زنان متفاوت سریال «ملکاوان»
ايرنا/ سينماي ايران در سالهاي مياني دهه ۷۰ بر اثر يک تحول محتوايي، از فيلم هاي اجتماعي و اکشن به ملودرامهاي عاشقانه و مثلثهاي عشقي برآمده از آن تغيير فاز داد. در پيوند با اين تغيير رويکرد، جوانان کاراکترهاي اصلي بيش و کم اغلب فيلمهاي سينمايي شدند و بيشتر نقشها براي هنرپيشههاي جوان تازه از راه رسيده عمدتاً چشم رنگي به نگارش درآمد. در پس چنين کنشي، فيلمنامهها از نقش هاي جاندار و پررنگ براي کاراکترهاي ميانسال و بالطبع بازيگراني که سن و سال شان به ايفاي نقش آنها مي خورد تهي شد و اين بازيگران که سالها تجربه را در کارنامه هنري خود داشتند با يک خلاء حرفهاي و حتي عاطفي مواجه شدند. بازيگران مرد و زن ميانسال در نهايت ايفاگر نقش پدر و مادراني منفعل شدند که نقش تاثيرگذاري در قصه و اتفاقات رخ داده در آن نداشتند. اين نقصان در خصوص بازيگران زن ميانسال نمود بيشتري داشت که عمده نقش آفريني هايشان به زنان و مادران نگران شوهر و فرزند خلاصه مي شد که در پاي بساط سماور چاي يا کاسه چيني گل سرخي پر از آب به دست، دعاگو و چشم به راه اهالي خانه بودند. کمتر نقشي را مي شد رصد کرد از براي بازيگران مرد و به ويژه زن ميانسال که دراماتيک باشد و حائز شرايط جذابيت. تلويزيون نيز نه به اندازه سينما البته، اما بيش و کم تحت تاثير اين رويکرد قرار داشت و چالش فقدان نقش هاي جذاب براي بازيگران زن ميانسال در آن مشهود بود. تسلط اين رويه، اسباب گلايه و خانه نشيني بسياري از هنرپيشه هاي پرسبقه و تواناي زن را در سال هاي اخير فراهم آورده است. در حالي که در جهان، بازيگراني همچون مريل استريپ و جولين مور با وجود ورود به دوران ميانسالي همچنان ايفاگر نقش هاي اصلي آثار نمايشي هستند و به شخصيت هاي جذاب و چالش برانگيز جان مي بخشند، در کشور ما هنرمنداني مانند مهرانه مهين ترابي، پوراندخت مهيمن و شيرين بينا و... سال هاست گلايه دارند از فقدان نقش هاي جذاب براي خود و بازيگران هم سن و سالشان و از اين بابت، خواسته يا ناخواسته خانه نشين شده اند. سريال ملکاوان که اين شب ها بر روي آنتن شبکه آي فيلم است، سواي ويژگي ها و نقاط قوتي که از آن بهره مي برد، از يک منظر نيز پتانسيل ارزش گذاري را دارد و آن، پررنگ و موثر بودن کاراکترهاي زن ميانسال در اين مجموعه نمايشي است. اين نقطه قوت و تمايز در ملکاوان آن چنان پررنگ است که نقش اصلي سريال را يک بازيگر زن ميانسال برعهده دارد. نازنين فراهاني در شمايل کاراکتر «مهسا» نه تنها قهرمان ملکاوان است که همه اتفاقات حول و حوش او مي چرخد. «مهسا»ي ملکاوان علاوه بر اين که نقش اصلي را در پيشبرد قصه ايفا مي کند، که به لحاظ شخصيتي نيز تفاوت هايي اساسي و قابل اعتنا با ساير کاراکترهاي زن ميانسال که پيش از اين ديده ايم، دارد. هر چقدر برخي از شخصيت هاي اينچنيني در بعضي از آثار ماضي، منفعل هستند و مظلوم و واداده، قهرمان سريال ملکاوان استوار است و مستقل و مبارز. مهسا که شوهر محبوب خود را از دست رفته مي پندارد، بر سر گرفتن حق حضانت فرزندان و سهم الارث خانوادگي با چالش ها و دست اندازهاي متعدد و غيرمنتظره اي مواجه مي شود. او در اين مسير نه تنها از مواضع خود کوتاه نميآيد و ترحم برانگيز نمي شود که قضا را ببين، بيشتر مقاومت مي کند و مصمم تر و لجوج تر از گذشته طي طريق مي کند. مهسا که علي رغم مخالفت خانواده همسرش با او ازدواج کرده، حالا و در مواجهه با مادرشوهرش (پريدخت) نه تنها بسان غالب کاراکترهاي اينچنيني از راه ملاحظه و التماس وارد نمي شود و هجمه طعنه ها و شماتت هاي پريدخت را داوطلبانه و مظلوم وار به جان نمي خرد و تاب نمي آورد که حتي از باب مقابله وارد شده و هيچ حرف او را بي پاسخ نمي گذارد. مهسا با وجود همه نقاط ضعف شخصيتي که از آن رنج يا بهره مي برد (شبيه همه انسان ها) شخصيتي مستقل و خودساخته دارد و با همه وجود و توان از حق خود و فرزندانش دفاع مي کند. ديگر شخصيت هاي زن سريال ملکاوان هم از اين خصوصيات و ويژگي ها برخوردار هستند و کليشه اي و خنثي به نظر نمي رسند. نويسندگان فيلمنامه ملکاوان نشان داده اند که براي زنان ميانسال هم مي توان نقش هاي خوبي نوشت و مسئوليت هاي بزرگ و نقوش پررنگ را لحاظ کرد. همه چيز به توانايي قلم و خلاقيت فيلمنامه نويس در شخصيت پردازي هاي اصولي و منطقي و طراحي موقعيت هاي جذاب و غيرقابل پيش بيني و البته تسلط و تجربه کارگردان در گرفتن بازي هاي خوب از بازيگران بازمي گردد. اين عوامل دست به دست هم داده اند تا شخصيت مهسا با بازي خوب نازنين فراهاني به يکي از کاراکترهاي شاخص زن در ميان آثار نمايشي سال هاي اخير تلويزيون تبديل شود. سريال ملکاوان شبکه آي فيلم علاوه بر برخورداري از قصه معمايي و چندوجهي که برگ هاي برنده زيادي را بابت رو کردن براي مخاطب با خود دارد و شخصيت پردازي اصولي و خلق کاراکترهاي واقعي و ملموس براي تماشاگر، از اين منظر که نقش پررنگ و قابل توجهي را براي شخصيت هاي زن ميانسال متصور شده و در نظر گرفته نيز قابل تامل است.