آنهم در شرايطي که براي اين تبليغ از کاراکتر گويندگي خود و فضايي مشابه استوديوي خبر استفاده کرده. آيا کار او قانوني است؟ بعد از منع حضور چهرهها در تبليغات، محمدرضا حياتي هم بهتازگي پذيرفته يک محصول يا بهتر است بگوييم يک کمپين متعلق به يک صفحه اينستاگرامي را تبليغ کند. در نگاه اول اين تصميم را ميتوان "قانوني" و حق حياتي دانست، اما ماجرا روي ديگري هم دارد. در گزارش امروز زواياي مختلف اين اتفاق بررسي شده است. ۱. حياتي چه ميکند؟ اگر اهل چرخيدن در فضاي مجازي باشيد حتماً با ويدئوي محمدرضا حياتي مواجه شدهايد، اين گوينده باسابقه، در استوديويي نشسته و از روي کاغذ يک خبر را ميخواند. ابتدا اينطور گمان ميشود که شاهد بريدهاي از يک بخش خبري هستيم، اما در ميانه ويدئو متوجه تبليغاتي بودن آن ميشويم. سازندگان اين تبليغ براي اثرگذاري بيشتر از حياتي خواستهاند خبر را اينگونه بخواند: "به خبري که هم اکنون به دست من رسيد توجه کنيد" و در ادامه ميگويد: "طوفاني سهمگين اينستاگرام را در نورديد. " بعد هم از جوايز ميگويد و بلافاصله گوشياش را بيرون ميآورد يعني اينکه نميخواهد از ديگران عقب بيفتد، او بينندهها را به گزارش هواشناسي پاس ميدهد، اما کارشناس هم سرش به گوشي و جوايز مذکور گرم است. ۲. برند حياتيِ گوينده متعلق به کيست؟ شايد بگوييد اين حق محمدرضا حياتي است که وارد دنياي تبليغات شود، حرف درستي است؛ کما اينکه خيليها چنين ميکنند منتهي اين قاعده وقتي براي حياتي صادق است که از برند گوينده بودنش استفاده نکند. توي پرانتز بگوييم که قانون درباره "شخصيتهاي تلويزيوني" را بهطور دقيق نميدانيم و استدلالهاي اين گزارش بر اساس آن چيزهايي است که درباره برنامههاي تلويزيوني ديدهايم. مثلاً در ماجراي اختلاف سازندگان کلاه قرمزي با سيما، در نهايت تلويزيون اجازه ساخت نسخه خانگياش را نداد. محمدرضا حياتي هم برندي است که در تلويزيون رشد کرده و به شهرت رسيده. ضمن اينکه کارمند صداوسيماست و حضورش در يک تبليغ نياز به اجازه معاونت سياسي دارد. او اجازه گرفته؟ اگر بله همه از اين موقعيت برخوردار ميشوند؟ ۳. استوديو خبر متعلق به حياتي است؟ فرض را بر اين بگذاريم که محمدرضا حياتي با تلويزيون به توافق رسيده و تاييد مسئولان براي حضور در تبليغات را گرفته است. يک سوال ديگر پيش ميآيد: بر چه اساس مسئولان سيما اجازه دادهاند استوديو خبر شبيهسازي شود؟ در تبليغات مذکور حياتي را در حالي ميبينيم که در استوديو خبر نشسته و خبر را ميخواند. ميدانيم اين استوديو که با تمهيد پرده آبي طراحي شده، نعل به نعل شبيه استوديو خبر تلويزيون نيست، در ذهن مخاطب، اما فاصلهگذاري صورت نميگيرد و يادآور دکور بخشهاي خبري سيماست. از آن سو استوديو هواشناسي بر اين مشابهت افزوده است. آيا محمدرضا حياتي با تصميم شخصي پذيرفته آنچه متعلق به تلويزيون است را وارد يک بخش خبري کند؟ آيا تلويزيون اين حق را براي او قائل شده؟ پس چرا براي ديگران اين حق را قائل نيست. ۴. اصلا حياتي ميتواند تبليغ کند؟ در بخشي از گزارش اشاره کرديم که محمدرضا حياتي ميتواند از وجه غيرخبري خود استفاده کند و وارد تبليغات شود. با اينحال از قول يک فرد آشنا به قوانين شنيديم که گويندگان چنين حقي ندارند. يعني حتي نميتوانند از تصوير خود که يادآور المانهاي گويندگي نيست، روي بيلبوردها استفاده کنند، روز گذشته تعطيل رسمي بود و نتوانستيم با مرجع مطلع در تلويزيون ارتباط بگيريم. پس عجالتاً راه تشکيک باز است تا زماني که به پاسخي دقيق برسيم. ۵. آينده برندهاي سيما فرض را بر اين بگذاريم که تلويزيون براي محمدرضا حياتي استثنا قائل شده است، آيا تلويزيون براي برندهايش خواب تازه ديده؟ مثلاً به زودي مهران مديري را در دکور دورهمي ميبينيم در حالي که دارد يک محصول را تبليغ ميکند؟ خب از همين حالا ميتوان حدس زد که چطور برندهاي سيما زمين ميخورند. همانطور که در ماجراي استفاده محمدرضا حياتي از برند گويندگي خود چنين اتفاقي رخ داده است و يک نکته ديگر چه ميشود که امثال محمدرضا حياتي وارد مسير ديگري ميشوند؟ تلويزيون نبايد بيش از پيش به فکر تامين مالي آنها باشد؟ سرانجام اين اتفاق به کجا ختم ميشود؟