«پایتخت 6»، ضعیفترین پایتخت بود؟!
روزنامه شهروند/ تبليغات پردامنهاي که رسانهها و شبکههاي مختلف صداوسيما بر روي سريال پايتخت ۶ پيش از موسم تعطيلات نوروزي به انجام ميرساندند، حکايت از اين داشت که رسانه ملي به سريال پايتخت ۶ به عنوان برگ برندهاش در جلب و جذب مخاطب نگاه ميکند. تنها سريال ادامهدار تلويزيون که به سري ششم رسيده و در پنج دوره قبل نيز وظيفه ذاتياش را به انجام رسانده و خود را بهعنوان پرتماشاگرترين برنامه (و نه فقط سريال) تلويزيون به تثبيت رسانده بود. به اين دليل هم بود که سازندگان سريال حتي با وجود تمام دستورات بهداشتي و پزشکي در روزهاي کرونايي نيز تمام تلاششان را کردند تا سريال را به آنتن برسانند؛ تلاشي که با وجود ادعاي سيروس مقدم مبني بر اينکه «تمام تمهيدات بهداشتي و پزشکي به کار برده شد» انتقادات زيادي را به وجود آورد. با تمام تلاشهاي محسوس و نامحسوس گروه، اما در مورد پايتخت ۶ آن اجماع عمومي در مورد «بهترينبودن» سريال ايجاد نشده و با اينکه رنجبران، مدير روابط عمومي سيما، از آمار بالاي ٩٠درصدي محبوبيت اين سريال خبر ميدهد، اما انتقادات زيادي نيز در مورد پايتخت ۶ وجود دارد که بهرغم حمايتهاي چهرههايي، چون دکتر عماد افروغ، احسان عليخاني، محمدحسين مهدويان و رئيس کميسيون فرهنگي مجلس، سيروس مقدم را به پاسخگويي کشانده که از مردم خواسته «در قضاوت در مورد پايتخت عجله نکنند». البته در نقطه مقابل هواداران سريال نيز بر اين باورند که اگر هم پايتخت نتوانسته انتظارات را برآورده کند، اين نارضايتي در مقايسه با سريهاي قبلي خود پايتخت است، نه در قياس با ديگر سريالهاي نوروزي و ساخته سيروس مقدم همچنان در مقايسه با رقبايش اثري يکه و يگانه جلوه ميکند. با اينکه سيروس مقدم از ناتمامماندن پايتخت گفته و وعده پاياني بهتر را در فرصتي ديگر، بعد از محدوديتهاي کرونايي، داده، اما برگ برنده نوروزي تلويزيون انتقاداتي بيشمار را حتي در بين چهرهها و خبرگزاريهاي نزديک به صداوسيما موجب شده است. در روزهاي مياني تعطيلات کليد اين انتقادات رسمي را خبرآنلاين زد که پيشتر به عنوان حامي تمامقد سريال و سازندگانش عمل ميکرد؛ اما در مورد پايتخت ۶ عقيده دارد که «در فصل ششم پايتخت کمبود يکسري عناصر تماشاگران را تا حدودي رنجيده خاطر ميکند؛ عناصري مانند يکنواختي قصه، تغييرنکردن لوکيشن، تکراريشدن شخصيتها و ترويج بياحترامي به بزرگترها». محمدرضا لطفي، کارگردان سينما، که امسال فيلم تعارض را در جشنواره داشت نيز ميگويد «اينکه پايتخت ۶ بهترين سريال تلويزيون در ايام نوروز بوده، نشاندهنده عمق فاجعه در تلويزيون است. سريالي که با هر تلاشي نميتوان روند قصهاش را حتي در دو سطر تعريف کرد (يعني داستاني ندارد). آيا اين چيزي به جز فاجعه است؟» يکي از پررنگترين حواشي پايتخت در ميانههاي تعطيلات و با اعتراض شديد تقريبا تمامي تيم سازنده سريال به سانسور صداوسيما رخ داد. روندي که با اعتراض محسن تنابنده آغاز شد که نوشت «حتي نسخه سانسورشده را هم سانسور ميکنن!» و بعد هم احمد مهرانفر با انتشار يک صفحه کامل از سناريو که کاملا حذف شده بود و آرش عباسي با انتقاد و اعتراض به روند سانسور اين ماجرا را ادامه دادند. در ادامه سيروس مقدم با اشاره به اينکه «هر سريالي براي اينکه به سلامت روي آنتن برود، ممکن است دچار ملاحظاتي شود و ما اعتراضمان نه به جرح و تعديل سريال که به سانسور بيتوافق بخشهايي بود که پيشتر روي پخش آنها توافق شده بود» سعي کرد فضا را تلطيف کند، اما بسياري از کارشناسان و حتي مخاطبان معمولي اعتراض پايتختيها به سانسور را بهعنوان توجيه ضعفهاي سريال ارزيابي کردند. رضا اورنگ، منتقد و سينماگر، در اين مورد عقيده دارد که «مد شده سريالهاي ضعيف سريع پيراهن سانسور را بر سر چوب کرده و آن را چرخانده و به اين بهانه خود را تطهير کنند. اما در مورد کساني که سالها با تلويزيون کار کرده و روال کار را ميدانند، اين بهانه پذيرفته نيست؛ در مورد پايتخت با ١٠ سال سابقه توليد هم اصلا. بهخصوص ديدهايم که در سريهاي موفق و کم انتقاد هيچگاه اعتراض به سانسور ديده نشده؛ اما حالا در اين سري که از «الف» تا «ي» آن ايراد دارد، فرياد سانسور سر دادهاند.» انتقاد ديگري که اين روزها بهکرات شاهد بودهايم، اين است که شخصيتهاي پايتخت ۶ نسبت به قسمتهاي قبل پرخاشگر، بيادب و دروغگو شدهاند و نسبتي با آن خانواده سالم سريهاي قبل ندارند. سيروس مقدم درباره اين انتقادات ميگويد که «سريال ما آينه تمامنماي جامعه است و آنچه در پايتخت ميبينيم يکهزارم ناهنجاريهايي نيست که در فضاي مجازي و مردم ديده ميشود. ويژگي پايتخت، اما اين است که در پايان خانواده بر همه چالشها و لغزشهاي اقتصادي و اجتماعي و اخلاقي و فرهنگي فايق آمده و بر بحران غلبه ميکند.» اين همان باوري است که مجيد توکلي، روزنامهنگار و فيلمساز را به دفاع از پايتخت واميدارد. به عقيده توکلي «اينکه شخصيتهاي پايتخت کمي پرخاشگرتر از قبل شدهاند و بيشتر دروغ ميگويند به اين دليل است که آن کاراکترها هم در کنار ما رشد کردهاند و نميتوان توقع داشت که نقي و هما و ارسطو و بهتاش و... همان آدمهاي ٩ سال پيش باشند. آنها ٩ سال در کنار ما بودهاند و حالا ديگر تصوير خود خود ما هستند.» سلمان فاخر، منتقد سينما، نيز ميگويد که «آدمهاي پايتخت اتفاقا نمايندهاي راستين براي معرفي کشور ما هستند. نقي و ارسطو نماد اکثريت و عامه مردم هستند که دروغ ميگويند، ريا ميکنند، از ديگران استفاده ابزاري ميکنند، کتاب نميخوانند، فکر نميکنند و دچار رفتارهاي هيجاني هستند؛ بقيه نيز همچنين.» جعفر گودرزي، منتقد باسابقه و عضو شوراي مرکزي انجمن منتقدان، اما مخالف اين توجيه است: «مشکل اين است که پايتخت همه بياخلاقيها را مطرح ميکند بدون اينکه بگويد چه کسي مسبب اينهاست و اين شخصيتها تحت تأثير چه اتفاق يا محيطي به اينجا رسيدهاند؛ درواقع مشخص نشده دليل فروپاشي اخلاقي اين کاراکترها چيست.» شمار زيادي از مخاطبان سريال بر اين عقيدهاند که مهمترين دليل ضعف پايتخت ۶ نبود خشايار الوند است. اين عده ميگويند که نويسنده جديد سريال نتوانسته جاي خالي الوند را پر کند و سر تنابنده هم بيش از کليت سناريوي سريال به پرورش شخصيت نقي گرم بوده است. يکي از افرادي که ضعفهاي سناريو را در افت کلي پايتخت تأثيرگذار ميداند، محمدرضا لطفي، کارگردان سينماست که ميگويد «ضعف پايتخت ضعف فيلمنامه يا داستان نيست بلکه اصلا و اساسا اين سريال داستان ندارد». سميرا حسنپور، بازيگر سري اول پايتخت، اما با انتقادات موجود موافق نيست. او در صفحه شخصياش نوشته که «مهمترين نکته پايتخت اين است که چه آن را دوست داشته باشيم و چه نه، از آن نميتوان چشم پوشيد؛ و [وقتي سريال پخش نميشود]من به عنوان عضوي از پايتخت دلم براي آن تنگ ميشود و دلم ميخواهد با قصهها و غصههاي اين خانواده معمولي که همچون مخاطبان سريال قسمت به قسمت بزرگ شده و تغيير کردهاند، به عالمي بروم که يک دنيا زندگي در آن جريان دارد.» با اين حال و بهرغم گفتههاي سيروس مقدم درباره اينکه شرايط کرونايي نگذاشته تا فينال سريال آنگونه که مد نظر سازندگان بوده گرفته شود، ماجراهاي پيرامون پايتخت حکايت از اين دارد که براي بستن پرونده پايتخت ۶ و ارزيابي منصفانه آن بايد تا پايان محدوديتهاي کرونايي صبر کرد. چه بسا در فينال اصلي کار يکبار ديگر ورق به سود پايتخت برگردد؛ مثل سري پنجم که در آن نيز اتفاق اصلي در سه، چهار قسمت پاياني افتاد و مخاطبان را راضي کرد. حالا دوستداران پايتخت اميدوارند اين اتفاق يک بار ديگر تکرار شود. اما حتي اگر اين اتفاق هم رخ ندهد، باز نميتوان کتمان کرد که هواداران اين سريال از هماکنون منتظر سريهاي بعدي هستند؛ حتي اگر سيروس مقدم گفته باشد تصميمي براي ادامه سريال گرفته نشده (مثل تمام قسمتهاي قبل). اما دوستداران پايتخت به اين واقعيت دلخوشند که بعيد است تلويزيون چنين برند باارزشي را (که تخمين زده شده در سري ششم خود، در هر روز بالغ بر ٢٠ ميليارد تومان آگهي روانه بخش بازرگاني تلويزيون ميکند) به اين راحتي از دست بدهد. موضوعي که انتقاد جبار آذين، منتقد رسانههاي نزديک به صداوسيما، را هم موجب شده: «پايتختيها سالهاست که گاو شيرده خود را جسته و هر از چندي از آن ميل ميکنند. سريالي که اگر چه مدتهاست تازگي و جذابيتش را از دست داده، اما ظاهرا به مدد پول اسپانسر و سليقه نازل مديران قرار است تا شصت فصل ديگر به آقايان شير دهد».